پاسخ به چند پرسش پیرامون نفخ صور
فارسی 2801 نمایش |در آیات فراوانی از قرآن مجید اشاراتی به مسأله نفخ صور آمده است و پیرامون آن سوالاتی مطرح است که در زیر به بررسی آنها می پردازیم:
1- آیا نفخ صور فقط دو مرتبه است؟ از آیات قرآن، وجود دو نفخه (نفخه مرگ و نفخه حیات) به خوبی روشن است، و در آیات گذشته به وضوح دیده شد. ولی از بعضی از روایات استفاده می شود که «نفخ صور» سه بار انجام می گیرد، و حتی به آیات قرآن این روایات استدلال شده است. در لآلی الاخبار از مرحوم دیلمی در ارشاد القلوب در حدیثی چنین نقل شده که اسرافیل سه نفخه دارد، «نفخه فزع» و «نفخه موت» و «نفخه بعث».... در پایان جهان اسرافیل به زمین می آید و نفخه اولی را در صور می دمد که همان نفخه وحشت و فزع است، همانگونه که خداوند فرموده «و نفخ فی الصور ففزع من فی السموات و من الارض الا من شاء الله»، در این هنگام زلزله عظیمی در سراسر زمین واقع می شود و مردم حیران و سرگردان مانند افراد مست به هرسو می روند، و بعد از آن «نفخه صعق» (نفخه مرگ) است همان گونه که قرآن می فرماید: «و یوم ینفخ فی الصور فصعق من فی السموات و من فی الارض الا من شاء الله»، و سپس «نفخه حیات» است همانگونه که خداوند فرموده: «ثم نفخ فیه اخری فاذا هم قیام ینظرون». بعضی نیز نفخه چهارمی برآن افزوده اند و آن نفخه جمع و حضور است که ظاهرا از آیات 53 سوره یس استفاده شده است: «ان کانت الا صیحه واحده فاذا هم جمیع لذینا محضرون». ولی در حقیقت همان دو نفخه گسترش یافته و تبدیل به چهار نفخه شده است، چرا که مسأله وحشت عمومی فزع، مقدمه ای است برای مرگ جهانیان که به دنبال نفخه اولی یا صیحه نخستین رخ می دهد، همان گونه که جمع و حشر نیز ادامه همان نفخه حیات است. این مطلب را با آیات 6 و 7 سوره نازعات می توان تأیید کرد که می فرماید: «یوم ترجف الرجفه- تتبعها الرادفه»: «روزی که زلزله کوبنده همه جا را بلرزاند و پس از آن زلزله ای واقع می شود که بندگان را همردیف و حاضر در محشر می سازد (دقت کنید).
2- فرشته نفخ صور- در احادیث آمده است که این فرشته، اسرافیل است. بعضی معتقدند که اسرافیل در زبان سریانی به معنی بنده خداوند متعال است. در حدیث امام سجاد (علی بن الحسین (ع)) نیز آمده است که «خداوند به اسرافیل امر می کند تا به دنیا فرود آید، و صور با او است...... و در آن می دمد». از بعضی از روایات استفاده می شود او مقرب ترین فرشته خدا است. و او نخستین فرشته ای بود که برای آدم سجده کرد. و اصولا بودن نفخه مرگ و حیات در دست او، نشانه عظمت مقام این فرشته است. ولی از روایتی از امام علی بن الحسین (ع) استفاده می شود که نفخه مرگ از سوی اسرافیل است، و بعد از از آن خود اسرافیل هم می میرد، و هم نفخه حیات از خود پروردگار عالم انجام می گیرد.
3- فاصله میان نفخه ها- از آیات قرآن اجمالا استفاده می شود که میان نفخه مرگ و حیات فاصله ای وجود دارد (تعبیر به «ثم» در آیه 68 سوره زمر، گواه این معنی است) اما فاصله آنها چه اندازه است، از آیات قرآن چیزی در این باره استفاده نمی شود. ولی در بعضی از روایات آمده است که این فاصله چهل سال است «ان ما بین النفختین اربعون سنه». ولی آیا این سالها همچون سالهای معمولی دنیا است یا همانند سالها و ایام قیامت است که هر روز آن معادل پنجاه هزار سال است درست بر ما روشن نیست! در هر حال دراین فاصله، دگرگونی های عظیم در عالم هستی واقع می شود و عالم نوینی برای زندگی مجدد انسانها شکل می گیرد، و در این فاصله موجود زنده در سرتاسر جهان ذات پاک حی قیوم وجود نخواهد داشت. و اینکه در دو آیه 68 زمر و 87 نحل با ذکر جمله «الا من شاء الله» (جز کسانی را که خدا بخواهد) گروهی از مرگ در نفخه ممات استثناء شده اند، به معنی این نیست که آنها نمی میرند، بلکه مرگ آنها به زمانی بعد از آن موکول می شود، یعنی مرگ آنها تأخیر دارد. شاهد این سخن جمله «کل نفس ذائقه الموت» می باشد که در سه آیه از قرآن مجید به آن اشاره شده است. باید توجه داشت که «نفس» مفهوم وسیعی دارد که همه موجودات زنده را شامل می شود. در اینکه چه اشخاصی اسنثناء شده اند مفسران احتمالات زیادی داده اند. بعضی گفته اند: گروهی از فرشتگان مقرب مانند اسرافیل و جبرائیل و میکائیل و عرزائیل هستند، بعضی حاملان عرش را نیز اضافه کرده اند، بعضی گفته اند منظور ارواح شهدا است ( در بدنهای مثالی) و بعضی خازنان بهشت و مالکان دوزخ را ذکر کرده اند. از روایتی از امام علی بن الحسین (ع) استفاده می شود که در صیحه اول، همه جز «اسرافیل» که نفخ صور می کند می میرند، سپس او نیز به فرمان خداوند از جهان می رود.
4- فلسفه «نفخ صور»! اگر حقیقت نفخ صور دقیقا برای ما روشن نباشد که نیست، فلسفه تربیتی آن چندان پوشیده نیست، و آنچه برای ما مهم است آثار تربیتی این عقائد حقه است.
نفخه صور اولا: بیانگر این حقیقت است که مسأله مرگ و حیات عمومی موجودات عالم مسأله مشکل و پیچیده ای در پیشگاه خداوند نیست. با یک صیحه عظیم و مرموز و عالمگیر همه خلایق می میرند، و با یک بانگ عظیم مرموز دیگر همه زنده می شوند، گوئی خفتگانی بوده اند که با این فریاد بیدارگر، بیدار می گردند. این پاسخی است به گفته کسانی که در امر معاد تردید می کردند و آن را مسأله محال یا مشکلی می پنداشتند و پیوسته بر پیغمبر اسلام (ص) خرده می گرفتند.
ثانیا: هشداری است به همه انسانها که زندگی را پایدار ندانند و گرفتار غرور و غفلت نشوند، و هر زمان احتمال دهند صیحه رستاخیز و نفخه مرگ برخیزد، و آنها در همان حال به سوی دیار عدم بشتابند و با تمام آرزوهای دور و دراز در کام مرگ فرو روند.
ثالثا: چگونگی نفخه صور و پایان این جهان و آغاز جهان دیگر درس تربیتی عمیق دیگری به انسانها می دهد که در هر لحظه و هرحال آماده استقبال از چنین حادثه عظیمی باشند، هرگز کار وظیفه امروز خود را به فردا نیفکنند، چرا که هیچ تاریخ معینی برای این حادثه ناگهانی تعیین نشده، و تقریبا بدون مقدمه آغاز می شود.
در حدیثی از امام علی بن الحسین (ع) می خوانیم که بعد از شرح مبسوطی درباره نفخه صور «راوی» وقتی سخن امام (ع) به اینجا رسید: «رایت علی بن الحسین یبکی عند ذلک بکاء شدیدا»: امام علی را در این حال دیدم که شدیدا گریه می کند و از مسأله پایان ناگهانی دنیا و فرا رسیدن قیامت و حضور در پیشگاه خداوند سخت نگران است.
منـابـع
ناصر مکارم شیرازی- پیام قرآن- جلد 6- صفحه 70 تا 74
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها