تفسیر آیاتی از قرآن پیرامون نام های توصیفی آستانه برپایی قیامت
فارسی 2407 نمایش |بخشی از نام های قیامت در قرآن، در واقع توصیفی از حوادث آستانه ظهور قیامت که در جهان رخ می دهد می باشد که در زیر به تعدادی از این اسامی اشاره کرده ایم:
یوم ترجف الارض و الجبال
این توصیف در دو آیه از قرآن مجید با مختصر تفاوتی در مورد روز قیامت دیده می شود. در آیه 14 مزمل می فرماید: «مجازاتهای قیامت و عذاب دردناک آن روزی است که زمین و کوهها سخت به لرزه می افتد، و کوهها به صورت توده هائی از شن نرم در می آید» (یوم ترجف الارض و الجبال و کانت الجبال کثیبا مهیلا)، و در آیه 6 نازعات می خوانیم: «روزی که زلزله های وحشتناک همه چیز را به لرزه در می آورد» (یوم ترجف الراجفه). جائی که زلزله های هول انگیز تمام زمین را به لرزه در آورند و کوهها چنان درهم کوبیده شود که به صورت توده هائی از شن نرم درآید پیدا است که این انسان ضعیف و ناتوان در آنجا چه وضعی خواهد داشت؟! اینها همه مربوط به حوادثی است که منجر به پایان این جهان و سپس آغاز جهان دیگر می گردد که قرآن مجید آنها را به هم آمیخته و در کنار هم قرار داده است. از یکسو از ناتوانی انسان، و از سوی دیگر تحولات هول انگیز پایان این جهان، و از سوی سوم دگرگونی عالم برای قیامت و رور محشر خبر می دهد، همه این تعبیرات در راستای تربیت انسان و هشدارهای مکرر و پی درپی نسبت به او است.
«ترجف و راجفه» از ماده «رجف» به معنی تکان شدید است، و لذا به دریای پر موج «بحر رجاف» می گویند، و «ارجاف» به معنی پراکندن شایعات بی اساس است که جامعه را تکان می دهد، و «اراجیف» به ریشه های فتنه ها و آشوبها گفته می شود. گرچه در معنی «راجفه» در آیه فوق احتمالات مختلفی داده اند از جمله واقعه، صحیه بزرگ و.. ولی به قرینه آیه دیگر اشاره به زمین است که در آن روز سخت به لرزه در می آید. «کثیب» به معنی «شن متراکم» است و بعضی آن را به معنی «قطعه بزرگ شن» دانسته اند. «مهیل» به معنی شن بسیار نرمی است که وقتی پا روی آن می گذارند پراکنده می شود و هنگامی که یکسوی آن را بردارند بقیه فرو می ریزند، و لذا بعضی آن را به معنی شن سیال تفسیر کرده اند.
یوم یسمعون الصحیه بالحق
یومهم الذی فیه یصعقون
دو تعبیر فوق که با هم قریب الافقنذ نیز حکایت دیگری ازآ ن روز بزرگ است. در آیه اول (آیه 42 سوره ق) می فرماید: «روزی که صحیه رستاخیز را به حق می شنوند، آن روز روزخروج است» (یوم یسمعون الصحیه بالحق ذلک یوم الخروج). می دانیم در پایان جهان و آغاز رستاخیز، به تعبیر قرآن مجید دو صیحه (دو فریاد عظیم) سر داده می شود که گاه از آن تعبیر به «نفخ صور» شده است: صیحه اول صیحه خاموشی جهان و مرگ عمومی است، و صیحه دوم فریاد حیات جدید و رستاخیز است.
آیه فوق اشاره به صیحه دوم دارد به قرینه "ذلک یوم الخروج" که در آخر آیه آمده. در اینکه این «فریاد عظیم» چگونه است؟ و با چه وسیله صوتی انجام می شود؟ و چه تأثیری در احیای مردگان دارد؟ هیچکس دقیقا نمی داند، ولی قرآن با یک اشاره اجمالی و سربسته به سراغ آن رفته است، و تعجب ندارد که حقیقت آن امروز بر ما روشن نشود، زیرا همه چیز رستاخیز با زندگی متفاوت است و هاله ای از ابهام آن را پوشانیده، همانگونه که درک زندگی این دنیا برای طفلی که در شکم مادر است امکان پذیر نیست، هرچند فرضا دارای قدرت عظیم تفکر باشد. و در دومین آیه (آیه 45 سوره طور) می فرماید: « آنها را رها کن تا آن روز را که فریاد برآنها زده می شود ملاقات کنند» (فذرهم حتی یلاقوا یومهم الذی فیه یصعقون ).
«یصعقون» از ماده «اصعاق» در اصل از «صاعقه» گرفته شده، و از آنجا که صاعقه هم دارای صدای عظیم است، و هم مایه هلاکت می گردد، این جمله به هر دو معنی تفسیر شده، اگر به معنی هلاکت باشد اشاره به نفخه اول و پایان جهان است، همانگونه که در آیه 68 زمر می خوانیم: "وفخ فی الصور فصعق من فی السموات و من فی الارض" «در صور دمیده می شود و تمام کسانی که در آسمانها و زمین هستند هلاک می شوند»، و اگر به معنی فریاد باشد ممکن است اشاره به نفخه اول یا نفخه دوم باشد که نفخه رستاخیز است، و در این صورت همردیف آیه قبل می شود. بسیاری از مفسران معنی اول را ترجیح داده اند و در عین حال احتمال دوم را نیز نادیده نگرفته اند. و اینکه بعضی احتمال داده اند منظور هلاکت گروهی از مشرکات در جنگ بدر است بسیار بعید به نظر می رسد ( شاهد این مدعی آیه 68 زمر است که در بالا به آن اشاره شد).
یوم ینفخ فی الصور
این تعبیر چهار بار در قرآن مجید در آیات 73 انعام و 102 طه و 87 نمل و 18 نبأ آمده است، در نخستین آیه می فرماید: «در آن روز که در صور دمیده می شود حکومت از آن اوست» (و له المک یوم ینفخ فی الصور )، و در آیه دوم می فرماید: «این مجازاتها در آن روز واقع می شود که در صور دمیده خواهد شد، و مجرمان را با بدنهای کبود در آن روز گردآوری می کنیم» (یوم ینفخ فی الصور و نحشر المجرمین یومئذ زرقا). و در آیه سوم می فرماید: «به خاطر بیاورید آن روز را که در صور دمیده می شود، و تمام کسانی که در آسمانها و زمین هستند در وحشت فرو می روند مگرکسانی که خدا بخواهد» (یوم ینفخ فی الصور ففزع من فی السموات و من فی الارض الا من شاء الله)، و در آیه چهارم می فرماید: «همان روزی که در صور دمیده می شود و شما فوج فوج وارد محشر می شوید» (یوم ینفخ فی الصور قتاتون اقواجا).
قرآن مجید از دو نفخ صور خبر می دهد: در نفخه اول همه موجودات زنده زمین و آسمان می میرند، و در نفخ دوم که نفخه حیات است همگی زنده و آماده برای حساب و کتاب می شوند، ولی آیات چهارگانه فوق همه غالبا مربوط به نفخ دوم یعنی نفخ حیات در قیامت است. در هرصورت این توصیف قرآن از قیامت، حوادث زیادی را که در آغاز آن روز واقع می شود در نظرها مجسم می کند، و این تعبیر از تعبیرهای بسیار پرمعنی است که حوادث سخت و وحشتناک در آن روز را از مقابل چشم دل عبور می دهد و او را آگاه می سازد.
درباره معنی «صور» و مفهوم «نفخ» و دیگر خصوصیات آن تنها برای اینکه بدانیم این تعبیر چه محتوائی در بردارد به یک حدیث از پیغمبر اکرم(ص) که در ذیل آیه چهارم (آیه 18 نبأ) روایت شده، و تنها به گوشه ای از این حوادث اشاره می کند یادآور می شویم: «معاذ بن جبل» می گوید از رسول خدا (ص) تفسیر آیه "یوم ینفخ فی الصور قتاتون افواجا" را پرسیدم، پیامبر(ص) فرمود از مطلب بزرگی سئوال کردی، سپس سیلاب اشک از چشمان مبارکش جاری شد و فرمود: «این افواجی که به هنگام نفخ صور وارد محشر می شوند ده گروه از امت من هستند که خداوند آنها را از جماعات مسلمین جدا می سازد: گروهی به صورت بوزینگان هستند، آنها که در میان مردم سخن چینی و جاسوسی می کنند، گروه دیگری به صورت خوکها خواهند بود، آنها که اهل حرامند، گروهی که با پاهایشان آویزان می کنند، آنها ربا خوارند، گروهی دیگری نابینایند، آنها در قضاوت ستم می کنند و گروهی کر و لال وارد محشر می شوند، آنها کسانی هستند که در اعمالشان گرفتار عجبند، گروه دیگری زبانهایشان را به دندان می جوند، آنها دانشمندان و سخن گویانی هستند که گفتارشان از اعمالشان جدا است! و گروهی دست و پا بریده وارد می شوند، و آنها آزار دهندگان همسایگانند، و گروهی را بر شاخه های آتش دوزخ به دار می آویزند، آنها خبرچینان میان مردم، و سلاطین ظالمند، و گروهی بدبوتر از مردارند، و آنها کسانی هستند که در این دنیا در شهوات غرقند و حق الله را از اموالشان نمی پردازند، و بالاخره گروهی لباسهای آلوده به قطران (قطران ماده قابل اشتعال است) که به تنهایشان چسبیده در تن دارند و آنها اهل کبر و غرورند»!
یوم کان مقداره خمسین الف سنه
قرآن مجید در دو آیه هنگامی که از روز قیامت سخن می گوید آن را به عنوان یک روز بسیار طولانی معرفی می کند. در یک جا می فرماید: «فرشتگان و روح به سوی او عروج می کنند در آن روز که مقدار پنجاه هزار سال است»! (تعرج الملائکه والروح الیه فی یوم کان مقداره خمسین الف سنه) ( معارج/ 4)، و در جای دیگر می فرماید: «خداوند امور این جهان را از آسمان به سوی زمین تدبیر می کند سپس در روزی که مقدار آن هزار سال از سالهائی است که شما می شمرید به سوی او باز می گردید ( و دنیا پایان می یابد و آخرت شروع می شود» (یدبر الامر من السماء الی الارض ثم یعرج الیه فی یوم مقداره خمسین الف سنه مما تعدون) (سجده/ 5).
بدون شک آیه نخست ناظر به روز قیامت است و آیاتی که بعد از آن آمده است همگی اوصاف قیامت و حتی عذاب مجرمان را در آن روز و همچنین اوصاف دوزخ را بیان می کند، ولی در مورد آیه دوم در میان مفسران گفتگو است. بعضی آن را اشاره به قوس نزولی و صعودی تدبیر امر الهی در همین دنیا دانسته اند، یا به تعبیر دیگر اشاره به دورانهای تدبیر الهی در این عالم که هر دوران در یک هزار سال صورت می گیرد، و فرشتگان به فرمان الهی مجری این تدبیر تکوینی هستند، سپس دوران دیگری آغاز می شود. ولی با توجه به سایر آیات قرآن که سخن از پیچیده شدن آسمان و زمین می گوید، همچنین روایاتی که در شرح این آیه نازل شده استفاده می شود که ناظر به روز قیامت است. و لذا مرحوم علامه طباطبائی در المیزان نیز بعد از ذکر احتمالات آیه، این تفسیر را ترجیح داده است. منتها در اینجا این سئوال پیش می آید که چگونه در آیه اول مقدار آن روز پنجاه هزار سال – طبق سالهای ما- و در آیه دوم یک هزار سال بیان شده است؟
پاسخ این سئوال به روشنی در حدیثی که مرحوم شیخ طوسی در امالی از امام صادق (ع) نقل کرده، آمده است، فرمود: "ان فی القیامه خسین موقفا کل موقف مثل الف سنه ، مما تعدون ثم تلا هذه الایه: فی یوم کان مقدار خمسین الف سنه" «در قیامت پنجاه موقف ( محل توقف برای رسیدگی به حساب اعمال بندگان ) است. هر موقفی به اندازه یک هزار سال از سالهائی که شما می شمرید، سپس امام این آیه را تلاوت فرمود: «در روزی که مقدارش پنجاه هزار سال است». در اینکه اعداد هزار و پنجاه هزار سال در اینجا برای تعداد و شماره یا برای تکثیر است دو احتمال وجود دارد ولی به هرحال پیامی که از آن آیات به گوش می رسد این است که آن روز روزی است بسیار سخت و مشکل، و روزی است بسیار پیچیده که هیچکس به آسانی نمی تواند از آن بگذرد، و همه باید خود را برای چنان رو طولانی پرمخاطره ای آماده سازند.
این نکته قابل توجه است که روز یعنی گردش دورانی یک کره به دور خود و در کرات آسمانی کاملا با هم متفاوت است، در حالی که کره زمین هر 24 ساعت یکبار به دور خود می گردد کره ما گردش وضعی خود را تقریبا در طول یک ماه انجام می دهد (روز آن در حدود دو هفته و شب آن در حدود دو هفته است). همچنین کرات منظومه شمسی هر کدام شب و روز خود را در مقدار خاصی طی می کنند و هم اکنون ممکن است در این جهان هستی کراتی باشند که گردش وضعی آن صدها یا هزاران سال طول بکشد، بنابراین جای تعجب نیست که در قیامت هر روز به اندازه پنجاه هزار سال باشد. آنچه هدف اصلی قرآن را تشکیل می دهد همان پیام تربیتی آن است که در اینگونه تعبیرات نهفته است.
منـابـع
ناصر مکارم شیرازی- پیام قرآن (معاد در قرآن مجید)- جلد 5- از صفحه 80 تا 87
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها