دو چهره واقعه کربلا

فارسی 4475 نمایش |

«و اذ قال ربک للملائکة انی جاعل فی الارض خلیفة قالوا أتجعل فیها من یفسد فیها و یسفک الدماء و نحن نسبح بحمدک و نقدس لک، قال انی اعلم ما لا تعلمون»؛ «و آنگاه که پروردگارت به فرشتگان گفت: من در زمین جانشینی خواهم گماشت. گفتند: آیا در آن مخلوقی قرار می دهی که تباهی کند و خون ها بریزد، حال آنکه ما تو را به پاکی می ستاییم و تقدیست می کنیم؟ گفت: من آن می دانم که شما نمی دانید.» (بقره/ 30)
زندگی بشر مجموعه ای از تاریکی و روشنایی، زشتی و زیبایی، شر و خیر است. آنچه فرشتگان دیدند جنبه تاریک فرزند آدم بود و آنچه خداوند اشاره کرد قسمت های روشن آن بود که بر قسمت های تاریک بسی ترجیح دارد.
حادثه کربلا دارای دو ورق است: ورق سیاه و ورق سفید. از لحاظ ورق سیاه یک داستان جنایی است، داستانی خیلی تاریک و وحشتناک و ما بعدا در حدود بیست مظهر از بی رحمی و قساوت و دنائت و نا مردمی «را که در این حادثه انجام شده» نشان خواهیم داد. از این جنبه در این داستان حداکثر بی رحمی و قساوت و سبعیت دیده می شود.
از لحاظ ورق سفید، یک داستان ملکوتی است، یک حماسه انسانی است، مظهر آدمیت و عظمت و صفا و بزرگی و فداکاری است.
از لحاظ اول نام این قضیه فاجعه است و از لحاظ دوم قیام مقدس. از لحاظ اول قهرمان داستان شمر است و ابن زیاد و حرمله و عمر سعد و. .. و از لحاظ دوم قهرمان داستان امام حسین (ع) است و ابی الفضل (ع) و علی اکبر (ع) و امثال حبیب بن مظاهر، و زینب (س) و ام کلثوم (س) و ام وهب و امثال اینها. از لحاظ اول این داستان ارزش آن را ندارد که بعد از هزار و سیصد و بیست و اند سال، با این عظمت، خاطره و ذکرهایش تجدید بشود، وقت ها و پول ها و اشک ها و تأثرها و احساسات صرف آن بشود، نه از آن جهت که از داستان جنایی نمی توان استفاده کرد (زیرا جنبه های منفی زندگی بشر نیز ممکن است آموزنده باشد. از لقمان پرسیدند ادب از که آموختی؟ گفت: از بی ادبان) و نه از آن جنبه که این داستان از جنبه جنایی چندان مهم نیست یا چندان آموزنده نیست. کشته شدن امام حسین بعد از پنجاه سال از وفات پیغمبر به دست مردمی مسلمان بلکه شیعه معمای بسیار قابل توجهی است.
بلکه از آن نظر جنبه جنایی قضیه ارزش این همه بزرگداشت ندارد که داستان جنایی در هر شکل و قیافه زیاد است، در قرون قدیم، قرون وسطی، قرون جدید، قرون معاصر زیاد بوده و هست. در حدود بیست سال پیش یعنی در حدود سال های 1940 میلادی بود که بمبی بر شهری فرود آمد و شصت هزار نفر صغیر و کبیر و بی گناه تلف شد. در شرق و غرب عالم داستان جنایی زیاد واقع شده و می شود و «مثلا» نادر یک قهرمان جنایی است. همچنین ابومسلم، بابک خرم دین. جنگ های صلیبی، جنگ های اندلس مظهرهای بزرگی از جنایت بشرند.
این داستان از نظر دوم یعنی از لحاظ ورق سفیدی که دارد این همه ارزش را پیدا کرده است. از این جهت است که کم نظیر بلکه بی نظیر است، زیرا در دنیا افضل از امام حسین بوده است اما صحنه ای مثل صحنه امام حسین برای آنها پیش نیامد. امام حسین رسما اصحاب و اهل بیت خود را بهترین اصحاب و بهترین اهل بیت می شمارد.
لهذا باید جنبه روشن و نورانی این داستان از آن جنبه که این داستان مصداق «انی اعلم ما لاتعلمون؛ حقیقتا من چیزی را می دانم که شما از آن بی خبرید.» است نه از آن جنبه که مصداق «من یفسد فیها و یسفک الدماء؛ کسی که فساد می کند و خون های زیادی را می ریزد.» است (بقره/ 30)، از آن جنبه که حسین و زینب قهرمان داستانند نه از آن جنبه که عمر سعد و شمر قهرمان داستانند، بررسی شود. (بنت الشاطی کتابی نوشته به نام بطله کربلا)

منـابـع

مرتضی مطهری- حماسه حسینی جلد 2- صفحه 64-65

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد