اهمیت اعیاد اسلامی
فارسی 3875 نمایش | با اینکه مناسبت هاى دینى و مذهبى خاستگاه و ارزش واحدى دارند، اما در میان ملل مسلمان جهان از درجات متفاوت برخوردار است و به صورت هاى مختلف از آنها استقبال مى شود. سؤال این است که چرا در خصوص یک مناسبت واحد دینى و اسلامى اهتمام هاى گوناگونى صورت مى گیرد و ریشه این اختلاف را در کجا و چه چیزى باید جست؟ شاید برخى از ملت ها نسبت به مسائل دینى خود حساسیت بیشترى نشان دهند و یا بالعکس در برخى از جوامع حساسیت نسبت به مسائل دینى کمتر باشد، اما به طور کلى در دین اسلام، اختلاف کمى درباره مسائل و رسوم آن در میان فرق مختلف اسلامى وجود دارد. یکى از این اختلافات، در مسائل اجتماعى اقوام و ملت ها ریشه دارد که از شرایط اجتماعى مختص به همان ملت ها ناشى مى شود. بهترین مکان براى بروز و ظهور این اختلاف، مراسم حج است که اقوام و ملیت هاى مختلف، در یک مکان و زمان واحد و با هدفى واحد گرد هم مى آیند و یک جامعه شناس اگر بخواهد به مطالعه این اجتماع بپردازد، مى بیند که همگى تقریبا اعمال واحدى را انجام مى دهند و با هدف واحدى مشغول حج هستند، ولى با وجود این، ما تفاوت هاى زیادى را مشاهده مى کنیم. گاه به نظر مى رسد که این تفاوت ها در دین ریشه دارد، در صورتى که این تفاوت ها به امور دینى مربوط نیست، اگر چه رنگ و صبغه دینى دارد، در واقع این تفاوت ها به مسائل اجتماعى خاص هر ملت و جمعیت مربوط است، لیکن نکته مهم و قابل توجه این که دین اسلام ظرفیت و محمل پذیرش عقاید و اعمالى که در چارچوب دینى آن نمى گنجد را دارد. از جمله این مسائل که از امور حاشیه اى است، اعیاد دینى ما است؛ دو عید مهم قربان و فطر که عید قربان از اهمیت مضاعفى نسبت به عید فطر برخوردار است، زیرا پس از یک مراسم بزرگ اسلامى که چهارمین رکن عملى اسلام حج است، واقع شده و همه مسلمانان به آن اعتقاد دارند و در این روز شادى کرده، اطعام مى کنند و هدیه مى دهند. اما همین عید قربان در ملت هاى مختلف به دلیل آداب و رسوم متفاوت، به صورت متغیر برگزار مى شود. نکته اینجاست که اسلام به برخى از مناطق اسلامى که داراى تمدن غنى و با سابقه طولانى نبوده اند، وارد شده و مسائل نو و جدیدى را براى آن ملت ها به ارمغان آورده است و در آنجا امور مختلف در قالب دینى از سوى اسلام عرضه شده است؛ یکى از این قالب هاى دینى اعیاد است. اسلام با ورود خود به برخى کشورهاى اسلامى از قبیل مالزى، اندونزى و...، این ملل و کشورها را در مسیر تمدن و تعالى قرار داده است. اما کشورهایى مانند ایران و مصر، از پیش داراى تمدن بوده اند و حتى بیشترین خدمات را به دین اسلام ارائه داشته اند. بنابراین در اینگونه کشورها، اعیاد مختلف و مراسم سنتى نیز در قالب دین پذیرفته و پیاده شده است. در کشور اندونزى به مناسبت عید سعید فطر، تعطیلات طولانى تعیین شده، در حالى که در ایران این تعطیلات طولانى نه در مراسم عید فطر، بلکه در مراسم عید نوروز مشاهده مى شود. به نظر می رسد، این موضوع دلیل بر بى توجهى نسبت به عید فطر تلقى نمى شود بلکه ما نیاز خود نسبت به رفت و آمد، و دید و بازدید اقوام و خویشاوندان و نیز صله رحم را در ایام نوروز جبران کرده ایم و اتفاقا این عید مورد تایید اسلام و به خصوص مذهب شیعه بوده و در روایات اسلامى دید و بازدید در نوروز و لباس نو پوشیدن و نماز نوروز (و صلات نیمروز الفرس) مورد تأکید و استحباب قرار گرفته است و حتى در وسائل الشیعه انتظار ظهور حضرت حجت (عج) در این ایام ذکر شده است. البته فقط اعیاد ما نیست که رنگ دینى به خود گرفته، بلکه در فرهنگ ایرانى ابراز غم نیز برخلاف سایر مسلمانان در قالب دینى شکل گرفته و تمام سوگوارى هاى ایرانیان در غم از دست دادن عزیزان و خویشاوندان، رنگ و بوى دینى به خود گرفته است. بنابراین مى توان گفت که یکى از علت هایى که موجب شده اعیاد اسلامى در ایران، نسبت به اعیاد غیر اسلامى رونق کمترى داشته باشد، این است که آنچه مورد انتظار شده و عید است، در اعیاد ملى ایرانیان جبران مى شود، ولى در کشورهاى داراى تاریخ و قدمت کمتر با ورود اسلام، به همه شادى هاى خود رنگ و لعاب دینى داده اند. با این حال، هر دو شکل قضیه (هر دو گروه) به یک نتیجه واحد مى رسند که آن ابراز شادى و مورد ستایش اسلام است.
سؤال بعدى این است که چرا ایرانى ها به عید قربان نسبت به عید فطر اهمیت بیشترى مى دهند؟ دین اسلام با ورود به مرزها و جغرافیاى ایران، یکى از خلأهاى اجتماعى و فرهنگى ایرانیان، یعنى سفرهاى زیارتى را جبران کرده است. پیش از ورود اسلام به ایران، چیزى به عنوان سفرهاى زیارتى به خارج از ایران وجود نداشته است. با ورود این مسئله و شکل گیرى فرهنگ آن، حجاج شادى خود در عید قربان را با ذبح گوسفند به نفع فقرا و دیگران ابراز مى کنند. لذا پاسخ ایران به این خلأ فرهنگى و اجتماعى موجب شده که عید قربان در جامعه ایران، با اقبال بیشتر مسلمین مواجه شود، اما اساسا به پیروى از تعالیم و آداب اسلامى باید به عید فطر پرداخته شود. حال باید دید که این وظیفه متوجه کیست؟ فرهنگ سازى در این زمینه، در کنار ارائه راهکارها، تا حدودى باید به جامعه واگذار شود؛ یعنى اینکه نواقص و کمبودهاى موجود گوشزد شود، ولى فرهنگ سازى توسط خود مردم انجام شود، اما نخبگان جامعه اعم از مبلغین، وعاظ و قشر اهل قلم (روزنامه نگاران) باید مراقب باشند که این فرهنگ سازى راه به بیراهه و خطا نبرد. زیرا جامعه ایرانى، همانند درختى است که فقط در آب و هواى سالم به ثمر مى نشیند و بار و میوه مى دهد. وظیفه نخبگان، مواظبت از آفت هایى است که ممکن است به این فرهنگ سازى سرایت کند.
ممکن است برخى به دخالت حکومت هاى اسلامى در امر فرهنگ سازى معتقد باشند. در این زمینه باید گفت که در جوامع اسلامى به حکومت ها با نگرش هاى مختلف نگریسته مى شود. برخى جوامع اسلامى، همچون ایران، غالبا حکومت گریز هستند، به دلیل آنکه پیش از حکومت اسلامى و از دیر باز، مردم این خطه شاهد اعمال قدرت و حاکمیت قلدرمآبانه از بالا به پایین بوده اند و این ذهنیت از آن زمان ها شکل گرفته و به مرور زمان تقریبا تثبیت شده است. در حالى که نگرش مردم به حکومت، در کشورهایى مثل اندونزى و حتى ژاپن که غیر اسلامى است، چنین نیست و لذا مشکلات کمترى در این خصوص مشاهده مى شود. کشور مالزى نیز چنین است؛ این کشور اکنون یک کشور نیمه صنعتى است و موجب افتخار تمامى کشورهاى اسلامى است. اما نگرش کشورهایى چون ایران، افغانستان و به طور کلى منطقه جغرافیایى ماوراءالنهر با نگرش کشورهاى جنوب شرق آسیا متفاوت است.
به هر حال، بهتر است حکومت در اینگونه موارد و کم و کیف آن دخالت کمترى داشته باشد یا حداقل دخالت مستقیم نداشته باشد، زیرا بعید نیست که نتیجه عکس عاید آن گردد. با توجه به این نکته، باید دید که آگاهى بخشى به جامعه فعلى و اقشار مختلف، به ویژه جوانان، درباره ارزش و منزلت اعیاد اسلامى چگونه باید باشد؟ بدیهى است که هرگز نباید بیش از آنچه که دین از ما خواسته بر مردم تحمیل شود. آنچه به مردم عرضه مى شود، باید در چارچوب همان شرایطى باشد که شریعت وضع کرده و درباره آن توقع دارد. مراجعه به تاریخ در این زمینه، بسیار راهگشا است؛ براى مثال باید دید در دوره هایى که اسلام از ثبات نسبتا بیشترى برخوردار بوده، مسلمانان چگونه به این اعیاد مى پرداخته اند، به خصوص در منطقه اى که خلفاى عباسى و خلفاى فاطمى حکومت داشته اند. به نظر مى رسد فرهنگ اسلامى در تمام زمینه ها، مثل بزرگداشت اعیاد مذهبى، در این دوره ها در اوج تجلى بوده و از این موارد مى توان الگوبردارى نمود و با توجه به ساختار جامعه فعلى آن را پیاده کرد، قصه ها و حکایت هاى ذکر شده در قرآن نیز به همین منظور و براى عبرت آموزى ملل مسلمان بوده است.
بنابراین، تجربه عصر طلایى اسلام که همان دوره خلفاى عباسى و قرن دوم تا پایان قرن پنجم بوده، در بسیارى از موارد عبرت آموز است. در سفارش ها و توصیه هاى ائمه، به ویژه امام محمد باقر (ع) و امام صادق (ع) درباره اعیاد، پوشیدن لباس تمیز، معطر بودن و معاشرت نیکو با مردم، رویکرد به فرهنگى شاداب و باطراوت، و توجه به شادى ها نهفته است. در نتیجه، اعیاد مذهبى و اسلامى، به عنوان بسترى براى فرهنگ سازى معطوف به شادى، باید مورد توجه جامعه ایران قرار گیرد. این اهمیت از آن منظر مضاعف خواهد بود که توجه داشته باشیم که ایران اسلامى در مرحله اى از گذار قرار گرفته و در راه رسیدن به توسعه اى که آغاز کرده، به ناچار با مشقت هاى فراوانى روبرو است و عناصر اسلامى در این مسیر، مى توانند کمک شایانى به تسهیل و رهوار نمودن مسیر توسعه داشته باشند.
منـابـع
مجله پگاه حوزه- شماره 111
دکتر محمد جعفرى هرندى- مقاله- اعیاد اسلامى و رخوت زدایى از جامعه
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها