علل تقدس واقعه کربلا
فارسی 5355 نمایش | امام حسین (ع) نهضتی فوق العاده با عظمت و مقدس کرده است. تمام شرایط تقدس یک نهضت، در نهضت ابا عبدالله هست که نظیرش در دنیا وجود ندارد. آن شرایط چیست؟ اولین شرط یک نهضت مقدس این است که منظور و هدف آن، شخصی و فردی نباشد، بلکه کلی، نوعی و انسانی باشد. یک وقت کسی نهضت می کند به خاطر شخص خودش و یک وقت کسی نهضت می کند به خاطر اجتماع، به خاطر انسانیت، به خاطر حقیقت، به خاطر حق، به خاطر توحید، به خاطر عدالت، به خاطر مساوات، نه به خاطر خودش، در واقع آن وقتی که او نهضت می کند دیگر خودش به عنوان یک فرد نیست، اوست و همه انسان های دیگر.
به همین جهت کسانی که در دنیا، حرکاتشان، اعمالشان، نهضت هایشان به خاطر شخص خودشان نبوده است، به خاطر بشریت بوده است، به خاطر انسانیت بوده است، به خاطر حق و عدالت و مساوات بوده است، به خاطر توحید و خداشناسی و ایمان بوده است، همه افراد بشر آنها را دوست دارند.
همان طور که پیغمبر (ص) فرمود: «حسین منی و انا من حسین» (ارشاد شیخ مفید، ص 249 و اعلام الوری، ص 216 و مناقب ابن شهرآشوب، ج 4، ص 71 و حلیةالابرار، ج 1 ص 560 و کشف الغمة، ج 2، ص 10 و 61 و ملحقات احقاق الحق ج 11 ص 265 تا 279)، ما هم می گوییم: "حسین منا و نحن من حسین" چرا می گوییم؟ برای اینکه حسین (ع) برای ما و به خاطر ما و به خاطر همه انسان های عالم قیام کرد. قیامش، قیام مقدس بود، قیام پاک بود، از منظورهای شخصی بیرون بود.
شرط دوم برای اینکه قیامی مقدس باشد، این است که آن قیام با یک بینش و درک و بصیرت قوی توأم باشد. نهضت حسینی چنین نهضتی است. امروز ما درست می فهمیم یزید یعنی چه؟ حکومت یزید یعنی چه؟ معاویه چه کرد؟ نقشه اموی ها چه بود؟ ولی صدی نود و نه ملت مسلمان در آن روز درک نمی کردند، مخصوصا با نبودن وسایل اطلاعاتی که امروزه هست و در گذشته نبوده است.
مردم مدینه درک نمی کردند، روزی فهمیدند یزید چه کسی است و خلافت یزید یعنی چه که حسین بن علی (ع) کشته شده بود، بعد تکان خوردند که چرا حسین بن علی (ع) کشته شد؟!
یک هیئت از اکابر مردم مدینه را که در رأسشان مردی به نام عبدالله بن حنظله غسیل الملائکه بود، به شام فرستادند. وقتی فاصله میان مدینه و شام را طی کردند و به دربار یزید رفتند و مدتی در آنجا ماندند، تازه فهمیدند قضیه از چه قرار است.
هنگامی که به مدینه برگشتند، از آنها پرسیدند چه دیدند؟ گفتند همین قدر ما به شما بگوییم که در مدتی که در شام بودیم، می گفتیم خدا نکند که از آسمان بر سر ما سنگ ببارد! گفتند چه خبر بود؟ گفتند ما با خلیفه ای رو به رو شدیم که علنا شراب می خورد، قمار می کرد، سگ بازی و یوزبازی و میمون بازی می کرد، حتی با محارم خود هم زنا می کرد! عبدالله بن حنظله غسیل الملائکه هشت پسر داشت، به مردم مدینه گفت چه شما قیام کنید چه نکنید من قیام می کنم ولو با این هشت پسر خودم. همین طور هم شد، در قیام حره (مروج الذهب، جلد 3 ص 69) علیه یزید هشت پسرش را قبل از خودش فرستاد و شهید شدند و بعد خود این مرد شهید شد.
عبدالله بن حنظله غسیل الملائکه، دو یا سه سال پیش از اینکه ابا عبدالله از مدینه خارج شود و در هنگام خروج بگوید: «و علی الاسلام السلام اذ قد بلیت الامة براع مثل یزید؛ با اسلام باید وداع کرد اگر زمامدار امت چون یزید باشد.» (اللهوف، ص 11و فی رحاب ائمةاهل البیت، جلد 3 صفحه74). من ننگ می دانم اگر یزید خلافت اسلامی را به دست گیرد، اگر چنین شود، چه به سر اسلام می آید، کجا بود؟ آن روز آگاه نبود. باید حسین کشته بشود، جهان اسلام تکان بخورد، تازه عبدالله بن حنظله غسیل الملائکه و صدها نفر دیگر مثل او در مدینه و کوفه و در جاهای دیگر چشمشان باز شود و بگویند حسین (ع) حق داشت که چنین حرفی زد!
شرط سوم برای اینکه نهضتی مقدس باشد این است که تک باشد، فرد باشد. یعنی چه؟ یعنی برقی باشد که در یک ظلمت کامل بدرخشد، ندایی باشد در میان سکوت ها، حرکتی باشد در میان سکون های مطلق. یعنی در یک شرایطی که خفقان به طوری کامل حکم فرماست، مردم قدرت حرف زدن ندارند، تاریکی مطلق، یأس مطلق، نا امیدی مطلق، سکوت مطلق، سکون مطلق است، یک مرتبه یک مرد پیدا می شود و سکوت را می شکند، سکون ها را از بین می برد، حرکتی می کند، برقی می شود و در میان ظلمت می درخشد. تازه دیگران پشت سرش راه می افتند. آیا نهضت حسینی این چنین بود یا نبود؟ آری، این چنین بود.
امام حسین (ع) چنین نهضتی کرد. او در این نهضت چه هدفی داشت؟ چرا ائمه اطهار اصرار داشتند که عزای حسین (ع) زنده بماند؟ چرا امام حسین (ع) نهضت کرد؟ چه احتیاجی است که ما از خودمان دلیل ذکر کنیم؟ حسین بن علی (ع) خود، دلیل نهضت را بیان کرده است: «انی لم اخرج اشرا و لا بطرا و لا مفسدا و لا ظالما و انما خرجت لطلب الاصلاح فی امة جدی؛ قیام من قیام فردی جاه طلب یا کام جو یا آشوبگر و یا ستمگر نیست. در جستجوی اصلاح کار امت جدم به پا خاسته ام.» (مقتل الحسین، ص 156 و مقتل العواصم، ص 54 و مناقب ابن شهرآشوب، ج 4، ص 89 و مقتل الحسین خوارزمی، ج 1، ص 188 و لمعة من بلاغة الحسین، ص 64 و نفس المهموم، ص 45) در کمال صراحت می گوید دنیای ما را فساد گرفته است، امت جدم فاسد شده اند، قیام کردم برای اصلاح، من یک مرد اصلاح طلبم. «ارید ان آمر بالمعروف و انهی عن المنکر و اسیر بسیرة جدی و ابی؛ اراده دارم امر به معروف و نهی از منکر کنم و به سیرت جد و پدرم رفتار نمایم.» (همان مدرک)، هدفی جز امر به معروف و نهی از منکر ندارم. امام حسین (ع) هدف نهضت خودش را روشن کرده است. «الا ترون ان الحق لا یعمل به و ان الباطل لا یتناهی عنه لیرغب المؤمن فی لقاء الله محقا؛ آیا نمی بینید که به حق رفتار نمی شود و از باطل جلوگیری نمی شود؟ پس مؤمن در یک چنین اوضاعی باید تن بدهد به شهادت در راه خدا.» حسین (ع) می گوید من نهضت کرده ام برای امر به معروف، برای اینکه دین را زنده کنم، برای اینکه با مفاسد مبارزه کنم. نهضت من یک نهضت اصلاحی اسلامی است.
منـابـع
مرتضی مطهری- حماسه حسینی جلد 1- صفحه 70-76
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها