سختی و سهولت قبض روح کفار و مؤمنین از نظر روایات
فارسی 4958 نمایش |در روایت است در «عیون اخبار الرضا» از حضرت امام عسگری (ع) و آن حضرت از پدران خود از امام صادق (ع) روایت می کند که قبض روح برای کفار مانند گزیدن افعی ها، و نیش زدن عقرب هاست یا از آن شدیدتر. به حضرت صادق (ع) عرض شد بعضی از گروه مردمان میگویند: برای کفار جان دادن سخت تر است از بریدن با اره ها، و قیچی کردن با قیچی ها، و خورد کردن با قطعه سنگها، و گرداندن میله آسیاها بر کاسه چشمها. حضرت فرمودند: بله همینطور است ولی نه برای همه کافران؛ بلکه برای بعضی از آنها و بعضی از فاجرها. آیا نمی بینید که بعضی از کافران و فاجران چه شدائدی را در سکرات مرگ می بینند؛ آن عذابهائی را که فرشتگان مرگ به آنها می کنند از این شدائد سکرات سخت تر است، نه از عذابهای آخرت که به آنها خواهد رسید بلکه شدائد سکرات جزء عذابهای دنیوی محسوب میگردد و برای بعضی از آنها از این عذابها دشوارتر است. باری، این قسم عذابها در سکرات مرگ اختصاص به ستمگران و حاکمان جائر و کفار بی رحم و بی انصاف دارد. اما افراد مؤمن که دل به خدا داده و تسلیم امر او هستند و عالم وجدان و آخرت را برای خود آباد کرده اند و از دائره انصاف قدمی بیرون نگذارده اند و به حقوق غیر تعدی و تجاوز ننموده اند و برای إعلاء کلمه مقدسه حق و توحید به اندازه قدرت خود کوشیده اند و از زمره محبان خدا شده و در صف پاکان و مخلصان قرار گرفته اند، قبض روح آنان به قدری آسان است که از آسان هم آسانتر است.
در کتاب «امالی» شیخ طوسی روایت میکند از حضرت امام جعفر صادق (ع) که: «قال: قال علی بن الحسین زین العابدین علیه السلام: قال الله عزوجل: ما من شیء أتردد عنه ترددی عن قبض روح المؤمن یکره الموت و أنا أکره مسآءته؛ فإذا حضره أجله الذی لا یؤخر فیه، بعثت إلیه بریحانتین من الجنة تسمی إحداهما المسخیة والاخری المنسیة؛ فأما المسخیة فتسخیه عن ماله و أما المنسیة فتنسیه أمر الدنیا؛ حضرت علی بن الحسین (ع) فرمودند که خداوند عزوجل میفرماید: من در هیچ امری تردد و درنگ نکردم مانند درنگ کردن و ترددی که در قبض روح مؤمن کردم؛ چون آن مؤمن از مرگ کراهت داشت و من هم کراهت داشتم به او ناراحتی برسانم. پس زمانی که اجل محتوم آن مؤمن رسید، من دو شاخه گل معطر از بهشت برای او فرستادم، یکی از آنها مسخیه نام داشت و دیگری منسیه. اما مسخیه، پس او را نسبت به مالش بی اعتنا نموده از همه آنها می گذرد؛ و اما منسیه، پس او را از تمام امور و شئون دنیا به فراموشی و نسیان می اندازد» (بحارالانوار طبع آخوندی ج6 ص152).
متن این روایت را در کتاب «کافی» از رسول خدا (ص) که: «قال رسول الله صلی الله علیه و ءاله: لو أن مؤمنا أقسم علی ربه عزوجل أن لا یمیته، ما أماته أبدا؛ ولکن إذا حضر أجله بعث الله عزوجل ریحین إلیه ـ الحدیث؛ رسول خدا صلی الله علیه و آله: اگر مومنی خدایش را سوگند دهد که او را نمیراند خداوند هیچ گاه او را نمی میراند ولی هرگاه اجلش فرا رسید خداوند دو نسیم به سویش می فرستد» (فروع کافی کتاب الجنائز طبع حیدری ج3 ص127 و معانی الاخبار طبع حیدری ص142).
باری، در این روایت مراد از تردید و درنگ، تردید خداست در مراتب اسماء جزئیه، والا تردید در ذات مقدس او جل و عز معقول نیست؛ و تردید در اسماء جزئیه درنگ نمودن در مقام عمل کردن و به فعلیت درآوردنست. خلاصه این مؤمن میخواهد از دنیا برود ولی میل ندارد، خدا هم میل ندارد بدون اختیار و رضایت او، او را قبض روح کند. خدا میفرماید: من دو شاخه ریحان از بهشت میفرستم به دست ملک الموت، اسم یکی از آندو مسخیه است از ماده «سخاء» و بنابراین مسخیه یعنی به سخاوت درآورنده؛ و چون مؤمن او را در دست میگیرد بوی عطر او چنان مشام جان او را معطر و مست میکند که از تمام اموال خود میگذرد و دیگر أبدا علاقه ای در وجود او نسبت به مال نخواهد بود و دیگری منسیه یعنی به فراموش درآورنده، چون از ماده «نسیان» است؛ و چون او را به دست مؤمن میدهد بوی عطر او نیز او را از هرچه غیر خداست از امور دنیوی مانند زن و فرزند و عشیره و اعوان و یاران و حشمت و اعتبار و غیر ذلک به فراموشی می اندازد.
آری، این دو شاخه ریحان بوی خدا میدهند. و کسی که از عطر حرم خدا به مشام او برسد چنان مست و مدهوش میگردد که در مقابل جمال حضرت احدیت او، چیزی در کانون وجودش قابل ارزش نیست و همه را فدای قدم محبوب میکند.
اگر ز کوی تو بوئی بمن رساند باد *** به مژده جان گرامی بباد خواهم داد
و در روایت وارده از «کافی» و «معانی الاخبار» به جای «ریحانتین»، «ریحین» آورده است؛ یعنی از جانب بهشت دو نسیم می وزد، اما چه نسیمی؟! جان پرور، روح افزا، پر نشاط که با وجود آن نسیم و وزش آن بر مشام جان هرچه هست از دست میرود.
همای اوج سعادت به دام ما افتد *** اگر ترا گذری بر مقام ما افتد
حباب وار براندازم از نشاط کلاه *** اگر ز روی تو عکسی به جام ما افتد
شبی که ماه مراد از افق شود طالع *** بود که پرتو نوری به بام ما افتد
ز خاک کوی تو هر دم که دم زند حافظ *** نسیم گلشن جان در مشام ما افتد
(دیوان حافظ طبع پژمان (سنه 1318) ص83)
و عبارت: ریحانتین یا ریحین (مسخیه و منسیه) دلالت دارد بر آنکه از جانب حضرت رب ودود، دو نسیم از جذبات جمال و جلال بر او می وزد و او را یکسره وارد در جزائر خالدات رحمت و انس میکند. مسخیه همان جذبه جمال است که با طلوع آن دیگر چیزی برای مؤمن نقش ندارد؛ تمام اموال و سرمایه هستی او که به او تکیه زده با پیدایش آن جذبه همه از دست میرود، و منسیه همان جذبه جلال است که با ظهور آن دیگر قدر و قیمتی برای دنیا و آثار آن از دلبستگی و علاقه به شئون زندگی نمی ماند.
منـابـع
سید محمد حسینی تهرانی- معادشناسی 2- صفحه 36-27
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها