نقض اصول مارکسیسم توسط مائو
فارسی 3540 نمایش |مارکس در کمال صراحت در مقدمه بر کتاب "انتقاد بر علم اقتصاد" می گوید:
"نیروهای مولد جامعه در مرحله معینی از تکامل و توسعه با روابط تولیدی موجود یا روابط مالکیت که اصطلاح حقوقی روابط تولیدی است و نیروهای مولد تا به حال در داخل آن روابط عمل می کردند، درگیری پیدا می کنند.
این روابط که در گذشته صور توسعه نیروهای مولد را تشکیل می دادند تبدیل به موانعی در این راه می شوند. آنگاه عصر انقلاب اجتماعی آغاز می شود و تغییر اساس و پایه اقتصاد، تمام روبنای عظیم را با سرعتی کم و بیش ویران می سازد.
تغییر مناسبات تولیدی مقدم بر رشد نیروی مولده برای باز کردن راه رشد نیروهای مولد، و تدوین تئوری انقلابی مقدم بر شورش خودانگیخته اندیشه انقلابی، و تغییر روبنا تا زیربنا بتواند تغییر کند، به معنی تقدم اندیشه بر کار، تقدم روح بر ماده، اصالت و استقلال نهادهای سیاسی و فکری در برابر نهاد اقتصادی است و ماتریالیسم تاریخی را نقض می کند."
مائو در تجدید نظر خویش می گوید:
"اگر تأثیر را یکطرفه بدانیم ماتریالیسم دیالکتیک را نقض کرده ایم. اما چه باید کرد که اساس سوسیالیسم به اصطلاح علمی بر همین تأثیر یکطرفه و بر ضد منطق دیالکتیک یعنی بر ضد اصل همبستگی متقابل از اصول دیالکتیک است.
ناچار یا باید سوسیالیسم به اصطلاح علمی را گردن نهاد و منطق دیالکتیک را نقض کرد و یا باید منطق دیالکتیک را پذیرفت و عذر سوسیالیسم علمی و ماتریالیسم تاریخی که مبنای آن است را خواست."
به علاوه اینکه آقای مائو می گوید:
"ما قبول داریم که در جریان عمومی رشد تاریخ، ماده تعیین کننده روح، و وجود اجتماعی تعیین کننده شعور اجتماعی است"، یعنی چه؟ با قبول اینکه جهت عمده تضادها جابه جا می شوند، گاهی نیروی مولده مناسبات تولیدی را تعیین می کند و گاهی به عکس. گاهی جنبش انقلابی تئوری انقلابی می آفریند و گاهی به عکس. گاهی سیاست، فرهنگ، زور، مذهب و امثال اینها بنیاد اقتصادی جامعه را دگرگون می کند و گاهی به عکس.
پس گاهی ماده تعیین کننده روح است و گاهی به عکس. گاهی وجود اجتماعی شعور اجتماعی را تعیین می کند و گاهی به عکس.
حقیقت این است که آنچه آقای مائو تحت عنوان "جابجا شدن جهت عمده تضادها" می گوید توجیه مائوئیسم است که عملا بر ضد ماتریالیسم تاریخی مارکسیسم از آب درآمد نه توجیه ماتریالیسم تاریخی مارکسیستی؛ هر چند به ظاهر اینچنین وانمود می کند. مائو عملا نشان داد که او نیز مانند خود مارکس هوشمندتر از آن است که همیشه مارکسیست باشد.
منـابـع
مرتضی مطهری- جامعه و تاریخ- صفحه 158-156
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها