کیفیت حسابرسی در دنیا و آخرت

فارسی 3711 نمایش |

حقیقت حساب چیست؟
حقیقت حساب کشف مجهول عددی است. فرض کنید یک شخص فروشنده می خواهد ببیند که امروز چقدر منفعت یا ضرر کرده است؟ چون این امر برای او مجهول است. در این صورت یک سلسله معلوماتی را بر می دارد و با یکدیگر می سنجد و از ضم و ضمیمه آنها و از نتیجه اعمال آن قواعد خاصه برای او مجهول کشف می شود؛ این عمل را حساب گویند. سه نفر اینجا نشسته اند، می خواهیم به هر یک از آنها چهار عدد سیب بدهیم؛ حساب می کنیم می شود دوازده عدد سیب. ولیکن همیشه حساب به این آسانی نیست، ممکن است آن جماعتی که می خواهیم به آنها سیب بدهیم سیصد هزار و پانصد و شصت و هفت نفر بوده باشند و به هر یک دوازده هزار و پانصد و یازده دانه سیب بدهیم، در این صورت فورا نمی توان حساب سر انگشتی نمود و نتیجه را فورا معلوم داشت؛ اینجا باید مداد و کاغذ دست گرفت و از جدول ضرب فیثاغورث استفاده کرد.
یک وقت حساب از این هم پیچیده تر و دقیق تر است، شما می خواهید به تمام کره عالم سیب بدهید؛ مشکل تر است! به بچه های کوچک هم بدهید! سهمیه افرادی که از دنیا رفته اند هم بدانید، آن هم نه تنها در یک لحظه بلکه از اول عمر تا به آخر آن در تمام لحظات؛ این چه دستگاهی است؟ این چه خط کش محاسبه ای ایست که بتواند زود و سریع به انسان جواب را ارائه دهد؟ که آقا شما در فلان روز و در فلان ساعت چه کردید، لحظه ای بعد از آن چه کردید! از اعمال و از خاطرات و از اخلاق و ملکات و از عقاید، از همه پرسش کنند و جواب گویند. چون نه تنها از اعمال، بلکه نسبت به اخلاق و روش انسان هم انسان مورد مؤاخذه واقع میشود. پس دستگاه حساب بسیار عجیب است؛ کیست که از عهده چنین حسابی بر آید؟ «إن الله سریع الحساب؛ خدا حسابرس سریعی است» (آل عمران/ 199)
چقدر خداوند حساب می کند؟ آن هم با چه سرعتی محاسبه می نماید؟ حساب کار آسانی نیست، کار مشکلی است. آن دستگاهی که تمام این مجهولات را یک مرتبه در یک لحظه در برابر انسان بگذارد و نشان دهند، آن هم نه مال یک نفر بلکه مال تمام افراد بشر من الاولین و الاخرین، از مردگان و زندگان، از زمان حضرت آدم (ع) تا این زمان و از این زمان تا روز قیامت؛ بسیار عجیب است. آن کامپیوتر باید خیلی پر قدرت باشد، و مأمورین آن دستگاه باید خیلی استاد باشند و کلاس های عجیبی را باید دیده باشند تا بتوانند با آن دستگاه کار کنند. این تقریب مطلب، ساده و قابل فهم برای عامه است؛ ولی تقریب مطلب برای خواص چنین است که بگوئیم: چون حساب کشف مجهول عددی است، بنابراین در ظرف جهل است؛ اما اگر از ظرف جهل خارج شویم، آنجا دیگر حساب معنی ندارد. چون اگر نتیجه محاسبه برای ما مجهول باشد، اعمال قانون حساب را می نمائیم و مثلا می گوییم: هشت ضرب در چهار منهای پنج ضرب در سه میشود هشتاد و یک: 81 = 3 * «5 - (4 * 8)

حساب در آخرت کشف مجهول نیست
و به واسطه این امر، جهل ما بر طرف شده و به این امر عالم می شویم. اما آنجایی که ظرف علم و جهل نیست بلکه واقع و حقیقت امر است، آنجا حساب به عنوان حساب که کشف مجهول عددی باشد معنی ندارد. در عالم خارج هر چیزی که مترتب بر چیز دیگر میشود عین واقعیت است. هر عملی اثری و نتیجه ای دارد که در خارج مترتب بر آنست. غذایی را که انسان می خورد و در معده تبدیل به موادی می شود و در کبد تبدیل به خون می گردد، یک سلسله امور مترتبه است نه حساب. هر عملی یک چیزی تولد می کند و میزاید و هر درختی یک میوه ای می دهد و هر میوه هم ثمری و اثری دارد، تا برود به جلو. در عالم تکوین خداوند برای هر چیزی یک اثری خلقت فرموده است و هر علتی معلولی دارد. انسان که نماز می خواند، این نماز اثری دارد. روزه اثری دارد. دروغ و زنا و غیبت اثراتی دارند. هر عمل زشت و نیک اثری دارد و این اثرات را خداوند در عالم تکوین بر آنها قرار داده است. اثری که بر صله رحم مترتب می گردد طول عمر است. انفاق در راه خدا موجب زیادی خیر و برکت است. ترک انفاق موجب تنگی معیشت و گرفتاری است. اینها آثاری است که خداوند عزوجل بر نفس اعمال مترتب نموده است.
همانطور که درختی را بر زمین می نشانیم و آب می دهیم خداوند بر این درخت، نتایج و ثمراتی را مترتب نموده است که چنانچه نور آفتاب به آن برسد، آب به آن برسد، مواد غذایی مساعدی باشد، این درخت تنومند می شود و شاخه و برگ می دهد و بار و میوه می آورد. برای ما مقدار میوه این درخت مجهول است؛ چند عدد سیب دارد نمی دانیم و اگر بخواهیم حساب کنیم و بدانیم، باید چند نفر را بفرستیم تا یکایک از دانه های سیب را بشمارند تا بدانیم درخت چند سیب دارد.

برای خداوند هیچ چیز مجهول نیست
اما آیا برای خدا هم تعداد سیب های این درخت مجهول است؟ نه چنین نیست. چون علم پروردگار به موجودات علم حصولی نیست؛ علم حضوری است. ما دو قسم علم داریم: یک قسم علم حصولی که معلوم در ما نیست و معلوم ما در خارج از وجود ماست و سپس برای ما و ذهن ما صورت معلوم پیدا میشود. مثلا تعداد جماعتی که در مجلس نشسته اند چند نفرند و چه کسانی هستند، این علم جزء ذات ما نیست، و در مغز ما نیست و حضوری هم بر آن نداریم، اگر چشم ببندیم اصلا علم پیدا نمی کنیم. اگر چشم باز کنیم و ببینیم، صورتی از معلوم در ذهن ما حاصل میشود؛ و لذا آن را علم حصولی گویند. قسم دیگر، علم حضوری است؛ مثل علم ما به خود ما و علم ما به مشاعر ما و قوای ما. چون علم ما به قوه حافظه و قوه مفکره ما علم حضوری است و از ما جدا نمی شود و هر جا باشیم واجد خودیت خود هستیم. پس علم نفس به خود نفس و به شئون نفس، حضوری است. آیا خداوند که به موجودات و مخلوقات خود علم دارد، حصولی است؟ یعنی علم نداشته و بعد این علم برای او حاصل شده است؟ و صورتی از موجودات برای خدا نقش می بندد؟
اینکه لازمه اش جهل و امکان است و هزار عیب دیگر. علم آن حضرت به موجودات حضوری است. یعنی نفس موجودات خارجیه علم خدا هستند و به عبارت دیگر: فرض کنید بنده که اینجا نشسته ام اگر بخواهم این مسجد را ببینم باید چشم باز کنم و این مسجد را مشاهده کنم، یعنی نقشی از این در ذهن من بیفتد و یا کسی خصوصیت این مسجد را برای من بیان کند و یا صورت و کیفیت مسجد را در کتابی بخوانم و علم پیدا کنم. ولی علم خدا به این مسجد غیر از واقعیت و حقیقت مسجد نیست، نفس خود مسجد است. خود مسجد و خارجیت آن علم خداست. پس بین این مسجد و بین علم خدا به این مسجد جدایی نیست و علم خدا به هر موجودی از موجودات حضوری است، یعنی نفس تحقق و موجودیت آن شیء علم خداست. عالم تکوین علم خداست. هر کس هر عملی انجام دهد، آن شخص و عملش عین علم پروردگار به علم حضوری است.
چون این مطلب معلوم شد دانستیم که هیچ موجودی از خدا مخفی نیست و همانطور که نفس ما از ما غائب نمی شود و قوای نفسانی ما از ما غائب نمی شود و علم ما بدانها حضوری است، همینطور علم خدا به خود و به صفات و اسمای خود و علم خداوند به افعال خود که تمام موجودات و شئون آنهاست حضوری است. «و ما یعزب عن ربک من مثقال ذرة فی الارض و لا فی السمآء و لآ أصغر من ذ'لک و لآ أکبر إلا فی کتـ'ب مبین؛ ای پیامبر! از پروردگار تو پنهان نمی شود حتی چیز کوچکی که به اندازه سنگینی یک ذره بودن باشد؛ نه در زمین و نه در آسمان و نه کوچکتر از یک ذره و نه بزرگتر از آن، مگر آنکه جملگی در کتاب مبین و عالم علم پروردگار محفوظ و مضبوط است» (یونس/ 61)

منـابـع

سید محمد حسین حسینی طهرانی- معاد شناسی جلد 8- صفحه 187-192

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد