مفاد و معنای «دابة الارض» در روایات
فارسی 2789 نمایش |حضرت صادق (ع) فرمودند: «مردی به عمار بن یاسر گفت یا ابا الیَقْظان! یک آیه ای در کتاب خدا آمده است که افکار مرا پریشان نموده و مرا به شک انداخته است! عمار گفت: آن آیه کدام است؟ آن مرد گفت: این آیه: «وَ إِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیْهِمْ أَخْرَجْنَا لَهُمْ دَآبةً مِنَ الاْ رْضِ تُکَلمُهُمْ أَن الناسَ کَانُوا بِـَایَـ'تِنَا لاَ یُوقِنُونَ؛ و چون وعده عذاب بر ایشان واقع شود، جنبنده ای را از زمین برای ایشان بیرون می آوریم که با آنها تکلم می کند و می گوید: مردم چنان که باید به آیات ما یقین نمی کنند» (نمل/ 82) آن جنبنده کدام است و اوصافش چیست؟ عمار گفت: سوگند به خدا نمی نشینم و نمی خورم و نمی آشامم مگر آنکه آن دابة الارض را به تو نشان دهم. عمار با آن مرد به نزد امیرالمؤمنین (ع) آمدند و حضرت مشغول خوردن خرما با کَره بود. فرمود: ای ابا الیَقْظان! بفرما بنشین و بخور! عمار نشست و با آن حضرت شروع به خوردن کرد؛ آن مرد تعجب نمود و از عمل عمار در حیرت آمد. چون عمار برخاست، گفت: سبحان الله! مگر تو سوگند یاد نکردی که نخوری و نیاشامی مگر آنکه دابة الارض را به من نشان دهی؟ عمار گفت: من او را به تو نشان دادم، اگر فهم نموده و تعقل می کردی!»
و در «تفسیر برهان» با سند متصل از اصبغ بن نباته آورده است که او می گوید: روزی بر امیرالمؤمنین (ع) وارد شدم و آن حضرت مشغول خوردن نان با سرکه و روغن زیتون بود و این آیه را بر آن حضرت قرائت کردم و سؤال کردم: این دابه کدام است؟ حضرت فرمود: دابه ایست که نان و سرکه و روغن زیتون می خورد. و نیز با سند متصل خود از رسول الله (ص) روایت کرده است که فرمود: «تَخْرُجُ دَآبةُ الاْ رْضِ وَ مَعَهَا عَصَا مُوسَی وَ خَاتَمُ سُلَیْمَانَ بْنِ دَاوُدَ؛ تَجْلُو وَجْهَ الْمُؤْمِنِ بِعَصَا مُوسَی، وَ تَسِمُ وَجْهَ الْکَافِرِ بِخَاتَمِ سُلَیْمَانَ عَلَیْهِ السلاَمُ؛ دابة الارض خروج می کند و با اوست عصای موسی و انگشتری سلیمان بن داود؛ با عصای موسی چهره مؤمن را جلا می دهد و روشن می کند و با انگشتر سلیمان چهره کافر را نشانه میزند و داغ می نهد». این مقام ظهور ولایت است چون ولایت مطلقه امیرالمؤمنین (ع) مُلک و ملکوت را گرفته است ولی وقتی که مقدمات قیامت بر پا میشود، آن ولایت ظهور میکند و بروز می نماید و از خفاء و کمون به عالم شهادت تجلی میکند. الان هم آن ولایت هست ولی برای عامه مردم ظهور ندارد، مختفی است و مردم او را حس نمی کنند و ادراک نمی نمایند؛ بلی برای خواص از مردم که به جهاد اکبر رفته اند و منازل اخلاص را طی نموده و از بندگان مقرب و مُخلَص پروردگار شده اند ظهور دارد، آنان تمام حرکات و سکنات در عوالم را تحت سیطره و هیمنه ولایت می بینند؛ اما در رجعت، ظهور ولایت برای عموم مردم است.
در روایات بسیار داریم که: «عَلِی قَسِیمُ الْجَنةِ وَ النارِ؛ علی قسمت کننده بهشت و آتش است». «وَ لاَ یَجُوزُ أَحَدٌ عَلَی الصرَاطِ إلا وَ کَتَبَ عَلِی لَهُ الْجَوَازَ؛ هیچکس از صراط عبور نمی کند مگر آنکه علی برای او پروانه عبور نوشته باشد». علی دابة الارض است و با عصای موسی چهره مؤمنان را جلا می دهد و روشن میکند و با میسَم خود صورت کافران را داغ می نهد و یکایک از افراد مؤمن را از کافر و منافق جدا میکند. حق را از باطل متمیز می گرداند، بهشتی و دوزخی را مشخص میک ند. یک جلوه مختصر در این دنیا نموده همه را مبهوت و متحیر کرده؛ گبر و ترسا و یهودی بر عظمتش معترف، و کاروان وجود برای پیدا کردن مقام و منزلتش در حرکت.
جبران خلیل جبران می گوید: «وَ فی عَقیدَتی أن عَلی بْنَ أبی طالِبٍ أولُ عَرَبی جاوَرَ الروحَ الْکُلیةَ وَ سامَرَها؛ و در عقیده من علی بن ابی طالب اولین عربی است که با روح کلی و ولایت مطلقه عالم مجاورت کرد و با او به خلوت نشست». و نیز می گوید: «عَلی ماتَ وَ الصلَوةُ بَیْنَ شَفَتَیْهِ؛ علی جان داد در حالی که نماز در میان دو لبش بود». و نیز میگوید: علی بن ابی طالب (ع) فوق زمان خودش بود، و من از این رمز آگاه نیستم که چرا روزگار گاهی از اوقات افرادی را به وجود می آورد که متعلق به آن زمان نیستند.
منـابـع
سید محمد حسینی تهرانی- معادشناسی جلد 4- صفحه 113-116
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها