ریشه لغوی عبادت
فارسی 3791 نمایش |در زبان عربی وقتی که چیزی رام، نرم، مطیع بشود؛ به طوری که هیچ گونه عصیان و تعدی و مقاومتی نداشته باشد؛ این حالت را تعبد گویند.
در قدیم راه ها و جاده ها این طور نبود که مانند امروز به وسیله ماشین های راه سازی اول راه را بسازند بعد روی آن راه بروند، بلکه راه ها با رفتن ساخته می شد و لذا در روزهای اول به طوری بود که سنگ و خارها مانع رفت و آمد بودند، ولی در اثر عبور و مرور کم کم سنگ ریزه ها خرد و نرم می شدند و مقاومتی در مقابل عابرین نداشتند، پای انسانها و حیوانها را آزار نمی دادند بلکه آرام و رام بودند، در حالی که راهی که بیراهه بود، سنگها زیر پا ناآرام و عاصی بودند.
این طریق، یعنی راهی که نرم و رام شده بود می گفتند: طریق معبد. در مفردات راغب در معنای طریق معبد آمده است: و یقال طریق معبد الی مذلل الوطی؛ و گفته می شود طریق هموار یا قدمگاه رام.
انسان عبد است، یعنی کسی که رام و تسلیم و مطیع است و هیچ گونه عصیانی ندارد. این گونه بودن یعنی رام و مطیع بودن. یک ذره عاصی بودن، حالتی است که انسان باید فقط نسبت به خداوند داشته باشد.
عبد خدا بودن یعنی این حالت را نسبت به ذات حق و فرمان های ذات حق داشتن و اما توحید در عبد بودن و در عبادت به معنی این است که در مقابل هیچ موجود دیگر و هیچ فرمان دیگری این حالت را نداشته باشد؛ بلکه نسبت به غیر خدا حالت عصیان و تمرد داشته باشد.
پس همواره انسان باید دو حالت متضاد داشته باشد؛ تسلیم محض خدا و عصیان محض غیرخدا. این است معنی «ایاک نعبد و ایاک نستعین؛ خدایا تنها تو را می پرستیم و غیر تو را نمی پرستیم.» (حمد/ 5)
باید توجه داشت اطاعت آنهایی که خداوند دستور اطاعت آنها را داده مثل پدر و مادر؛ امام و رهبران جامع الشرایط همه در واقع اطاعت خدا است. زیرا چون خدا گفته است اطاعت می کنیم و هر رشته ای که به اینجا برسد عبادت خدا است ولی هرچه در کنار خدا قرار بگیرد؛ یعنی در عرض خدا قرار بگیرد نه در طول، شرک است.
منـابـع
مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن 1 و 2- صفحه 106-104
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها