کیفیت رابطه موجودات با جنبه خدایی آنها

فارسی 2901 نمایش |

این‌ عالم، عالم‌ ماده‌ و طبع‌، که‌ از سنن‌ و اسبابی‌ برخوردار است‌، و حقائقی‌ چون‌ خورشید و ماه‌ و ستارگان‌ و دشت‌ و صحرا و کوه‌ و دریا و باد و باران‌ و تغییرات‌ فصول‌ و اختلاف‌ لیل‌ و نهار، با آثار و خواص بی‌شمار و روابط‌ و نسب‌ لاتعد و لا تحصی‌ این‌ دنیا را تشکیل‌ داده‌ است‌، دو صورت‌ و دو وجهه‌ دارد: یک‌ وجهه خلقی‌ و یک‌ وجهه خدائی، یک‌ صورت‌ خلقی‌ و یک‌ صورت‌ امری‌ که‌ آن را وجه اللهی‌ گویند. پس‌ این‌ ظاهر یک‌ باطن‌ دارد و این‌ ظاهر حجاب‌ و پرده ادراک‌ حقائق‌ باطنیه‌ است‌. ظاهر همان‌ است‌ که‌ با حواس ظاهریه‌ ما مشهود است، از دیدنی‌ ها و شنیدنی‌ ها و بو کردنی‌ ها و چشیدنی‌ ها و لمس‌ کردنی‌ ها که‌ همه‌ پیدایش‌ و فقدانشان‌، و حدوث‌ و انعدامشان‌، روی‌ یک‌ سلسله‌ علل‌ و معلولات‌ و اسباب‌ و مسببات‌ است‌ که‌ ابدا در این‌ عالم‌ قابل‌ تغییر و تبدیل‌ نیستند.

«و لن‌ تجد لسنة الله تبدیلا»؛ «ای‌ پیغمبر! هیچگاه‌ در سنت‌ خدا تبدیلی‌ نخواهی‌ یافت‌.»، (احزاب/ 62 و فاطر/ 43 و الفتح/ 23). تمام‌ این‌ عالم‌ با این‌ نظم‌ عجیب‌، و این‌ سلسله‌ روابط‌ متین‌ و دقیق‌ بدون‌ اندکی‌ تخلف‌، بر اساس‌ این‌ سنت‌ الهیه‌ شروع‌ به‌ کار می کند. اگر دانه‌ ای‌ بر زمین‌ بیفتد، بدون‌ آنکه‌ آب‌ به‌ آن‌ بدهند نمی روید. در قفسه‌ عطار در شیشه تخم‌ خشخاش‌، خشخاش‌ نمی روید، ولی‌ اگر همین‌ تخم‌ خشخاش‌ را، در تحت‌ یک‌ سلسله‌ علل‌ طبیعی روئیدن‌ قرار دهیم، آن‌ را بر زمین‌ بریزیم‌، آب‌ دهیم‌، هوا مساعد باشد، خورشید بتابد؛ آن‌ دانه‌ سبز می شود. و می‌بینیم‌ که‌ این‌ دانه‌ در تحت‌ یک‌ سلسله‌ اسباب‌ لایتغیر، زنجیروار گرفتار است‌ که‌ هیچ‌ از آن‌ تخلف‌ نمی‌تواند به ورزد. این‌ دانه‌ علاوه‌ بر شرائط‌ مناسب‌ محیط‌، از نقطه‌ نظر تغذی‌ باید دچار حشرات‌ و آفات‌ نگردد، سیل‌ آن را نبرد، و طعمه مورچه‌ و گنجشک‌ نگردد، تا سبز شود و رشد کند. نطفه‌ باید در رحم‌ ریخته‌ شود، مواد غذائی‌ به‌ آن‌ برسد تا دوران تکامل‌ خود را طی کند، و بچه‌ای‌ مستوی‌ دارای‌ هوش‌ و استعداد پا به‌ جهان‌ بگذارد. غیر از این‌ طریق‌ که‌ باید، دانه خشخاش‌ سبز نمی‌شود و جنین‌، طفل تمام‌ عیار نمی گردد. خورشید اگر نباشد درخت‌ سبز نمی گردد، محیط‌ زیست‌ برای‌ انسان‌ و حیوان‌ تهیه‌ نمی‌شود. قو جاذبه‌ و دافعه‌ نباشد عالم‌ نیست‌. قوه‌ جذب‌ به‌ مرکز و گریز از مرکز نباشد عالم‌ نیست‌. اگر حرکت‌ اتم‌ نباشد عالم‌ نیست‌. اگر حرکت‌ جوهریه‌ نباشد عالم‌ نیست‌. ما تمامی‌ موجودات‌ را از روی‌ قوانین‌ صحیح‌ منطقی‌ و فلسفی‌ به‌ این‌ سلسله‌ علل‌ و معلولات‌ نسبت‌ می دهیم‌، و تمام‌ این‌ سلسله علل‌ صحیح‌ است‌ و غیر قابل‌ تغییر. اما از این‌ سلسله علل‌ بیائید بالا! و آن‌ صورت‌ خدائی‌ و وجه‌ اللهی موجودات‌ را تماشا کنید! می‌بینید: تمام‌ این‌ موجودات‌ به‌ دست‌ اراده‌ و قدرت‌ خداست. ‌ملکوتش‌ به‌ دست‌ خداست‌، حقیقتش‌ ربط‌ با خداست‌. و با یک‌ لفظ‌ «کن» ایجاد فرموده‌ و نگهداری‌ می کند؛ و این‌ موجودات‌ از نقطه نظر هستی‌ بدون‌ آن‌ ربط‌ سرابند و باطل‌. اگر افاضه رحمتی‌ بنماید همه‌ موجودند، وگرنه‌ همه‌ معدوم‌.
عینا مانند یک‌ کارخانه‌ای‌ است‌ این‌ عالم‌، چون‌ در آن‌ داخل‌ می شوید ماشین‌های‌ متعدد را می‌بینید که‌ هر کدام‌ مشغول‌ انجام‌ کار مخصوصی‌ هستند. یک‌ ماشین‌ مواد اولیه‌ را می گیرد و تبدیل‌ به‌ چیز دیگری‌ می کند و پس‌ از تبدیل‌، به‌ ماشین‌ دیگر تحویل‌ می دهد. آن‌ ماشین‌ نیز تغییر خاصی‌ در آن‌ می دهد، و به‌ ماشین‌ دیگر تحویل‌ می دهد. همچنین‌ هر ماشینی‌ در آن‌ اثری‌ می گذارد تا به‌ ماشین‌ آخر می رسد، و آن‌ پس‌ از تکمیل آن‌ ماده مورد نظر، آن را به‌ خارج‌ داده‌ و برای‌ استفاده‌ در معرض‌ می گذارد. شما وقتی‌ آن‌ جنس‌ را می‌بینید تعجب‌ می‌کنید! که‌ چطور این‌ ماشین‌ها خود به‌ خود بدون‌ کمک‌ دست‌ و مراقبت‌ انسانی‌ چنین‌ مرتب‌ و منظم‌، هر کدام‌ روی‌ این‌ ماده‌ عملی‌ انجام‌ داده‌ و سرانجام‌ به‌ شکل‌ مرغوب‌ و مطلوبی‌ مهیا و آماده استفاده‌ نمودند؟ ولی‌ وقتی‌ از کارخانه‌ بیرون‌ آمده‌ و در کمپانی‌ می روید، می‌بینید: آن‌ کسی‌ که‌ این‌ کارخانه‌ را به‌ حرکت‌ در آورده‌ و روی‌ این‌ معیار و اسلوب‌ دقیق‌ تنظیم‌ نموده‌ است‌ یک‌ شخص‌ است‌، که‌ به‌ اراده او این‌ کارخانه‌ عمل‌ می کند و با اراده او خاموش‌ می شود و از کار می‌افتد. این‌ از باب‌ تمثیل‌ بود، لیکن‌ حقیقت‌ امر وجه‌ اللهی‌ نسبت‌ به‌ موجودات‌ بسیار عالی‌تر، و ربط‌ بسیار قوی‌تر است‌.
در این‌ دنیا تمام‌ سلسله علل‌ و معلولات‌، بسیار دقیق‌ و منظم‌ کار خود را انجام‌ می دهند. پدر، مادر، رفیق‌، شریک‌، زن‌، فرزند، رئیس‌ و حاکم‌، زمین‌، باران‌، رودخانه‌، آفتاب‌، ماه‌، ستاره‌، جزر و مد دریا و ... همگی‌ در جای‌ خود قرار گرفته‌ و برای‌ تأمین‌ حیات‌ ما مؤثرند. به طوریکه‌ در این‌ سلسله‌ و در این‌ روابط‌ اسباب‌ و حوادث‌، اگر یک‌ حلقه‌ آن‌ از میان‌ برود عالم‌ به کلی‌ خراب‌ و معدوم‌ می گردد. این‌ وجهه‌ خلقی‌ است‌. اما وجهه الهی‌ آن‌، ربط‌ کامل‌ تمام‌ این‌ سلسله‌ و هر یک‌ از حلقات‌ این‌ سلسله‌ به‌ خداست‌، که‌ فقط‌ و فقط‌ نور توحید از تتق‌ عالم‌ غیب‌ بر این‌ هیاکل‌ تابش‌ نموده‌ و این‌ کارخانه‌ عالم‌ وجود را به‌ گردش‌ درآورده‌ است‌، و تمام‌ این‌ سلسله‌ مأمور به‌ امر خدا و مطیع‌ فرمان‌ او هستند، و مظاهر آیات‌ جمال‌ و جلال‌ او.

منـابـع

محمدحسین حسینی طهرانی- معادشناسی 5- صفحه 23-19

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد