بررسی مسأله وجود كنونى بهشت و جهنم
فارسی 4158 نمایش |یکى از بحث هاى مربوط به بهشت و دوزخ، مسأله وجود کنونى آنها است و از زمان هاى دیرینه، این مسأله مطرح شده است. این بحث در حالى که جنبه کلامى و عقیدتى دارد، بحث تفسیرى و قرآنى نیز هست، یعنى به این مسأله، هم از دریچه دلایل عقلى می توان نگریست و هم از دریچه تفسیرى و با مراجعه به کتب کلامى روشن می شود که اکثریت دانشمندان اسلامى وجود کنونى آن را پذیرفته و معتقدند که هر دو، هم اکنون آفریده شده اند. محدث و متکلم عالیقدر "شیخ صدوق" در این باره می گوید: اعتقاد ما درباره بهشت و دوزخ این است که آن دو آفریده شده اند و پیامبر (ص) به هنگام معراج وارد بهشت شد و دوزخ را نیز مشاهده نمود. شیخ بزرگوار مرحوم "مفید" در «اوائل المقالات» به نقل اقوال پرداخته و چنین می گوید: بهشت و دوزخ هم اکنون آفریده شده اند و روایات آن را تایید و اهل شرع بر آن اتفاق نظر دارند ولى اکثریت معتزله و خوارج و گروهى از زیدیه می گویند آفرینش کنونى آنها امرى ممکن است ولى دلیل بر وجود کنونى آن در دست نیست در حالى که "ابوهاشم جبایى" وجود فعلى آنها را محال دانسته و معتقد است پیش از برپایى قیامت بهشت و دوزخ آفریده نمی شوند.
علامه حلی در «کشف المراد» اقوال متکلمان را به نحو یاد شده نقل کرده و "قاضى عبدالجبار" را از اندیشه با ابوهاشم یکسان می داند. تفتازانى در شرح مقاصد می گوید: اکثریت مسلمانان براین نظرند که بهشت و دوزخ هم اکنون آفریده شده اند جز «ابوهاشم» و «عبدالجبار» و پیروان آنها که با این نظریه مخالفت کرده اند. و گاهى در میان علماء شیعه اندیشه مخلوق نبودن بهشت و دوزخ به مرحوم سیدرضى و زرارة بن اعین نسبت داده شده است ولى برخى مانند "سید شبر" در صحت نسبت یاد شده به سید رضى تشکیک نموده اند. ولى با مراجعه به تفسیر رضى که متأسفانه از آن فقط یک جلد منتشر شده است، صحت نسبت روشن می شود. با توجه به آنچه که مرحوم مفید در «اوائل المقالات» نقل کرده است، روشن می شود که درباره آفرینش کنونى بهشت و دوزخ سه نظریه در میان متکلمان اسلامى وجود داشته است.
1ـ بهشت و دوزخ هم اکنون آفریده شده اند و اکثریت مسلمانان این نظریه را پذیرفته اند.
2 ـ آفرینش هر دو در شرایط کنونى امرى ست ممکن ولى دلیل بر تحقق فعلى آن در دست نیست و این نظریه مربوط به معتزله و خوارج و گروهى از زیدیه است.
3 ـ آفرینش بهشت و دوزخ در وضع کنونى امرى غیر ممکن است و این نظریه مربوط به ابوهاشم و قاضى عبدالجبار می باشد.
یادآور می شویم که این مسأله جنبه سمعى و نقلى دارد و باید از کتاب و سنت حکم آن را استنباط نمود و اگر "ابوهاشم" می گوید آفرینش کنونى آنها محال است، مقصود او محال بالغیر و یا به اصطلاح محال وقوعى است.
اینک دلایل قول مشهور: دلایل خلقت بهشت و دوزخ
از بهشت و دوزخ در لسان قرآن به «جنت» و «جحیم» یا «جهنم» و «نار» یاد می شود ولى هرگز مقصود از هر «جنت» که در قرآن وارد شده است، بهشت موعود نیست چه بسا قرآن کلمه جنت را در مورد باغ هاى معمولى این جهان بکار برده است و نباید این آیات ملاک بحث باشد آنجا که می فرماید: «و لولا اذ دخلت جنتک قلت ما شاء الله؛ چرا هنگامى که به باغ خود وارد شدى کلمه «ما شاء الله» را بر زبان جارى نکردى؟». (کهف/ 39) و در آیه دیگر می فرماید: «لقد کان لسبأ فى مسکنهم آیة جنتان عن یمین و شمال کلوا من رزق ربکم و اشکروا له بلدة طیبة و رب غفور؛ در سرزمین سبأ براى آن گروه در چپ و راست، دو باغ بود به آنان گفتیم از روزى پروردگار خود بخورید و شکر نعمت را بجا آورید این است شهر پاکیزه و پروردگار آمرزنده.» (سبأ/ 15) در این دو آیه کلمه «جنت» وارد شده است که حاکى از آن است که این جنت موجود بوده است ولى هرگز مربوط به بهشت موعود در قیامت نیست.
برخى مانند "تفتازانى" در شرح مقاصد آیات مربوط به آدم و حواء را که مدتى در بهشت به سر می بردند، ولى به خاطر مخالفت با ارشاد خدا از آن بیرون شدند، گواه بر آفرینش بهشت موعود دانسته و می گوید مقصود از «جنت» در آیات یاد شده همان بهشت موعود براى امم عالم است سپس می افزاید: برخى می گویند مقصود از جنت در آیات آدم و حوا یکى از باغ هاى وسیع دنیاست آنگاه این نظر را مورد انتقاد قرار داده می گویند یک چنین تفسیر بازیگرى با دین و بى اعتنایى به اتفاق مسلمانان است. ولى به نظر ما پا فشارى تفتازانى بر تفسیر «جنت» در آیات آدم و حوا به بهشت موعود، کاملا بیجا است و اگر گروهى از مفسران آن را به باغ دنیوى تفسیر کرده اند به خاطر آیات خلود است که می گوید پس از دخول به بهشت دیگر از آن خروجى نیست و ساکنان بهشت پیوسته و جاودانه در آنجا زندگى خواهند کرد. آیاتى که حاکى از جاودانه بودن ساکنان بهشت است مختلف است، به عنوان نمونه:
1ـ قرآن بهشت را «جنة الخلد» می نامد آنجا که می فرماید: «قل أذلک خیر أم جنة الخلد التى وعد المتقون؛ آیا آن (دوزخ) خوب است؟ یا بهشت جاودانى که پرهیزکاران به آن نوید داده شده اند؟.» (فرقان/ 15)
2ـ قرآن در آیات بى شمارى بهشتیان را با کلمه «خالدون» توصیف می فرماید این آیات سبب شده است که برخى جنت آدم و حوا را غیر از بهشت موعود تفسیر کنند. البته در آیات خلد احتمال دیگرى نیز وجود دارد و آن اینکه این خلود از آن گروه از ساکنان بهشت است که در پرتو عمل صالح به آنجا وارد شوند و در حق آنان قرآن می فرماید: «عطاء غیر مجذوذ؛ پاداش جاویدان و مستمر.» (هود/ 108) و اما انسانى که در خود بهشت متولد گردد آیا او هم جاودانه است یا نه، آیات خلود ناظر به آن نیست. در هر حال هدف این است که جنت مربوط به آدم و حواء قابلیت هر دو تفسیر را دارد، بنابراین از دلایل قطعى مخلوق بودن بهشت و دوزخى که انسانها بر اثر عمل نیک و بد به آن وارد می شوند، به شمار نمی رود.
بهشت و دوزخ برزخى
آیاتى در قرآن حاکى از آن است که براى برزخیان از نیکوکار و بدکار، بهشت و دوزخى وجود دارد و هم اکنون هر دو مخلوق و آفریده شده اند ولى هرگز این آیات گواه بر مخلوق بودن بهشت و دوزخ مربوط به آخرت نیست و استدلال به آنها بر موضوع بحث کاملا بیگانه است. قرآن درباره مؤمن به رسولان عیسى که به خاطر ایمانش کشته شد، می فرماید: «قیل ادخل الجنة قال یا لیت قومى یعلمون؛ به او گفته شد داخل بهشت شو، وى گفت اى کاش قوم من از وضع من مطلع می شدند.» (یس/ 26) جنت در این آیه، جنت برزخى است، نه جنت موعود. قرآن درباره فراعنه یادآور می شود که آنان پیش از قیامت بر آتش عرضه می شوند و روز قیامت دچار سختترین عذاب می گردند، آنجا که می فرماید: «النار یعرضون علیها غدوا و عشیا و یوم تقوم الساعة ادخلوا آل فرعون اشد العذاب؛ صبح و عصر فراعنه بر آتش عرضه می شوند و روز برپایى قیامت خاندان فرعون به سختترین عذاب گرفتار می شوند.» (غافر/ 46)
از این بیان روشن می شود که آیاتى که در آنها تنها لفظ جنت وارد شده یا جنت آدم و حوا موضوع بحث قرار گرفته و یا جنت و نار برزخى مطرح شده است، از آیات محل بحث بیرون بوده و باید تنها به آیاتى چشم بدوزیم که موضوع بحث آن بهشت و دوزخ موعود امم عالم است، اینک در این باره می گوییم، از برخى از آیات وجود کنونى بهشت و یا دوزخ کاملا استفاده می شود:
1ـ «و لقد رآه نزلة اخرى* عند سدرة المنتهى* عندها جنة المأوى؛ پیامبر (ص) فرشته وحى را نزد «سدرة المنتهى» دید، نزد آن (سدرة المنتهى) جنة المأوى است.» (نجم/ 13 تا 15) مقصود از «جنة المأوى»، همان بهشت موعود است که در آیات دیگر از آن به جنات عدن و مانند آن تعبیر شده است. این آیه به روشنى می رساند که پیامبر، فرشته وحى را در کنار «سدرة المنتهى» که در جنت آن بهشت جاودان قرار دارد، دیده است و اگر بهشت آفریده نشده بود، یک چنین نشانه دادن، خارج از فصاحت و بلاغت می بود.
2ـ آیاتى که در آن از آماده شدن بهشت و دوزخ براى نیکوکاران و بدکاران گزارش داده شده است، می تواند گواه بر وجود کنونى هر دو باشد، مثلا درباره بهشت می گوید: «أعدت للمتقین؛ براى پرهیزگاران آماده شده است.» (آل عمران/ 133) «أعدت للذین آمنوا بالله و رسله؛ براى گروهى که به خدا و رسولان او ایمان آورده اند؛ آماده شده است.» (حدید/ 21) «و اتقوا النار التى اعدت للکافرین؛ از آتشى بپرهیزید که براى کافران آماده شده است.» (آل عمران/ 131) و در برخى از آیات کلمه «اعد» بکار رفته یعنى آماده نموده است، آنجا که می فرماید: «و اعد لهم جنات تجرى تحتها الانهار؛ بهشتى را که زیر درختان آن آب جارى می شود، براى آنان آماده کرده است.» (توبه/ 100) «و اعد لهم عذابا مهینا؛ براى آنان عذاب خوار کننده آماده کرده است.» (احزاب/ 57)
این آیات که در آنها کلمه «اعداد» بکار رفته است حاکى از آماده بودن این دو کانون است و اگر به هنگام نزول وحى وجود نداشت بکار بردن آن نیاز به تأویل دارد و تا موجبى براى تأویل نباشد باید ظاهر را اخذ کرد. حق این است که ظواهر این آیات تا دلیل قاطع بر تأویل نباشد، حاکى از وجود کنونى بهشت و دوزخ است. و از میان روایات می توان با روایت "هروى" که از امام هشتم (ع) نقل حدیث کرده است استدلال نمود وى می گوید: به امام رضا (ع) گفتم: اى فرزند پیامبر خدا از بهشت و دوزخ به من خبر بده، آیا آن دو الان آفریده شده اند؟ فرمود: آرى. رسول خدا (ص) آنگاه که به معراج رفت از بهشت و دوزخ دیدن نمود، گفتم: گروهى می گویند که بهشت و دوزخ در قلمرو و تقدیر خدا است و در آینده آفریده می شوند. امام (ع) فرمود: آنان از ما نیستند و ما هم از آنان نیستیم، هر کس خلقت بهشت و دوزخ را انکار کند، پیامبر و ما را انکار کرده و از ولایت ما بیرون رفته و در آتش دوزخ مخلد خواهد بود.
2ـ ابن عماره از پدر خود نقل کرد که امام صادق (ع) فرمود: «لیس من شیعتنا من انکر اربعة اشیاء: 1 ـ المعراج، 2 ـ و المسألة فى القبر، 3 ـ و خلق الجنة و النار؛ 4 ـ و الشفاعة؛ آن کس که چهار چیز را انکار کند شیعه ما نیست و آنها عبارتند از: 1 ـ معراج، 2 ـ سؤال قبر، 3 ـ خلقت کنونى بهشت و دوزخ، 4 ـ شفاعت» (بحارالانوار/ جلد 8-صفحه 196ـ حدیث 186)
3ـ و نیز از حضرت رضا (ع) نقل شده است که فرمود: «مؤمن کسى است که به یکتایى خدا و رجعت و حلال بودن دو متعه (متعه حج و متعه زنان) و معراج و سؤال در قبر و حوض کوثر و شفاعت و آفرینش کنونى بهشت و دوزخ و... ایمان بیاورد.»
به هر حال اکثر دانشمندان اسلامى معتقدند که این دو هم اکنون وجود خارجى دارند و ظواهر آیات قرآن نیز این نظر را تایید می کند، به عنوان نمونه:
1- در آیه «و سارعوا إلى مغفرة من ربکم و جنة عرضها السماوات و الأرض أعدت للمتقین؛ و بر یکدیگر سبقت بجویید براى رسیدن به آمرزش پروردگار خود و بهشتى که وسعت آن آسمانها و زمین است و براى پرهیزگاران آماده شده است.» (آل عمران/ 133) و در آیات فراوان دیگرى تعبیر به "اعدت" (مهیا شده) یا تعبیرات دیگرى از همین ماده، گاهى در مورد بهشت و گاهى درباره دوزخ، آمده است مانند آیات توبه/ 89، توبه/ 100، فتح/ 6، بقره/ 24، آل عمران/ 131، آل عمران/ 133، حدید/ 21. از این آیات استفاده می شود که بهشت و دوزخ هم اکنون آماده شده اند اگر چه بر اثر اعمال نیک و بد انسانها توسعه می یابند.
2- در آیات مربوط به معراج در سوره "و النجم" می خوانیم: «و لقد رآه نزلة أخرى* عند سدرة المنتهى* عندها جنة المأوى؛ بار دیگر پیامبر جبرئیل را نزد "سدرة المنتهى" در آنجا که بهشت جاویدان قرار داشت مشاهده کرد.» (نجم/ 13 تا 15) این تعبیر گواه دیگرى بر وجود فعلى بهشت است.
3- در سوره "تکاثر" آیه 5 و 6 و 7 می فرماید: «کلا لو تعلمون علم الیقین* لترون الجحیم* ثم لترونها عین الیقین؛ اگر علم الیقین داشتید دوزخ را مشاهده می کردید سپس به عین الیقین آن را می دیدید.» در روایات مربوط به معراج و روایات دیگر نیز نشانه هاى روشنى بر این مسأله دیده می شود. باید توجه داشت که بهشت جهان دیگر که اکنون مورد بحث است غیر از بهشتى است که آدم در آن بود و قبل از آفرینش آدم وجود داشت.
منـابـع
مکارم شیرازی- تفسير نمونه- جلد 3- صفحه 93
جعفر سبحانی تبریزی- منشور جاويد- جلد 9- صفحه 363
جعفر سبحانى- اوائل المقالات- صفحه 102 ـ 103
محمدباقر مجلسی- بحارالانوار- جلد 8- صفحه 200
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها