قدرت روح انسان در تله پاتی و خواب مصنوعی
فارسی 9712 نمایش | وجود امور خارق العاده امرى غیرقابل انکار است. هرچند خوارق عادت عموما در داشتن غایتى که همان اثبات امر غیر معتاد و یا نفى امر معتاد است، با هم مشترکند. اما وجوه افتراقى، آنها را از جهت نوع غایت و برخوردارى از مقبولیت الهى و عدم آن از هم جدا مى کند. این تنوع موجود در خوارق عادت امرى است با پیشینه اى طولانى در مسیر زمان، که رغبت اهل اندیشه، خصوصا متکلمین را نسبت به تحقیق درباره کیفیت و نحوه تحقق آنها جلب کرده است. معجزه به عنوان مهم ترین و اصیل ترین امر خارق العاده، که روایت هاى تاریخى موثق وقوع آن را اثبات مى کند، یکى از این امور است. کرامت، سحر، جادو و امورى از قبیل «تله پاتى» و «هیپنوتیزم» از خوارق عادت محسوب مى شود.
تله پاتى
یکى از امور فرا روانشناختى که مورد سخن ماست، تله پاتى است. در تعریف آن، تعابیر مختلفى ارائه شده است. بعضى گفته اند: «تله پاتى از دو کلمه «تله» به معنى «دور» و «پاتوس» به معناى «احساس» گرفته شده است؛ یعنى احساس از دور و آن ارتباط روان انسان با دیگرى از راهى به جز حواس معمولى است.
بعضى هم گفته اند: «تله پاتى عبارت از این است که شخصى از فاصله اى، رابطه اى فکرى با شخص دیگرى برقرار سازد؛ آنچه را او فکر مى کند، بفهمد و چیزى را که خود مى اندیشد، او درک کند، یا واقعه اى را که در محلى دوردست اتفاق مى افتد، بدون آن که رابطه هاى مادى بین او و آن محل برقرار باشد، آن واقعه را ببیند و از آن باخبر گردد.»
بعضى هم تعریفى نزدیک به این معنا ذکر کرده اند و آن این که: «تله پاتى به معناى انتقال فکر و رابطه معنوى و ارتباط فکرى میان دو نفر از راه دور و همچنین به معناى القاى مطلبى از راه دور از طرف کسى براى کس دیگر از طریق انتقال فکر است.
در این که آیا قدرت و نیروى تله پاتى در همه افراد انسان وجود دارد یا خیر، نظرات مختلفى وجود دارد. در کتاب «حقیقت روح» آمده است: «قدرت خواندن افکار دیگران براى همه کس امکان ندارد. به طورى که عده بسیارى از انسان ها داراى این قدرت نیستند. لکن وجود آن یک حقیقتى است که علم روان شناسى جدید در صحت آن تردید ندارد...» در نتیجه آزمایشات مکرر، ثابت شده که «مدیوم هاى» تله پاتى بعضى از اوقات موفق مى شوند و گاهى هم موفق نمى شوند. حتى با نزدیک بودن مسافت، مدیوم نمى تواند افکار طرف مقابل را بخواند. ولى گاهى از مسافت دور هم مى تواند بخواند. در عین حال، بعضى معتقدند که همه افراد انسانى از نیروى تله پاتى بهره مندند.
در کتاب «حقیقت روح» چنین آمده است: «همه، قدرت و نیروى تله پاتى را دارند، منتهى بسیارى از افراد از وجود چنین نیرویى در خود بى خبرند و از این رو کمتر از آن بهره گرفته مى شود. همان طور که شخص مى تواند با ورزش اندام را قوى کند، به همان طریق مى توان به تدریج با تمرینات مداوم نیروى تله پاتى را در خود پرورش داد. «براى تقویت و شکوفایى نیروى تله پاتى، روش هاى مختلفى وجود دارد که یکى از آنها هیپنوتیزم است. دراویش و مرتاضان، اکثرا از طریق خود هیپنوتیزم به خلسه رفته، حقایقى را کشف مى کنند.» از آنجا که انسان داراى قوا و استعدادهایى است که از سوى خداوند تعالى در نهاد او قرار داده شده است و نوع انسانى از این موهبت الهى بهره مند است، پس نظر اخیر اقرب به صواب است و در همه افراد انسان این قوه و نیروى تله پاتى وجود دارد. بعضى درصدد شکوفایى آن برمى آیند و بعضى خیر.
هیپنوتیزم
هیپنوتیزم، از لفظ یونانى گرفته شده و به معناى خواب است. در چیستى و کیفیت آن تعابیر مختلفى وجود دارد. در کتاب «راز درون» آمده است که اولین بار، این نام را دکتر «جیمز برید» به کار برده است و آن خوابى است که در اثر تلقین اشخاص مخصوصى به نام عامل یا «هیپنوتیزور» به معمول دست مى دهد و به عبارت دیگر، هیپنوتیزم، حاصل القائات ممتد عامل در معمول است. بعضى دیگر، در تعریف هیپنوتیزم آورده اند: «هیپنوتیزم عبارت است از خواب مصنوعى که در اثر تمرکز نگاه طولانى به یک نقطه روشن و نورانى و یا در اثر توجه خاص نسبت به یک موضع براى انسان حاصل مى شود.» پس مى توان گفت: «هیپنوتیزم، یک حالت القایى ارادى است که در آن هوشیارى و آگاهى سوژه، فوق العاده افزایش مى یابد. این آگاهى عمدتا بر روى مطالبى تمرکز مى کند که توسط هیپنوتیزور به او ارائه مى شود. اگر این تمرکز بسیار شدید باشد...، معمولا سوژه پس از بیدار شدن کوچک ترین خاطره اى از وقایع و حوادث زمان هیپنوتیزم ندارد.»
پیدایش هیپنوتیزم
در باب پیدایش هیپنوتیزم باید گفت: «گرچه موضوع خواب مصنوعى در میان اقوام گذشته قدیم مانند کلدانی ها، آشوری ها، مصری ها، هندی ها، ایرانی ها و نظایر این ها کم و بیش شهرت داشته و برخى از کاهنان در گوشه و کنار مشغول تداوى بیماران از راه خواب مصنوعى بوده اند، ولى تا اواسط قرن هیجدهم اثرى از این علم در اروپا دیده نمى شد و براى نخستین بار، پزشک مشهور اتریشى «فرانسوا آنتوان مسمر» در حدود سال 1775 اظهار کرد که در آدمى نیروى سیال مغناطیسى وجود دارد که مى شود از راه اراده، آن را بر دیگران نفوذ داد.»
آیا هیپنوتیزم یک خواب است؟
در این که آیا هیپنوتیزم مى تواند خواب محسوب شود یا خیر، باید گفت با توجه به تعریف و کیفیت آن معلوم مى گردد که هیپنوتیزم نمى تواند خواب باشد. هر چند ظاهر فرد هیپنوتیزم شده به فردى که در حال خواب است، شباهت هایى دارد. ولى در هیپنوتیزم، علاوه بر قدرت تفکر، امکان صحبت، قضاوت، راه رفتن و...، وجود دارد. به گونه اى که فکر سوژه بر روى موضوع خاص (صحبت هاى هیپنوتیزور) تمرکز فوق العاده اى پیدا مى کند و بین او و فرد هیپنوتیزور، ارتباط عاطفى خاصى برقرار مى شود که در حالت خواب نمى توان نظیر آن را مشاهده کرد و شاید به همین دلیل آن را خواب مصنوعى نامیده اند.
یکی از مسایل که مربوط به خواب مصنوعی و تله پاتی است و به استعداد روحی بشر و احیانا به یک قوه غیرمادی و جسمانی برای بشر ارجاع می شود درمان های روانی است، یعنی این یک دهلیزی است برای اینکه انسان به نیروی روحی ماورای نیروی مادی و بدنی در وجود خود پی ببرد. مسئله درمان روانی از قدیم معمول بوده است و در عصر جدید هم خودش یک مسئله ای است، که فلاسفه روی درمان های روانی اطبا مطالعه می کنند و برای این ها اهمیت زیادی قایل هستند.
این مطلب که یک بیماری از راه تلقین روحی و یا از راه تحریک اراده خود بیمار معالجه شود منشأ یک فکر شد که در بشر نیرویی وجود دارد غیر از این نیروهای مادی بدنی، که همان قوه اراده است و قوه اراده یک قوه مستقلی است در انسان. در دوران جدید هم ما می بینیم که یک چیزهایی پیدا شد که این فکر را به نظر ما تأیید و تقویت کرد، و چیزهای عجیبی در کتاب های روانکاوی و یا در کتاب هایی که راجع به هپینوتیزم نوشته اند در این زمینه می خوانیم.
در خواب مصنوعی که یک شخص با اراده خودش و یا با سلسله اعمالی که انجام می دهند کسی را خواب می کند، این آدم نه تنها روحش، حتی بدنش تابع القا و اراده شخص عامل می شود، چه طور؟ آن طور که در کتاب ها نوشته اند، گاهی در خواب مصنوعی، (عامل) به حدی شخص را تحت تأثیر قرار می دهد که برخلاف خواب طبیعی که اگر عواملی روی بدنش وارد شود و زیاد اثر بگذارد بیدارش می کند او یک حالت بی حسی و بی شعوری کامل پیدا می کند که حتی اگر اعضایش را قطعه قطعه کنند باز هم از خواب بیدار نمی شود. در خواب طبیعی وقتی صدایش کنند بیدار می شود. او را اگر دیگری صدا کند از خواب بیدار نمی شود. در خواب طبیعی اگر ضربه ای یا دردی بر بدنش وارد کنند بیدار می شود، او باز هم بیدار نمی شود. وقتی آن القاء کننده به او القا کرد بخواب! او دیگر می خوابد. تا وقتی او امر نکند و دستور ندهد که بیدار شو، بیدار نمی شود.
استقلال شعور باطن از شعور ظاهر
بعضی از خوابهای مصنوعی از یک نظر دیگر مهمتر است و آن این است که در حالی که شخص را خواب نمی کنند، در اثر تلقین، فقط یک عضو را در اختیار قرار می دهند. ممکن است تنها دستش را بی حس کنند یا به دست فرمان می دهد به این حال بایست دست به یک حال معین می ایستد. درحالی که شعور ظاهرش هم در کار است. این از این نظر مهم تر است که در آن نظر اول شعور ظاهر در کار نیست، چون شعور ظاهر در کار نیست شعور باطن کار خودش را می کند، ولی در اینجا معلوم می شود با اینکه شعور ظاهر در کار هست معذلک باز شعور باطن فعالیت خودش را دارد، یعنی حکایت می کند از نوعی استقلال شعور باطن در مقابل شعور ظاهر.
قدرت روح انسان در تله پاتی:
از این عجیب تر چیزی است که تحت تأثیر القاء شخص عامل، حواس معمول یک حساسیت عجیبی پیدا می کند به طوری که صدایی را که یک آدم عادی نمی شنود او می شنود، چیزی را که یک شخص عادی در حال عادی نمی بیند او می بیند یعنی از راه های بسیار دور چیزی را می بیند و از فاصله های بسیار دور چیزی را می شنود، تا این مقدار حساسیت برای حواس.
یک چیزی امروز می گویند به نام "تله پاتی" که الکسیس کارل هم در کتاب انسان موجود ناشناخته آن را تأیید می کند و می گوید این واقعیتی است که الان وجود دارد، و داستان های نظیر این در کتاب های مذهبی خیلی زیاد است مثل اینکه پیامبر اکرم (ص) در وقتی که نجاشی در حبشه بود جریان فوت او را اطلاع داد و گفت که الان نجاشی مرده است و او را کفن کرده اند و من از همین جا بر آن نماز می خوانم، به طوری که همه جنازه نجاشی را دیدند و حضرت در آن حال بر آن نماز خواندند.
منـابـع
مرتضی مطهری- نبوت- صفحه 160-159 و صفحه 161 و صفحه 163-162
مجله رواق اندیشه- شماره 19- معجزه و پدیدههاى خارق العاده و فرا روان شناختى، نوشته حسن ر
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها