احنف ابن قیس
فارسی 7397 نمایش |ابوبحر، صخربن قیس یا ضحاک بن قیس مری تمیمی معروف به "احنف بن قیس" از تابعین و رجال معروف صدر اسلام و از فاتحین بزرگ ایران که در وقایع زمان خلیفه دوم تا اوایل دولت اموی نقش مهمی داشت. به علت معلولیتی که در موقع تولد در پایش بود به "احنف" مشهور شد. وی سال سوم قمری (به روایتی) در بصره به دنیا آمد. از قبیله «بنی تمیم» و از تیره «بنی مرة بن عبید» بود. پدرش را در زمان جاهلیت «قبیله بنی مازن» کشته بودند. احنف، زمان پیامبر اسلام را درک کرد ولی موفق به دیدار آن حضرت نشد. زمانی که پیغمبر، گروهی را برای تبلیغ اسلام به میان «بنی تمیم» فرستاد، وی اسلام آورد و از آنجا که از جوانی، شیخ قبیله اش بود، آنها را نیز به اسلام توصیه کرد. بعد از پیامبر در زمان خلافت عمر، همراه سران قبیله به مدینه آمد. خلیفه (عمر)، وقتی از مسلمانی او خاطر جمع شد و شجاعت و برازندگی اش را دید، همچنان او را به ریاست قبیله گذاشت و اجازه داد که آنها در بصره، ساکن شوند و به "ابوموسی اشعری" نوشت که "احنف" را به خودش نزدیک کند و او را با لشگر برای فتح خراسان بفرستد. درباره سالهایی که وی در شهرهای خراسان تاخت و تاز داشت و شهرهایی که به دست او فتح شد، روایات مختلف است. آنچه مسلم است او در اواخر زمان خلیفه دوم به خراسان و اندکی بعد به اصفهان رفت و به روایتی همراه سپاه "ابوموسی اشعری" سال 23 هـ ق آنجا را تصرف و بعد فتح کاشان به دستش انجام گرفت. احنف در مقابل آخرین پادشاه ساسانی، یزدگرد ساسانی، که با لشگر خود به خراسان رفته بود، ایستاد و به همراه سپاه "عبدالله بن عامر اموی" سال 30 هـ ق قهستان، هرات، مرو، مرورود و بلخ و بعضی نواحی خراسان را تصرف کرد و یزدگرد را از آن ناحیه فراری داد. بعد از این دوره در زمان خلافت علی بن ابیطالب (ع)، به بصره آمد و این شهر به کوشش «بنی تمیم» شهری آباد و موقعیت نظامی ممتازی داشت.
سال 36 هـ ق، در جنگ جمل، او وارد جنگ نشد ولی توانست چند هزار مرد جنگی اش را در بی طرفی نگه دارد ولی بعد از جنگ و شکست اصحاب جمل، اولین کسی بود که فرمانبرداری خود و قبیله اش را به امام علی (ع) عرضه کرد.
در جنگ صفین، در جانب علی (ع) بود و فرماندهی بنی تمیم را بر عهده داشت و با حکمیت "ابوموسی اشعری" مخالفت نمود و در لشگر امام با معاویه جنگید. در جنگ نهروان، به دستور علی (ع)، همراه مالک اشتر نزد خوارج رفت و چون آنان مخالفت با علی (ع) و جنگ را شروع کردند، احنف، با لشگر بصره، به یاری علی (ع) شتافت. بعد از جنگ نهروان تا زمان شهادت امیرالمؤمنین علی (ع)، از او اطلاعی در تاریخ نیست. در بعضی روایات، صریحا گفته شده که او بعد از علی (ع) به معاویه پیوسته و از کسان بود که در واقع معاویه او را خرید. سال 56 هجری قمری، معاویه از او برای جانشینی یزید و بیعت با او دعوت به دمشق کرد، ولی او نپذیرفت. از تند زبانی و پاسخ درشت او به معاویه، بیشتر نویسندگان، نقل هایی کرده اند. در زمان یزیدبن معاویه و قیام امام حسین (ع)، احنف از کسانی بود که امام به آنها نامه نوشت و خواهان همراهیش شد، ولی "احنف" قبول نکرد و حتی امام را به خویشتنداری فرا خواند. در قیام مختار او به همراهی "مصعب بن زبیر" با قبیله بنی تمیم به جنگ با مختار پرداخت و به مقر مختار در کوفه حمله برد و در فتح آن شهر و پایان کار مختار سهیم بود. سن او را بنا بر اقوال مختلف حدود 70 سالگی می دانند.
سیره رفتاری
بیشتر نویسندگان، "احنف" را به خردمندی، بخشندگی، دلاوری و حلم، ستوده اند تا آنجا که حلم او را در عرب، ضرب المثل شده است. سخنان حکمت آمیز زیاد داشته و در نزد مردم دارای احترام و منزلت خاص و نفوذ کلام بوده است. با اینهمه ظاهرا او در مواقع حساس بیشتر به سود و زیان خودش متوجه بوده تا استواری عقیده و روش، زیرا در کارها و رفتارهایش در حکومتها و خلافت های وقت ضد و نقیض دیده می شود. احنف بن قیس، از صحابه مشهوری چون علی بن ابیطالب (ع)، عمربن خطاب، عثمان بن عفان، عباس بن عبدالمطلب، ابوذر غفاری و عبدالله بن مسعود نقل حدیث کرده و افرادی چون حسن بصری، عروة بن زبیر، ابوادریس بصری و مالک بن دینار از او روایت کرده اند.
منـابـع
دائرة المعارف تشیع به نقل از: وفیات الاعیان، رجال الطوسی، 35، جامع الرواة 1/76، دائرة المعارف بزرگ اسلامی به نقل از دهها منبع دیگر
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها