تعاون همگانى در اسلام
فارسی 3966 نمایش |مسلمین باید نسبت به یکدیگر ولایت داشته باشند یا ولاء یکدیگر را داشته باشند مقصود این است که روحهاشان به یکدیگر نزدیک باشد و روابط اجتماعیشان با یکدیگر روابط نزدیک باشد و به همین جهت مثلا این که یک کسی اعانت بکند دیگری را، کمک بدهد به دیگری، خودش یک ارتباطی است، یک اتصالی است، یک پیوند است، نوعی ولایت است که در قرآن " ولاء " نامیده میشود یعنی یکدیگر را کمک بدهید. ولاء یکدیگر را داشته باشید یعنی تعاون در میان شما حکم فرما باشد.
پیغمبر اکرم (ص) می فرماید: «مثل المؤمنین فی تواددهم و تراحمهم و تعاطفهم مثل الجسد اذا اشتکی منه عضو تداعی له سایر الجسد بالسهر و الحمی؛ یعنی مثل اهل ایمان مثل یک پیکر است. آنها به منزله اجزاء یک پیکرند که اگر عضوی به درد آید سایر عضوها با تب و بیداری با او همدردی میکنند». هر وقت مسلمانان به این شکل در آمدند که حکم اعضای یک پیکر را پیدا کردند یعنی روابطشان و نزدیکیشان با یکدیگر و اشتراکشان در سرنوشت یکدیگر، همدردی و همکاری و همدلی شان به آنجا رسید که حکم اعضای یک پیکر را پیدا کردند، منظور قرآن در باب ولاء مؤمنین و مسلمین نسبت به یکدیگر عملی شده است (جامع الصغیر، ج 2، ص 155).
ما یک ولاء اثباتی داریم و یک ولاء نفیی. قرآن یک جا میگوید ولاء داشته باشید و یک جا میگوید نداشته باشید. مسلمین را میگوید نسبت به یکدیگر ولاء داشته باشید، نسبت به کفار نداشته باشید. این معنایش این است که شما مسلمین باید یک پیکر را تشکیل بدهید نه اینکه عضو یک پیکر دیگر بشوید که آن پیکر مال دیگران است، خواه شما در آنها مستهلک بشوید و یا شما و آنها مجموعا یک پیکر را به وجود آورید. این از آن چیزهایی است که اسلام نمی پذیرد. اندکى پیش گفتیم بر هر مسلمانى لازم است در صورت توان نیازهاى اولیه و ضرورى سایر افراد را برآورده کند و به دیگران کمک نماید. اصل تعاون از دستورهاى مهم اسلامى است و بر مردم است که به آن عمل نمایند. خداوند فرموده است: «تعاونوا على البر و التقوى؛ بر انجام نیکى و پروا داشتن یکدیگر را یارى رسانید» (مائده/ 2). نصوص روایى در این مورد به حد تواتر است: اسماعیل بن عبدالخالق از امام صادق (ع) روایت نموده که آن حضرت فرمود: «إن من بقاء المسلمین و بقاء الإسلام أن تصیر الاموال عند من یعرف فیها الحق و یصنع المعروف و إن من فناء الإسلام و فناء المسلمین أن تصیرالاموال فی أیدی من لا یعرف فیها الحق و لا یصنع فیها المعروف؛ از امورى که باعث بقاى مسلمانان و اسلام است، این است که ثروتها نزد کسى قرار گیرد که حقوق (مالى) را بداند و کارهاى پسندیده انجام دهد و نابودى اسلام و مسلمانان در این است که داراییها در دست کسى باشد که حقوق (مالى) را نمیداند و کار پسندیده انجام نمیدهد».
عرب بیابانگردى وارد مدینه شد و پرسید: چه کسى (در این شهر) بخشنده ترین مردم است، او را به حسین بن علی (ع) راهنمایى نمودند. وى وارد مسجد شد و آن حضرت را در حال نماز یافت. در مقابلش ایستاد، آنگاه این شعرها را سرود: کسى که امیدش به تو باشد و حلقه در (خانه) تو را بزند، نومید نمی شود. تو بخشنده و مورد اعتمادى؛ پدرت قاتل تبهکاران بود. اگر خوبیهاى گذشتگان شما نبود، (عذاب) جهنم ما را فرا میگرفت. امام (ع) پس از سلام نماز فرمود: اى قنبر! آیا از مال حجاز چیزى مانده است، عرض کرد: آرى، چهار هزار دینار موجود است. فرمود: آن را بیاور. کسى که به آن از ما سزاوارتر است، آمده است. سپس دو جامه خود را از تن به در آورد و آن دینارها را در میان آن جامه ها گذاشت و از جهت آزرم داشتن آن مرد، دست خود را از (پشت در) در حالى که اندکى از در را باز کرده بود، آن دینارها را به مرد داد و این اشعار را سرود:
خدها فإنى إلیک مهتذر و اعلم بأنی علیک ذوشفقة
لو کان فی سیرنا الغداة عصا أمست عطانا علیک مندفقة
لکن ریب الزمان ذو غیر و الکف منی قلیلة النفقة
اینها را بگیر و از تو پوزش می طلبم و بدان که نسبت به تو مهربانم
اگردر این عصر حکومت در دست ما می بود دست آسمان عطاى ما بر تو بخشش فراوان داشت
اما حوادث زمان متغیر (و گونه گون) است (فعلا) در دست ما ثروت فراوانى نیست.
مرد اعرابى آن را گرفت و گریست. امام فرمود: شاید گریه تو براى کمى عطا است، گفت: نه، بدین جهت نیست، اما براى این است که چگونه جود و شخصیت یا عظمت تو را خاک از بین می برد و در دل خود پنهان میکند. از عمر بن یزید نقل شد که امام صادق (ع) فرمود: «المعروف شیء سوى الزکاة فتقربوا إلى الله -عزوجل- بالبر و صلة الرحم؛ کار پسندیده (در مورد کمک به بینوایان) چیزى غیر از زکات (واجب) است. پس به خداوند به نیکى و صله رحم تقرب بجویید»، و فریس گفته است: «امام صادق فرمود: «إنما أعطاکم الله هذه الفضول من الأموال توجهوها حیث وجهها الله و لم یعطکموها لتکنزوها؛ خداوند این اموالى را که افزون بر نیاز شما است، به شما داده، تا بدان وسیله به خداوند تقرب جویید و به امورى که خداوند دستور داده، بپردازید؛ نه اینکه آنها را کنز (و روى هم انباشته) کنید».
در روایت دیگر است که امام صادق (ع) فرمود: «أیما مؤمن منع مؤمنا شیئا یحتاج إلیه و هو یقدر علیه من عنده أو من عند غیره أقامه الله یوم القیامة مسودا وجهه مرزقة عیناه مغلولة یداه الی عنقه فیقال: هذا الخائن الذی خان الله و رسوله ثم یؤمربها إلى النار؛ هر مؤمنى که بتواند خودش یا به وسیله دیگرى نیاز مؤمنى را برآورده کند و نکند، خداوند در روز قیامت او را سیاه چهره و احول در حالى که دستهایش غل زده شده، به پا دارد؛ سپس گفته میشود: این خیانتکارى است که به خدا و رسول خیانت کرده است. پس از آن امر میشود (که او را) به آتش بیندازند»، و نیز از آن حضرت است: «کسى که منزلى داشته باشد و مؤمنى به سکناى آن نیاز پیدا کند و صاحب منزل آن را از وى دریغ نماید، خداوند -عزوجل- خطاب به فرشتگان میگوید: بنده ام درباره بنده ام نسبت به سکناى دنیا بخل ورزید. سوگند به عزتم که هیچ گاه در بهشت هایم ساکن نمیشود». روایات در این زمینه بسیار فراوان است.
منـابـع
مرتضی مطهری- کتاب آشنایی با قرآن -3 صفحه 182 و 183
محمد بن حسن حر عاملی- وسائل الشيعه- ج2، صفحه 513 چاپ قديم و در چاپ جديد ج11، صفحه 521 و 522 و ج2، ص55، چ قديم و چ جديد، ج11، صفحه 530 و 527
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها