وضعیت حقوق اجتماعی ایرانیان در زمان معاویه
فارسی 4516 نمایش | ایرانیان مسلمان در زمان امویان و به خصوص شخص معاویه از وضعیت حقوق اجتماعی مناسبی برخوردار نبودند. چنانکه می دانیم از سال 41 هجری تا 132 یعنی نزدیک یک قرن امویان بر جهان اسلام حکومت راندند. امویان، اصلی را که اسلام میرانده بود، یعنی امتیازات قومی و نژادی، کم و بیش زنده کردند، میان عرب و غیرعرب بالخصوص ایرانی تبعیض قائل می شدند، سیاستشان سیاست نژادی بود. امویان حساسیت خاصی علیه ایرانیان داشتند که با سایر نژادهای غیرعرب مثلا قبطیها، نداشتند. علت اصلی این حساسیت تمایل نسبی ایرانیان نسبت به علویین خصوصا شخص امام علی (ع) بود، نقطه حساس سیاست اموی جنبه ضد علوی آن است و نظر به اینکه سیاست علوی بر اجراء جنبه های ضد نژادی و ضد طبقاتی اسلام بود و طبعا اجراء این اصل بر عرب خصوصا قریش که خود را نژاد برتر می دانست دشوار بود، امویان از نخوت عربی و قرشی به سود حکومت خویش بر ضد علویان استفاده می کردند. به همین جهت امویان با هر عنصر طرفدار علویین اعم از عرب یا ایرانی یا آفریقایی یا هندی مبارزه می کردند، مظالمی که آل علی و پیروان عربشان از امویان دیدند از مظالمی که بر ایرانیان در آن دوره وارد شد بسی بیشتر و جانگدازتر بوده است. تبعیضات نژادی و تفاخرات قومی که بر ضد اصل مسلم مساوات اسلامی بود، این انحراف به وسیله اعراب به وجود آمد.
سیاست امویها بر اصل تفوق عرب بر غیرعرب پایه گذاری شد. معاویه به صورت بخشنامه به همه عمال خویش اطلاع داد که برای عرب حق تقدم قائل شوند. معاویه در نامه معروفی که برای زیاد بن ابیه والی عراق فرستاد، نوشت: مراقب ایرانیان مسلمان باش، هرگز آنان را با عرب همپایه قرار نده، عرب حق دارد از آنها زن بگیرد و آنها حق ندارند از عرب زن بگیرند، عرب از آنها ارث ببرد و آنها از عرب ارث نبرند. حتی الامکان حقوق آنها کمتر داده شود، کارهای پست به آنها واگذار شود، با بودن عرب غیرعرب امامت جماعت نکند، در صف اول جماعت حاضر نشوند، مرزبانی و قضاوت را به آنها وا مگذار. این عمل ضربه مهلکی بر پیکر اسلام وارد کرد. منشأ اصلی تجزیه شدن حکومت اسلامی، به صورت حکومتهای کوچک همین کار بود. بدیهی است که هیچ ملتی حاضر نیست تفوق و قیمومت ملت دیگر را بپذیرد. ایرانیان اسلام را پذیرفته بودند نه عرب را. اسلام از آن جهت مقبول همه ملتها بود که علاوه بر سایر مزایایش، رنگ قومی و نژادی نداشت، جهانی و انسانی بود.
ایرانیان و همچنین سایر مسلمانان غیرعرب به هیچ وجه حاضر نبودند سیادت عرب را بپذیرند. عکس العمل ابتدایی که ایرانیان در مقابل این تبعیضات نشان دادند بسیار منطقی و انسانی بود. آنها عرب را به کتاب خدا دعوت کردند. گفته رسول خدا راست آمد که فرمود: «به خدا قسم آخر کار عجم شما را به دین اسلام و کتاب خدا دعوت خواهد کرد آن چنان که در اول کار آنها را به کتاب خدا دعوت کردید» (سفینة البحار، ماده ولی در قیامهایی از جمله قیام ابومسلم و نهضت شعوبیگری که در صدر اسلام از طرف مسلمانان ایرانی صورت گرفت سخن از تساوی انسانهاست نه فضیلت عجم بر عرب).
منـابـع
مرتضی مطهری- خدمات متقابل ایران و اسلام- صفحات 584-583 و 359-357 و 129-127
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها