کتاب سوزی ایران توسط اعراب مسلمان
فارسی 13801 نمایش | مدعیان کتاب سوزی ایران داستان تحقیر قریش و سایر عربان آموزگاری و معلمی را عنوان می کنند که قریش و عرب تعلیم اطفال را خوار می شمردند و کار معلمی را پست می شمردند بلکه اساسا سواد داشتن را ننگ می دانستند.
اولا تصریح شده که کار معلمی به علت کمی در آمد خوار شمرده شده است، یعنی همان چیزی که امروز در ایران خودمان شاهد آن هستیم. آموزگاران و دبیران و روحانیان جزء طبقات کم در آمد جامعه اند و احیانا بعضی افراد به همین جهت تغییر شغل و مسؤلیت می دهند. اگر یک آموزگار یا دبیر یا روحانی جوان به خواستگاری دختری برود و آن دختر، خواستگاری هم از کسبه و یا طبقه مقاطعه کار و بساز و بفروش، هر چند بی سواد، داشته باشد خانواده دختر ترجیح می دهند که دختر خود را به آن کاسب یا مقاطعه کار بدهند تا آن آموزگار یا دبیر یا روحانی. چرا؟ آیا به علت اینکه علم و معنویت را خوار می شمرند؟ البته نه. ربطی به تحقیر علم ندارد، دختر به چنین طبقه ای دادن قدری فداکاری می خواهد و همه آماده این فداکاری نیستند.
عجبا، می گویند به دلیل اینکه فردی از قریش کتابخوانی کودکی را تحقیر کرده پس عرب مطلقا دشمن علم و کتابت بوده، پس به هر جا پایش رسیده کتاب ها را آتش زده است این درست مثل اینست که بگویند به دلیل اینکه عبید زاکانی ادیب و شاعر ایرانی گفته است:
ای خواجه مکن تا بتوانی طلب علم *** کاندر طلب را تب یک روزه بمانی
رو مسخرگی پیشه کن و مطربی آموز *** تا داد خود از مهتر و کهتر بستانی
پس مردم ایران عموما دشمن علم و مخالف سواد آموزی هستند و هر جا کتاب و کتابخانه به دستشان بیفتد آتش می زنند و بر عکس طرفدار مطربی و مسخرگی می باشند یا بگویند به دلیل اینکه ابوحیان توحیدی در اثر فقر و تنگدستی تمام کتاب های خود را سوزانید، پس مردم کشورش دشمن علم و سوادند.
منـابـع
مرتضی مطهری- خدمات متقابل اسلام و ایران- صفحه 282
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها