حجاج بن یوسف
فارسی 16691 نمایش |حجاج بن یوسف در سال 95 هجری قمری در طائف به دنیا آمد و سراسر عمرش آمیخته با جنایت و خونریزی و ظلم و تباهی بود. اوج ستم و بیداد حجاج در سال هایی بود که از طرف عبدالملک بن مروان به فرماندهی جنگ ها انتخاب شد و سپس حکومت عراق را به دست گرفت. او مردی خونخوار بود و پیرمرد و بچه و بزرگ و کوچک را به اتهام شیعه بودن می کشت. در عصر حجاج اگر به کسی می گفتند کافر، بیشتر راضی بود تا اینکه بگویند شیعه. در لیست افراد فراوانی که در حکومت حجاج، بیگناه کشته شدند، نام انسان های والا و ارجمندی همچون قنبر، خدمتکار علی (ع)، کمیل بن زیاد و سعید بن جبیر به چشم می خورد.
حجاج در مجلسی برخی از فضائل خود را چنین برشمرد: «در مجالس ما هیچگاه از عثمان بدگویی نشده است. هفتاد نفر از بستگان ما در جنگ صفین به نفع معاویه کشته شدند؛ از طائفه ما هیچکس با زنی که دوستدار علی باشد، ازدواج نکرده است؛ زنان ما نذر کردند اگر حسین کشته شود ده شتر بکشند؛ هر کس از خاندان ما نام علی را بشنود به او و حسن و حسین و مادرشان نیز بد می گوید.»
حجاج 120 هزار را در بیرون از میدان جنگ قتل عام کرد. در زندان های مختلطش 50 هزار مرد و 30 هزار زن بودند که 16 هزار نفر آنان برهنه بودند. زندان های حجاج سقفی برای جلوگیری از آفتاب تابستان و سرما و باران زمستان نداشت. خوراک زندانیان نانی بود از جو که با خاکستر و نمک مخلوط بود و پس از مدت کوتاهی، هر زندانی که از آن می خورد رنگ چهره اش سیاه می شد. جنایت های بی شمار حجاج، او را در چشم عبدالملک بن مروان، خلیفه غاصب و ستمگر اموی، آنچنان عزیز و مقرب کرده بود که هنگام مرگ به فرزندانش گفت:«شما را سفارش می کنم به تقوای خدا و احترام به حجاج.»
عمر بن عبدالعزیز می گوید: «اگر هر گروهی بخواهد نماینده ای را به عنوان خبیثت ترین فرد گروه خود معرفی کند و ما نیز حجاج را معرفی کنیم، در مسابقه تعیین قهرمان جنایت، ما برنده خواهیم شد.» حجاج پس از عمری جنایت در 54 سالگی مبتلا به دل درد شدیدی شد و پس از پانزده روز دست و پنجه نرم کردن با بیماری و مبتلا شدن به مرض لرزه و سردی اندام (که هرچه آتش در اطرافش برمی افروختند باز گرم نمی شد) سرانجام به هلاکت رسید. او را در «واسط» (میان راه بصره و کوفه) دفن کردند و بر قبرش آب بستند و آن را از چشم دشمنانش مخفی کردند. ولیدبن عبدالملک اولین پسر عبدالملک بن مروان، برایش مجلس عزا به پا کرد.
امیرالمومنین علی (ع) در یکی از خطبه هایش پس از اینکه از وضعیت نامناسب برخی از یارانش شکایت کرد، حکومت حجاج را چنین پیشگویی فرمود: «آگاه باشید، به خدا سوگند، پسرکی از طائفه ثقیف که هوسباز و متکبر است بر شما مسلط می شود، و اموال و کشتزارها و باغ های سرسبز شما را به غارت می برد.»
منـابـع
نهج البلاغه- خطبه 116
علی بن حسین مسعودی- مروج الذهب- جلد 3 صفحه 125
محمدجواد مغنیه- شیعه و زمامداران خودسر- صفحه 121
دانشنامه رشد
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها