عبدالمطلب
فارسی 7918 نمایش |عبدالمطلب فرزند هاشم بن عبد مناف و پدربزرگ پیامبر اکرم (ص) بود. نام او شیبه (چون در سر او موهای سپید دیده می شد، او را شیبه (سپیدمو) می نامیدند)، کنیه اش ابوالحارث (حارث بزرگ ترین پسر او بود) و مادرش سلمی بنت عمر از قبیله خزرج بود. عبدالمطلب در بین مردم به «فیاض» (بخشنده) شهرت داشت. او بخشی از کودکی خود را در قبیله مادرش در مدینه سپری کرد و پس از آن توسط مطلب، عموی خود، بر اساس سفارش هاشم به مکه بازگردانده شد. هاشم در هنگام مرگش به مطلب گفته بود «پسرت، شیبه، را دریاب» و چون مطلب او را سرپرستی می کرد و مردم او را غلام مطلب می دانستند، عبدالمطلب نامیده شد. پس از مطلب، عبدالمطلب مهمانداری از حاجیان کعبه را به عهده گرفت و برای سهولت در آب رسانی به حاجیان، چاه زمزم را به کمک پسر بزرگش، حارث، بازسازی کرد. هنگام کندن چاه، دو مجسمه آهوی زرین و چند شمشیر به دست آمد که به حکم قرعه، دو شمشیر به عبدالمطلب رسید و دو آهو از آن کعبه شد. عبدالمطلب از دو شمشیرش دری برای کعبه ساخت و دو آهو را بر آن نصب کرد.
هنگام کندن چاه، به دلیل کارشکنی های قریش، نذر کرده بود چنانچه خداوند ده پسر به او عطا کند، به شکرانه آن، یکی از آنها را برای خدا در پیشگاه کعبه قربانی کند، و سال ها بعد، قرعه به نام عبدالله ابن عبدالمطلب، دهمین پسر او و پدر پیامبر اکرم افتاد، ولی با فشار مردم و سران قریش، عبدالمطلب ناچار شد راه حلی برای این مشکل بیابد و سرانجام به جای عبدالله، صد شتر قربانی کرد. زمانی که ابرهه، پادشاه یمن، برای انهدام کعبه به مکه لشگر کشید، عبدالمطلب به عنوان بزرگ قریش به دیدار او رفت، اما فقط از او خواست دویست شتری را که از او غارت شده بود، بازگرداند. ابرهه گفت: «چرا به این خواسته کوچک اکتفا می کنی، در حالی که من برای خراب کردن کعبه آمده ام؟» عبدالمطلب گفت: «من صاحب شتران قریش هستم و کعبه، پروردگاری دارد که خود، از آن نگاهبانی می کند».
عبدالمطلب اولین کسی بود که در ماه رمضان به غار حراء می رفت و در تنهایی به عبادت می پرداخت. او ده پسر به نام های عبدالله، عباس، حمزه، ابوطالب، زبیر، حارث، حجل، مقوم، ضرار، ابولهب داشت و شش دختر به نام های صفیه، ام حکیم، عاتکه، امیمه، أروی و بره. عبدالمطلب همانند دیگر اجداد پیامبر (ص) از آیین توحید و دین حضرت ابراهیم (ع) پیروی می کرد و از شرک بیزاری می جست. پس از مرگ عبدالله، سرپرستی پیامبر به عهده عبدالمطلب قرار گرفت. وی محمد را بسیار گرامی می داشت و او را فرزند خود می خواند. هنگامی که پیامبر هشت ساله بود، عبدالمطلب در صد و بیست سالگی از دنیا رفت.
منـابـع
دانشنامه رشد
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها