کلام قرآن پیرامون تعدد مقامات بهشتی
فارسی 2422 نمایش |از تعبیرات مختلف قرآن مجید به خوبی استفاده می شود که باغهای بهشتی متعدد و گوناگون است، و با توجه به روایاتی که در تفسیر آیات مربوط به این قسمت آمده روشن می شود که این اشاره به مراتب و درجات و مقامات بهشتیان است که هرگروهی از آنها طبق شایستگیها در این باغهای بهشتی که هریک از دیگری برتر و والاتر است جایگزین می شوند. مثلا در تفسیر آیات سوره «الرحمن» درباره باغهای بهشتی در حدیثی از پیغمبر اکرم(ص) می خوانیم: "جنتان من ذهب للمقربین، و جنتان من ورق لا صحات الیمین" «دو باغ بهشتی از طلا برای مقربان و دو باغ بهشتی از نقره برای اصحاب الیمین است». روشن است که تعبیر به طلا و نقره با توجه به تفاوت مرتبه این دو بهشت می باشد. با این اشاره به آیات قرآن مجید در زمینه تعدد باغهای بهشتی باز می گردیم و به آیات زیر گوش جان می سپاریم.
1- «قل اذلک خیر ام جنه الخلد التی وعد المتقون کانت لهم جزاء و مصیرا» (فرقان/ 15)
2- «اولئک لهم جنات عدن تجری من تحتهم الانهار» (کهف/ 31)
3- «اما الذین آمنوا و عملوا الصالحات فلهم جنات الماوی نزلا بما کانوا یعلمون» (الم سجده/19)
4- «ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات کانت لهم جنات الفردوس نزلا» (کهف/ 107)
5- «والسابقون السابقون- اولئک المقربون- فی جنات النعیم» (واقعه/ 10 تا 12)
6- «و لمن خاف مقام ربه جنتان.....ذواتا افنان..... و من دونهما جنتان.....مدهامتان» (رحمن/ آیات 46 و 48 و 62 و 64 )
ترجمه:
1- بگو آیا این بهتر است یا بهشت جاویدان که به پرهیزگاران وعده داده شد؟ بهشتی که پاداش اعمال آنها و قرارگاهشان است.
2- آنها کسانی هستند که بهشت جاودان برای آنها است، باغهائی از بهشت که نهرها از زیر درختان و قصرهایشان جاری است.
3- اما کسانی که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند باغهای بهشت جاویدان از آن خواهد بود این وسیله پذیرائی (خداوند) از آنهاست، در مقابل اعمالی که انجام می دادند.
4- اما کسانی که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند باغهای فردوس منزلگاهشان است.
5- سومین گروه، پیشگامان پیشگامند- آنها مقربانند- و در باغهای پرنعمت بهشت جای دارند!
6- و برای کسی که از مقام پروردگارش بترسد دو باغ بهشت است، آن دو باغ بهشتی که دارای انواع نعمتها و درختان پرطراوات است- و پائین تر از آن دو بهشت دیگر است- هر دو کاملا خرم و سر سبزند.
تفسیر و جمع بندی:
بهشت یا بهشت ها
در نخستین آیه اشاره به عذابهای دوزخیان کرده، و جایگاه بهشتیان را با آنها مقایسه می کند، و می فرماید: «آیا آنها ( عذابهای دردناک) بهتر است یا "جنه الخلد" (بهشت جاویدان) که به پرهیزگاران وعده داده شده، هم پاداش آنها است و هم قرارگاهشان»! " قل اذلک خیر ام جنه الخلد التی وعد المتقون کانت لهم جزاء و مصیرا".
تعبیر به "جنه الخلد" تنها در یک آیه از قرآن مجید آمده و اشاره به جاودانگی بهشت است. «راغب» در «مفردات» می گوید: «خلود» به معنی دورماندن چیزی از فساد و باقیمانده برحال خویش است، و «مقائیس اللغه» اصل آن را به معنی ثبات و ملازمت می داند، و «مصباح اللغه» آن را به معنی اقامت تفسیر کرده است، تعبیر «جنه الخلد» هر چند به صورت اضافه ذکر شده معنی وصفی دارد، و ظاهرا توصیفی است برای بهشت به طور کلی، زیرا تمام نعمتهایش جاودانی، و بقای بهشتیان نیز در آن همیشگی است، بنابراین اختصاص به بخش معینی از بهشت ندارد، زیرا این وصف برای تمام باغهای بهشتی است. بعضی از ارباب لغت مانند «ابن منظور» در «لسان العرب» «خلد» را یکی از اسماء بهشت می دانند ولی بعید نیست که نظر آنها نیز بیان یک توصیف همیشگی باشد که تدریجا به صورت نامی از نامهای بهشت در آمده است.
در دومین آیه با تعبیر دیگری رو به رو می شویم. بعد از اشاره به ضایع نشدن پاداش مومنان صالح می فرماید: «برای آنها «جنات عدن» است که از زیر درختانش نهرها جاری است» "اولئک لهم جنات عدن تجری من تحتهم الانهار". تعبیر به «جنات عدن» در یازده آیه از قرآن مجید آمده است. این تکرار و تأکید دلیل بر اهمیت آن در توصیفات مربوط به بهشت می باشد. «جنات» جمع «جنت» اشاره به باغهای متعدد بهشتی است و «عدن» (بر وزن عدل) به گفته «مقائیس» در اصل به معنی اقامت است، و یا به تعبیر راغب در مفردات به معنی استقرار و ثبات می باشد، و لذا به محل و قرارگاه فلزات و مواد گرانقیمت «معدن» گویند، و در اینجا اشاره به جاودانگی بهشت است، نه همچون باغهای دنیا که درختانش خزان دارد، و بعد از چند سال می خشکد، و چشمه هایش کم آب می شود، و گاه به کلی خشک می گردد، گاهی آفت میوه ها را از بین می برد، و ساقه ها را از درون تهی می کند، گاه بادهای داغ و سوزان یا بسیار سرد سبب خشکی آنها می شود، و گاهی صاعقه ها آنها را مبدل به خاکستر می کند، خلاصه هزار گونه آفت و بلا دارد، درحالی که باغهای بهشتی باغهائی است جاویدان و همیشه باقی و برقرار است نه آفتی، نه خزانی، و نه خشکیدنی.
بعضی از مفسران گفته اند منظور از «جنات عدن» وسط بهشت است، که در واقع باغی از باغهای بهشت محسوب می شود، اما از بس گسترده است به طوری که هر گوشه ای از آن گوئی بهشت مستقلی است به صورت جمع ذکر شده است ولی با توجه به آنچه گفته شد این معنی بعید به نظر می رسد.
سومین آیه همین مطلب را با تعبیر دیگری دنبال کرده، می فرماید: «اما کسانی که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند برای آنها جنات الماوی است. این وسیله پذیرائی از آنها است، در مقابل اعمالی که انجام می دادند» "اما الذین آمنوا و عملوا الصالحات فلهم جنات الماوی نزلا بما کانوا یعلمون". «ماوی» از ماده «اوی» (بر وزن قوی یا «اوی» (بر وزن قمی) به گفته راغب در مفردات به معنی انضمام چیزی به دیگری است (سپس به معنی اقامت نزد چیزی آمده است). مقائیس اللغه نیز یکی از معانی اصلی آن را «تجمع» ذکر کرده است که لازمه آن سکونت نزد چیزی است، خلاصه اینکه مکان و مسکن و جایگاهی را که انسان روز یا شب در آن ساکن می گردد و استراحت می کند «ماوی» گویند، بنابراین «جنت الماوی» اشاره به همان وصف خلود و جاودانگی و ثبات بهشت است و مفهوم آرامش و اطمینان را نیز می رساند.
بعضی گفته اند این تعبیر اشاره لطیفی به این حقیقت است که سرای دنیا مأوی (جایگاه اصلی انسان) نیست، بلکه گذرگاهی است که از آن عبور می کند، یا به تعبیر روایت معروف "الدنیا قنطره" «دنیا پل است» که هرگز جای ثبات و استقرار نیست. ناگفته پیدا است که این وصف برای تمام بهشت است ولی با این حال از ابن عباس نقل شده که می گوید باغهای بهشتی هشت عددند، یکی از آنها جنة الماوی است. و بقیه عبارتند از «دارالجلال» و «دارالقرار» و «دارالسلام» و «جنه عدن» و «جنه الخلد» و «جنه الفردوس» و «جنه النعیم».
سابقا گفتیم بعضی «نزل» را به معنی نخستین چیزی که با آن از میهمان پذیرائی می کنند دانسته اند (همان گونه که امروز با شربت یا آب سرد یا چائی پذیرائی می نمایند). اگر چنین باشد دلیل براین است که جنات الماوی با آن همه وسعت و عظمتش کمترین پذیرائی بندگان خالص خدا است! بنابراین پذیرائی اصلی نعمتهائی است که جنات الماوی در مقابل آن کوچک است، و آن چیزی جز «جنت قرب و لقای پروردگار و بهشت معرفت جلال و جمال او » نیست!
تعبیر دیگر در قرآن مجید از این کانون بزرگ رحمت الهی همان «جنات الفردوس» است، می فرماید: «کسانی که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند جنات فردوس وسیله پذیرائی از آنان خواهد بود» "ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات کانت لهم جنات الفردوس نزلا". در اینکه واژه «فردوس» اصلا رومی است یا سریانی، یا نبطی، یا حبشی و یا عربی؟ در میان مفسران و ارباب لغت گفتگو است و هر یک احتمالی را برگزیده اند. بعضی نیز آن را از ریشه فارسی می دانند که بعدا به صورت «پرادیزس» و «پرادیز» و سپس «فردایس» و «فردوس» در آمده است! برای این واژه معانی زیادی ذکر کرده اند: باغ و بستان، باغهای انگور، باغهائی که هرگونه گل و هرگونه میوه داشته باشد، باغهائی که پوشیده از درخت و دارای آب فراوان و احیانا دارای درختان انگور بسیار باشد. آنها که آن را عربی می دانند از ماده «الفردسه» به معنی وسعت گرفته اند. این واژه که تنها دوبار در قرآن مجید آمده است (کهف/ 107 و مومنون/ 11) به معنی بهشت به کار رفته، و از روایات اسلامی که از پیغمبر اکرم (ص) و امامان اهلبیت (ع) نقل شده به خوبی استفاده می شود که این نام مربوط به بخش بسیار ممتازی از بهشت است.
در حدیثی از پیغمبر اکرم (ص) می خوانیم که فرمود: "اذا سالتم الله تعالی فاسالوه الفردوس، فانه وسط الجنه واعلی الجنه، وفوته عرش الرحمن، و منها تفجر انهار الجنه"! «هنگامی که از خداوند متعال تقاضا می کنید، فردوس را تقاضا کنید که وسط بهشت، و قسمت اعلی و برتر آن است و بر فراز آن عرش خدا است و از فردوس نهرهای بهشتی سرچشمه می گیرد»!
در حدیث دیگری از امیرمومنان علی (ع) چنین می خوانیم: (لکل شیء ذروه و ذروه الجنه افردوس و هی لمحمد وآل محمد) «برای هر چیزی محل اعلائی است و محل اعلای بهشت فردوس است و آن برای محمد (ص) و آل محمد (ع) است.
و بالاخره در حدیثی از امام صادق (ع) می خوانیم که در تفسیر این آیه فرمود: این آیه درباره ابوذر و سلمان و مقداد و عمار یاسر نازل شده، (جعل الله لهم جنات فردوس نزلا ای ماوی ومنزلا): «خداوند باغهای فردوس را منزلگاه آنها قرار داده» روشن است که میان حدیث دوم و سوم تضادی نیست، چرا که افراد با ایمان والا مقامی همچون ابوذر و سلمان و... که پیروان راستین محمد و آل محمد (ع) هستند در واقع در زمره آنها قرار دارند. در اینکه «نزلا» در اینجا چه معنی دارد؟ بعضی آن را به معنی منزلگاه و محل سکونت دانسته اند، همان گونه که در حدیث امام صادق (ع) به آن اشاره شده است، و بعضی از مفسران نیز گفته اند که نزل به معنی وسیله پذیرائی است و یا نخستین چیزی که میهمان را با آن پذیرائی می کنند. جمع میان این دو معنی نیز مانعی ندارد.
تعبیر دیگر از باغهای بهشتی که در سوره واقعه آمده است "جنات النعیم" است می فرماید: پیشگامان پیشگام ( در ایمان و اعمال صالح) مقربانند آنها در "جنات النعیم" و باغهای پرنعمت بهشت قرار دارند. «جنات » جمع « جنت» است شاید این تعبیر به خاطر آن است که هریک از بهشتیان جنتی دارند که مجموعا جنات می شود و نعیم جمع نعمت است چون بهشت همیشه انواع نعمتهای معنوی و مادی را در بردارد، نه همچون باغهای دنیا که گاه وسیله زحمت است و رنج و درد سر و گاه راحت و نعمت، بعلاوه باغهای دنیا هرکدام نعمتی دارد نه تمام نعمتها را.
جالب اینکه نخست از مقام قرب آنها سخن می گوید (اولئک المقربون) و سپس از "جنات النعیم" و پیدا است که جنات النعیم با آنهمه نعمت و با آنهمه عظمت در برابر مقام قرب الهی قطره ای در برابر دریا است. این تعبیر (جنه النعیم – جنات النعیم) ده بار در آیات قرآن مجید آمده و تکرار آن دلیل بر تأکید و اهمیت آن است. قابل توجه اینکه در این جهان هرقدر انسان به مبادی قدرت نزدیکتر و مقربتر می شود نگرانی او بیشتر است، زیرا دائما در وحشت و اضطراب خواهد بود مبادا نظر آن مبدء قدرت به خاطر پیش آمدی نسبت به او برگردد، و به بدترین عقوبتش گرفتار کند و لذا ارباب معرفت همیشه انسانهای با شخصیت را از «قرب سلطان» برحذر می داشتند، ولی قرب پروردگار درست عکس آن است، و ثمره محصولش، آرامش، لذت معنوی و روحانی و جنات النعیم است.
این نکته نیز شایان دقت است که در روایات متعددی که در ذیل آیه شریفه "ثم لتسئلن یومئذ عن النعیم" (تکاثر/8) وارد شده «نعیم» به «نعمت ولایت» تفسیر شده است و از آنجا است که ممکن جنات النعیم بهشت ولایت باشد، ولایت خدا و اولیای او، و عشق ورزیدن به آنان، و بهره گیری از نور معنویشان. در اینکه "جنات نعیم" تمام بهشت را شامل می شود یا اشاره به بخشهای مهمی از بهشت است دو احتمال وجود دارد، از یک سو وعده الهی در این قسمت به مقربان ممکن است دلیل بر احتمال دوم باشد به خصوص اینکه شبیه همین تعبیر درآیه 88 و 89 همین سوره به چشم می خورد "فاما ان کان من المقربین فروح و ریحان و جنه نعیم" (واقعه/ 88 و 89 ).
در ششمین و آخرین بخش از این آیات اشاره سربسته ای به چهار بهشت از بهشتیان الهی شده، ویژگیهای آنها را دو به دو بیان فرموده است، می فرماید: «برای کسانی که از مقام پروردگارشان بترسند دو باغ بهشتی است» ( و لمن خاف مقام ربه جنتان)، «آن دو دارای انواع نعمتها و درختان پرشاخه و باطراوتند» (ذواتا افنان)، «و پائین تر از آنها دو باغ بهشتی دیگر است.... هردو کاملا خرم و سرسبزند» (و من دونهما جنتان.....مدهامتان).
گاهی تصور کرده اند که این چهار باغ بهشتی همه برای مومنان است و این تعدد به عنوان تنوع است، چرا که طبع آدمی تنوع می طلبد و از آن لذت می برد. ولی لحن آیات و همچنین روایاتی که در تفسیر این آیات وارد شده به خوبی نشان می دهد که آنها برای دو گروه متفاوت است، و تعبیر به "من دونهما" همان معنی پائین تر را می رساند. به این ترتیب دو باغ بهشتی نخست از آن «مقربان» و دو باغ بهشتی مرحله پائین تر از آن «اصحاب الیمین» است، و در حقیقت اشاره به درجات و مقامات مختلف اهل بهشت می باشد و باید هم چنین باشد، چرا که بدون شک بهشتیان همه در یک سطح و یک مقام و یک مرتبه نیستند، و باید درجات آنها متفاوت باشد. این تفاوت و درجه با تعبیر زیبائی در حدیثی از پیغمبر گرامی اسلام (ص) چنین بیان شده است: "جنتان من فضه آنیتهما و ما فیهما، جنتان من ذهب آنیتهما و مافیهما"! «دو باغ بهشتی که بنای آنها و ظروف و هرچه در آنها است از نقره است و دو باغ بهشتی که بنای آنها و ظرف و هرچه در آنها است از طلا است».
همین معنی با صراحت بیشتری در حدیثی از امام صادق(ع) آمده است، فرمود: "لا تقولن واحده الله یقول: و من دونهما جنتان، ولا تقولن درجه واحده ان الله یقول درجات بعضها فوق بعض، انما تفاضل القوم بالاعمال"! «نگوئید بهشت یکی است زیرا خداوند می فرماید: ( پائین تر از آن، دو بهشت دیگر است) و نگوئید درجه واحدی است، چرا که خدا فرموده: ( در جائی است بعضی بالاتر از بعض دیگر ) و این تفاوت به خاطر اعمال آنها است».
در اینکه چرا هر یک از این دو گروه دارای دو باغ بهشتی هستند مفسران احتمالات زیادی ذکر کرده اند که با هم تضادی ندارد و ممکن است در مفهوم آیه جمع باشد. از جمله اینکه یکی اشاره به جنت روحانی و دیگری اشاره به جنت جسمانی است، یا اینکه هر یک از بهشتیان دارای دو باغ بهشتی هستند یکی عمومی و برای دیدار دوستان، و دیگر خصوصی برای زندگی با همسران، یا اینکه یکی به عنوان پاداش عقیده است و دیگری پاداش اعمال صالح، یا اینکه یکی جزای عمل است و دیگری فضل الهی، یا اینکه یکی برای اطاعت فرمان است و دیگری برای ترک گناه!.
از محموع آنچه در بالا آمد به خوبی می توان نتیجه گرفت که بهشت دارای مقامات و درجات و مراتبی است و می توان هرکدام را بهشتی دانست، و بدون شک تفاوت مقامات اولیاء الله ایجاب می کند که درجات آنها در بهشت متفاوت باشد. بهشت مقربین با اصحاب الیمین متفاوت است، و بهشت کسانی که در قله های ایمان و معرفت و اعمال صالح قرار دارند با کسانی که در مراتب پائین ترند فرق دارد. گرچه اوصاف هیچیک از آنها دقیقا به فکر ما نمی گنجد ولی قطعا می دانیم عوالم مختلفی است، و شاید حتی در قیامت کسانی که در مراحل و مقامات پائین ترتد نتوانتذ به درستی دریابند که در عوالم بالا چه خبر است؟!
قابل توجه اینکه «جنت» در آیات قرآن گاه به صورت مفرد آمده که مفهوم جنس را می رساند، و تمام باغهای بهشتی را شامل می شود، و گاه به صورت جمع، (جنات) که شامل تمام باغهای بهشتی و مراحل و مراتب مختلف آن است، و گاه به صورت تثبیه (جنتان) که اشاره به دو مرحله مختلف است که قبلا شرح آن داده شد. گاه از جاودانگی بهشت سخن می گوید، و تعبیر به «جنات عدن» یا »جنه الماوی» و «جنه الخلد» می کند، و گاه از تنوع نعمتهای مادی و معنوی آن بحث می کند، و تعبیر به «جنات النعیم» دارد، و گاه به بخش بسیار ممتاز و عالی بهشت اشاره کرده و سخن از «جنات الفردوس» می گوید. این تعبیرات پرمعنی هرکدام به یکی از ابعاد آن کانون بزرگ رحمت الهی و مقامات قرب و وصال آن محبوب حقیقی است.
منـابـع
ناصر مکارم شیرازی- پیام قرآن- جلد 6- از صفحه 345 تا 356
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها