وسعت عالم قیامت، برزخ و ماده به یکدیگر
فارسی 6810 نمایش | همه ما افراد بدنی داریم، این بدن محدود است، مشخص و معین و یک قوای باطنیه داریم مثل حس مشترک، قوه حافظه، قوه مفکره، قوه واهمه، قوه متخیله، اینها قوای درونی ماست و ما با این قوا کارهای عجیب می کنیم؛ مثلا در زمان بسیار کوتاهی یک عمارت چهل اشکوبه در ذهن خودمان با تمام لوازم و تجهیزات آن بنا می کنیم. در یک لحظه از مشرق عالم به مغرب آن می رویم، در زمان های کوتاه کارهای طویل المدت را انجام می دهیم.
این گشایش و سعه ای که ذهن ما با قوای خود نسبت به بدن ما و قوای طبیعیه خود دارد چقدر بزرگ است؟ به همین میزان، عالم برزخ نسبت به عالم دنیا سعه و عظمت دارد. چون عالم خواب نمونه ای از برزخ منفصل است، در خواب هایی که انسان در بعضی اوقات می بیند، با آنکه خواب از مرگ خیلی ضعیف تر است و برزخ خواب انسان نیز از برزخ مرگ بسیار ضعیف تر است ولی در خواب هایی که دیده می شود هم موجودات، قوی تر و عظیم تر و عجیب تر و فعالیت ها و حرکت ها و سرعت ها شدیدتر و هم لذت ها و شادی ها و اندوه ها و غصه ها بیشتر است و خوف و هراس بمراتب افزون تر است.
انسان در این دنیا اگر بخواهد از خیابانی عبور کند، باید با دقت به اینطرف و آنطرف بنگرد تا از تصادف با ماشین محفوظ بماند و سپس آرام حرکت کند تا عرض خیابانی طی شود. در عالم خواب و برزخ اینطور نیست؛ یک مرتبه اراده میکنی که برخیزی و بروی به روی آسمان و در آسمان سیر میکنی و بدون بال و پر مادی روی ابرها حرکت نموده و تمام عالم را تماشا میکنی و سپس به پایین می آیی و مانند برق در دریاها و اقیانوس ها شنا میکنی و به یک لحظه آنها را به پایان میرسانی! گرچه اندازه این حرکت ها و سرعت ها نسبت به آن حرکت از عرض خیابان شدید تر و قوی تر است، به همان اندازه کیفیت عالم برزخ به این عالم قوی تر و عظیم تر است و عالم برزخ متصل و ذهن ما نسبت به نفس ما نیز، مثل بدن ما نسبت به برزخ ما، ضعیف و کوچک است و عالم نفس که از حدود و کیفیات صوریه بیرون است و نسبت به عالم ذهن تجرد محض دارد، نسبت به عالم ذهن و مثال متصل، بعینه مثل نسبت عالم ذهن به بدن مادی و طبیعی، دارای عظمت و وسعت است.
بنابراین، عالم قیامت کبری نسبت به عالم برزخ، همین نسبت وسعت و عظمت را دارد. چون عالم برزخ دارای کیفیت و آثار ماده از کم و کیف هست؛ ولی عالم قیامت از صورت نیز مجرد است و اطلاق محض است. این عالم نمونه ای است از عالم برزخ و عالم برزخ نمونه ایست از عالم قیامت و عالم قیامت نمونه ایست از عالم اسماء و صفات کلیه الهیه. همچنین بدن نمونه ایست از قوای ذهنیه و قوای ذهنیه نمونه ایست از نفس ناطقه و نفس ناطقه نمونه ایست از روح کلی به وحدت و کلیت خود. هرچه از این عوالم محدوده رو به جلو برویم و نظر به اطلاق بیفکنیم، عوالم وسیع تر و عظیم تر میگردد و بالعکس هرچه از عوالم اطلاق رو به پایین بیاییم و تنازل کنیم، عوالم ضعیف تر و کوچک تر میشود.
عینا مانند صورتی که در آئینه می افتد، آن صورت فقط حکایتی از شکل و اندازه و رنگ رخسار است، نه از واقعیت و حقیقت آن شخص صاحب صورت. عقل و سخاوت و شجاعت و سایر ملکات معنویه او را نشان نمی دهد و از آن بالاتر نفس ناطقه او را نیز ـ که اصولا دارای شکل و صورت نیست ـ نشان نمی دهد. بنابراین، آنچه در این عالم ماده مشاهده می کنیم فقط نمونه ایست از عالم برزخ، نه خود عالم برزخ، آن عالم به قدری وسیع است که قابل مشاهده با چشمان ظاهری نیست و با حواس خمسه ظاهره ادراک نمی شود. این حواس برای ارتباط انسان است با عالم طبع و ماده و نیروی ارتباط انسان را با بالاتر از عالم ماده ندارد. بنابراین، حقایق برزخیه اصولا قابل پایین آمدن و نشان دادن در آئینه ماده نیست؛ بلکه عالم ماده آنچه را که در خود از عالم برزخ نشان می دهد فقط به اندازه سعه و گنجایش خود ماده است. همچنین عالم قیامت و حقایق ظاهره عالم نفس، قابل پایین آمدن و نشان دادن در آئینه برزخ و صورت مثالی نیست؛ و آنچه را که برزخ از قیامت نشان میدهد فقط به اندازه خود و درخور گنجایش خود اوست. شما خود را در این فضای وسیع جو آسمان فرض کنید، چقدر بدن شما نسبت به این جو محیط کوچک است؛ به همین نسبت عالم طبیعت و دنیا نسبت به عالم مثال و برزخ کوچک است.
نسبت عوالم قیامت، برزخ و دنیا از نظر امام صادق (ع):
اگر عالم نفس را عرش پروردگار، و عالم مثال را عالم کرسی قرار دهیم، طبق روایتی که از حضرت صادق (ع) وارد شده است؛ نسبت آنها به یکدیگر و به عالم طبع و ماده خوب مشخص میگردد. در "تفسیر عیاشی" از محسن المثنی (المیثمی ـ ظ) عمن ذکره، عن أبی عبدالله علیه السلام روایت میکند که: «قال: قال أبوذر: یا رسول الله! ما أفضل ما أنزل علیک؟ قال: ءایة الکرسی؛ ما السموات السبع و الارضون السبع فی الکرسی إلا کحلقة ملقاة بأرض بلاقع (بلاقع جمع بلقع، و بلقع بمعنای زمین قفر است)، و إن فضله علی العرش کفضل الفلاة علی الحلقة؛ ابوذر غفاری از حضرت پیامبر اکرم (ص) سؤال میکند که از میان آیاتی که بر شما نازل شده است کدامیک افضل است؟ حضرت فرمودند: آیة الکرسی؛ تمام آسمان های هفتگانه و زمین های هفتگانه نسبت به کرسی خدا مثل یک حلقه ایست که در بیابان پهناور و قفری انداخته باشند و نسبت فضیلت عرش خدا به کرسی خدا مثل نسبت همان بیابانست نسبت به آن حلقه».
منـابـع
مرتضی مطهری- معادشناسی جلد 2- صفحه 163-168
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها