نکوهش درخواست از دیگران در روایات
فارسی 3398 نمایش | اصولا درخواست چیزى از دیگران براى این که به او کمک کنند و نیاز او را برآورده نمایند، کار خوبى نیست؛ چون به شخصیت و عظمت درخواست کننده لطمه می زند. در این باره اشعارى به امام علی (ع) نسبت داده شده است:
نقل الصخر من قلل الجبال *** أحب إلی من منن الرجال
یقول الناس لی فی الکسب عار *** فقلت العار فی ذل السؤال
ترجمه: هر آینه جا به جا کردن سنگ هاى سنگین و سخت از فراز کوه ها، براى من از درخواست و سؤال از دیگران (براى انجام نیاز) محبوب تر است. (بعضى از) مردم مى گویند کسب و کار ننگ (و عار) است، (اما) من میگویم ننگ در خوارى سؤال (و درخواست) است.
در سیره امام رضا (ع) نقل شده است: جمعیت انبوهى در نزد آن حضرت گرد آمده بودند و از مسائل حلال و حرامى که در نظر داشتند، پرسش می نمودند. ناگاه مرد بلند قامت گندمگونى وارد شد و به آن حضرت سلام کرد و چنین می نمود که اهل خراسان است. سپس عرض کرد: اى فرزند پیامبر خدا! من از دوستان شما و پدرانت هستم. به زیارت خانه خدا آمده ام و پولم را گم کرده ام. به اندازه کافى که بتوانم به وطنم برگردم، پول ندارم. اگر مصلحت باشد، مبلغى در اختیارم بگذارید، تا به شهر خودم برگردم و چون ثروتمندم و صدقه بر من روا نیست، آن مبلغ را در وطنم از جانب شما صدقه خواهم داد. امام (ع) به سخن آن مرد کاملا گوش داد. پس از پایان یافتن سخنانش فرمود: خدا تو را رحمت کند! بنشین. آن گاه باز با حاضران به گفتگو پرداخت. هنگامى که جمعیت متفرق شدند و دو سه نفرى بیش باقى نماند، حضرت از آنان اجازه خواست و از مجلس خارج گشت و به اندرون خانه رفت. پس از ساعتى به در خانه آمد و در را بست. در این هنگام دست مبارک را از بالاى در بیرون آورد و صدا زد: آن مرد خراسانى کجا است، او جواب داد: این جا هستم. فرمود: بیا و براى هزینه ات این دویست دینار را بگیر و به آن تبرک بجوى، و نمی خواهد در وطنت از جانب من تصدق بدهى. برخیز و برو. پس از آن که حضرت به نزد آن دو سه نفر برگشت، یکى از آنان -که نامش سلیمان بود- گفت: قربانت گردم! به آن مرد احسان فراوان نمودى و او را مورد لطف خود قرار دادى. سبب چه بود که خود را از وى پنهان نمودى و به وى دستور دادى از این مکان خارج گردد، امام فرمود: ترسیدم خجالت بکشد و خوارى سؤال در چهره اش ظاهر شود. آیا گفتار پیامبر خدا (ص) را نشنیده اى که: اگر کسى کار نیکى را نهانى انجام دهد، برابر هفتاد حج به او ثواب (و پاداش) داده میشود و کسى که آشکارا گناه کند، خوار و بی مقدار میگردد. کسى که مخفیانه گناهى انجام دهد، مورد آمرزش قرار خواهد گرفت. آیا نشنیده اى که از دیرباز گفته اند:
متى آته یوما لأطلب حاجة *** رجعت إلى أهلی و وجهی بمائه
ترجمه: هنگامى که براى درخواست نیازى به نزد او می آیم، در حالى که آبرویم محفوظ است، به سوى خانواده ام بر می گردم.
همچنین از حضرت رضا (ع) روایت شده است: «مردى به پیغمبر (ص) عرض کرد: کارى به من یاد بده که بین آن عمل و بهشت مانعى وجود نداشته باشد. فرمود: خشم نکن و از مردم چیزى درخواست منما و براى ایشان بپسند آنچه را که براى خود می پسندى». حضرت صادق (ع) فرمود: «خدا رحمت کند کسى را که عفاف پیشه کند و خود را به عفاف وا دارد و از سؤال (و درخواست) خوددارى نماید؛ که در غیر این صورت پستى را در دنیا براى خود تعجیل می کند و مردم او را از چیزى بى نیاز نمی کنند». و در خبر دیگر از امام باقر (ع) بازگو شده است: «اگر مردم می دانستند در سؤال کردن چه چیز (از منقصت و خوارى) است، هیچ کس از دیگرى چیزى درخواست نمی کرد. و نیز اگر عطا کننده می دانست چه اندازه (ثواب و پاداش) در عطا (و بخشش) است، هیچ کس، درخواست کننده را رد نمیکرد». و نیز در حدیث نبوى است: «در روز قیامت خداوند بنده اى از بندگانش را فرا میخواند، سپس او را در پیشگاهش نگه می دارد و او را از آبرویش بازخواست میکند (که در چه موردى آن را به کار برده است)؛ همچنان که از مالش سؤال میکند (که از کدام راه به دست آورده و در کدام راه مصرف کرده است)».
بنابراین اسلام مردم را به کار و کوشش و تولید ثروت وا داشته و از آنان خواسته است از تنبلى و بیکارى بپرهیزند و زیر بار منت این و آن نروند و از خواهش و درخواست از دیگران برحذر باشند و از این که خود را سربار اجتماع نمایند، جدا دورى گزینند. با وجود این همه سفارش و تأکید باز ممکن است در جامعه افرادى پیدا شوند که نتوانند زندگى خود را اداره کنند و در عسرت و تنگدستى به سر برند. این امر علل فراوانى دارد؛ از قبیل: نداشتن استعداد فکرى، ضعف نیروى بدنى، نقص عضو، پیشامدهاى ناگوار ناگهانى، بیمارى، عایله مندى و سایر موانع. واضح است در این موارد این گونه افراد توانایى ندارند از مواهب شایسته زندگى برخوردار باشند و خواهى نخواهى از لحاظ معیشت در تنگنا و سختى قرار میگیرند. در این صورت مطابق مقررات اسلامى بر اجتماع لازم است به وظیفه خود قیام و اقدام کند و این گونه افراد را از بلاى فقر و فاقه نجات دهد و نیازهاى زندگى آنان را تأمین کند.
منـابـع
محمدباقر مجلسی- بحارالانوار- جلد 49- صفحه 101
شیخ عباس قمی- سفینة البحار- مادّه سأَلَ
سید على خان مدنى- شرح صحیفه سجادیه- صفحه 234
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها