کار برای دنیا و آخرت از منظر ائمه
فارسی 4108 نمایش | کسانی که می خواهند روی اصول مادی خودکشی را توجیه کنند، آنها هم بر اساس همین مسؤولیت این حرف را می زنند. دو سال پیش بود که یک نفر که نمی خواهم نامش را ببرم که با اینکه مرد دانشمندی است ولی چرت و پرت هم احیانا زیاد می گوید در دفاع از خودکشی یک آدم پلیدی که در حدود سی سال پیش خودکشی کرده است، گفته بود که یک انسان مسئول وقتی که احساس می کند مسؤولیتش را انجام داده و دیگر کاری ندارد، باید هم خودکشی کند، عمر را برای مسؤولیت می خواهد ولی وقتی می بیند که دیگر چیزی در چنته ندارد باید هم خودکشی کند. اینجاست که حدیثی هست (من در کتاب سیری در نهج البلاغه آن را طرح کرده ام) که جزء معماهای احادیث است و در همین زمینه مورد بحث ماست. این حدیث در تعابیر مختلفی از پیامبر اکرم (ص) و از امام علی (ع) و از امام حسن (ع) و از بعضی ائمه دیگر وارد شده است. عبارتی که می خوانم تعبیری است که از حضرن امام مجتبی (ع) رسیده است.
در همان حالی که ایشان مسموم بودند مردی به نام "جناده" خدمت ایشان رسید. راوی می گوید ایشان در بستر افتاده بودند در حالی که خون قی می کردند. احساس کردم که دیگر لحظات آخر است. عرض کردم نصایحی به من بفرمایید. جملاتی فرمودند که یک جمله اش این است: «و اعمل لدنیاک کانک تعیش ابدا واعمل لاخرتک کانک تموت غدا؛ برای دنیایت آنچنان عمل کن که گویی همیشه در این دنیا هستی، یعنی آنچنان فکر کن که نمی میری، جاوید زندگی می کنی، و برای آخرت چنان عمل کن که گویی اصلا عمری برای تو باقی نمانده و همین فردا می خواهی بمیری» (بحارالانوار، ج44/ص138).
بعضی در معنای این حدیث درمانده اند. گفته اند این دستور به اهمال کاری در امر دنیا و جدی چسبیدن به کار آخرت است. بعد دیدند که اهمال کاری در امر دنیا با تعلیمات دیگر اسلام جور درنمی آید و لذا گفتند مقصود این است که در کار دنیا مثل آدمهایی باش که فکر می کنند همیشه هستند و می گویند "حال که ما همیشه هستیم، به اندازه کافی وقت داریم پس کارهایمان را بعد انجام می دهیم"، ولی برای آخرتت جدی باش. بعضی برعکس، گفته اند که مقصود این است که کار دنیاست که خودت باید انجام بدهی، آخرت را خدا کریم است! کار دنیا که می رسد جدی بچسب، ما در این دنیا هنوز خیلی باید باشیم، حالا که هستیم خانه باید داشته باشیم، زندگی باید داشته باشیم، فردا که نمی میریم، مدتی باید زندگی کنیم، بالاخره آدم زنده وسایل می خواهد، آخرت هم مال خداست، خدا کریم است.
برخلاف این دو نظر این حدیث از آن احادیث معجزه آساست که دستور به جدی بودن در هر دو مورد است. حضرت می خواهد بفرماید تو آن کسی هستی که در خانه ای زندگی می کنی و بعد هم از آن خانه می خواهی منتقل به خانه دیگری بشوی و در آنجا زندگی کنی، ولی نمی دانی از این خانه که در آن زندگی می کنی فردا منتقل می شوی یا پنج سال دیگر یا ده سال دیگر. اگر بدانی فردا از اینجا منتقل می شوی که دیگر برای اینجا کاری نمی کنی، تمام کارهایت را برای آنجا متمرکز می کنی. اگر مثلا گوشه ای از این خانه یک ذره گچ بخواهد، می گویی ما که فردا می خواهیم برویم، دیگر چرا بیاییم اینجا را گچ کنیم؟ بیاییم برای آنجا که فردا می خواهیم برویم کاری انجام دهیم. اما اگر بدانی که تا پنج سال دیگر در اینجا باید زندگی کنی و بعد از پنج سال به آنجا می روی، می گویی حالا کارهای اینجا را انجام دهیم، هر وقت خواستیم آنجا برویم کارهایش را هم انجام می دهیم.
این حدیث می گوید هیچکدام از این دو را نکن. وقتی برای اینجا فکر می کنی، فکر کن که از کجا معلوم است که ما فردا بمیریم، شاید زنده باشیم. مثلا می خواهی برنامه ای بریزی برای اینکه مدرسه ای تاسیس کنی، باغی درست کنی و ده سال هم باید برای آن کار کنی. اگر بگویی من که شاید فردا بمیرم پس این کار را برای چه کسی انجام دهم، درست نیست، بلکه فکر کن که انشاءالله زنده هستی یا می خواهی درسی را شروع کنی و شش سال وقت می خواهد. اینجا فکر کن انشاءالله زنده هستی، چرا فکر کنی که فردا می میری، فکر کن که زنده هستی. اما اگر گناهی مرتکب شده ای و می خواهی توبه کنی، حق مردم را می خواهی بدهی، نمازهایت را می خواهی قضا کنی، خودت را می خواهی اصلاح کنی، نگو انشاءالله من ده سال دیگر زنده هستم، بگو شاید فردا بمیرم. پس برای بعضی کارها انسان باید بگوید که انشاءالله زنده هستم و برای بعضی کارها باید بگوید شاید بمیرم.
اولیاءالله همیشه این طور فکر می کنند و از یک نظر جمع میان ضدین می کنند که جمع میان ضدین به معنی واقعی نیست. از یک نظر فکر می کنند که همیشه زنده هستند و از یک نظر فکر می کنند که شاید فردا بمیرند.
منـابـع
مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن 7- صفحه 76-73
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها