اسرار وضو
فارسی 4336 نمایش | ما ادعا می کنیم که شیعه امام علی (ع) هستیم، شیعه علی که با اسم نمی شود برادر! آن کسی که وضوی علی را شرح داده است می گوید: علی بن ابیطالب آمد وضو بگیرد، تا دست به آب برد گفت: «بسم الله و بالله، اللهم اجعلنی من التوابین و اجعلنی من المتطهرین»؛ «بنام تو و به تو، خدایا مرا از توبه کاران قرار بده، مرا از پاکیزگان قرار بده». توبه یعنی پاکیزه کردن خود. علی (ع) وقتی سراغ آب می رود، چون آب رمز طهارت است به یاد توبه می افتد. دستش را که تمیز می کند به یاد پاکیزه کردن روح خودش می افتد. به ما می گوید وقتی با این آب، با این طهور، با این ماده ای که خدا آن را وسیله پاکیزگی قرار داده است مواجه می شوی، وقتی سراغ این ماده می روی، چشمت به آن می افتد و دستت را با آن می شوئی و پاکیزه می کنی، بفهم که یک پاکیزگی دیگری هم هست و یک آب دیگری هم هست که آن پاکیزگی، پاکیزگی روح است و آن آب، آب توبه است. می گوید علی (ع) دستهایش را که شست، روی صورتش آب ریخت و گفت «اللهم بیض وجهی یوم تسود فیه الوجوه و لا تسود وجهی یوم تبیض فیه الوجوه»، دارد صورت را می شوید و بر حسب ظاهر نورانی می کند. خوب، وقتی که صورتش را با آب می شوید براق می شود ولی علی که به این قناعت نمی کند، اسلام هم به این قناعت نمی کند. این خوب است و باید هم باشد اما باید توأم با یک پاکیزگی دیگر، با یک نورانیت دیگر، با یک سفیدی چهره دیگر باشد. فرمود: «خدایا چهره مرا سفید گردان آنجا که چهره ها تیره وسیاه می شود (قیامت). خدایا! آنجا که چهره هائی سفید می شود چهره مرا سیاه مکن، مرا رو سفیدگردان. آنجا که افراد رو سیاه و یا رو سفید می شوند، مرا رو سیاه مکن». بعد روی دست راستش آب ریخت و گفت: «اللهم اعطنی کتاب بیمینی و الخلد فی الجنان بیساری و حاسبنی حسابا یسرا»؛ «پروردگارا! در قیامت نامه عمل مرا بدست راستم بده (چون نامه عمل سعادتمندها بدست راستشان داده می شود). خدایا! در آنجا از من آسان حساب بکش، (به یاد حساب آخرت می افتد)». بعد روی دست چپش آب ریخت و گفت: «اللهم لا تعطنی کتابی بشمالی و لا من وراء ظهری و لا تجعلها مغلولة الی عنقی و اعوذ بک من مقطعات النیران»؛ «پروردگارا نامه عمل مرا به دست چپم مده و نیز آن را از پشت سر به من مده (نامه عمل عده ای را از پشت سر به آنها می دهند نه از پیش رو که آن هم رمزی دارد). خدایا! این دست مرا مغلول و غل شده در گردنم قرار مده. خدایا! از قطعات آتش جهنم به تو پناه می برم». می گوید، بعد دیدم مسح سر کشید و گفت: «اللهم غشنی برحمتک و برکاتک»؛ «خدایا! مرا به رحمت و برکات خودت غرق کن». مسح پا را کشید و گفت: «اللهم ثبت قدمی علی الصراط یوم تزل فیه الاقدام»؛ «خدایا! این دو پای مرا بر صراط ثابت بدار و ملغزان، آن روزی که قدمها می لغزند». «واجعل سعیی فیما یرضیک عنی»؛ «خدایا عمل و سعی مرا، روش و حرکت مرا در راهی قرار بده که رضای تو در آن است».
وضوئی که اینقدر با خواست و خواهش و توجه توأم باشد، یک جور قبول می شود و وضوئی که ما می گیریم جور دیگر.
منـابـع
مرتضی مطهری- آزادی معنوی- صفحه 133-132
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها