تفسیر آیاتی از قرآن پیرامون تطورات جنین، یکی از دلایل امکان معاد

فارسی 3080 نمایش |

یکی از طرقی را که قرآن در آیات متعددی برای اثبات «امکان معاد» پیموده است بررسی در دگرگونیهائی است که «نطفه» از زمان قرار گرفتن در جهان مرموز و پیچیده «رحم» تا به هنگام  تولد طی می کند که در حقیقت هر یک از این مراحل حیات تازه و نمونه ای از معاد است! فاصله کیفی این تطورات به قدری زیاد است که انسان از مطالعه و مشاهده آن سخت در شگفتی فرو می رود که چگونه نطفه ناچیز در این مدت کوتاه این چنین تحولاتی  پیدا می کند؟ از آنجا که این دگرگونی های صریح و بی وقفه و شگفت انگیز، از یکسو  دلیل بر وجود آن مبدء عالم و قادری است که در ظلمات سه گانه رحم این همه نقش های شگرف برآب می زند، و از سوی دیگر این تحولات شباهت زیادی به مسأله حیات بعد از مرگ دارد، قرآن مجید در هر دو بحث (توحید و معاد) بر آن تکیه نموده است، والحق چنین پدیده ای شایسته چنین بهره گیری است. با این اشاره به قرآن بازمی گردیم و به آیاتی که در این زمینه آمده است گوش جان فرا می دهیم:

1- یا ایها الناس ان کنتم فی ریب من البعث فانا خلقنا کم من تراب ثم من نطفه ثم من علقه ثم من مضغه مخلقه و غیر مخلقه لنبین لکم و نقرفی الارحام ما نشاء الی اجل مسمی ثم نخرجکم طفلا... ذلک بان الله هو الحق و انه یحیی الموتی انه علی کل شییء قدیر (حج/ 5 و 6)

2- الم یک نطفه من منی یمنی – ثم کان علقه فخلق فسوی – فجعل منه الزوجین الدکرو الانثی – الیس ذلک بقادر علی ان یحیی الموتی (قیامت/37 تا 40)

3- و انه خلق الزوجین الدکرو الانثی- من نطفه اذا تمنی – و ان علیه النشاه الاخری (نجم/ 45 تا 47)

4- قتل الانسان ما اکفره-من ای شیء خلقه-  من نطفه  خلقه فقدره- ثم السبیل یسره- ثم امانه فاقبره- ثم اذا شاء انشره (عبس/ 17 تا 22)

5- ولقد خلقنا الانسان من سلاله من طین-  ثم جعلناه نطفه فی قرار مکین- ثم خلقنا النطفه  علقه  فخلقنا  العلقه مضغه فخلقنا المضغه  عظاما فکسونا العظام لحما ثم انشاه خلقا آخر فتبارک  الله احسن الخالقین – ثم انکم بعد ذلک لمیتون- ثم انکم  یوم القیامه تبعثون (مومنون/12 تا 16)

ترجمه:
1- ای مردم اگر در رستاخیز شک دارید (به این نکته توجه کنید) ما شما را از خاک آفریدیم، سپس از نطفه، و بعد از خون بسته شده، سپس از مضغه ( چیزی شبیه گوشت جویده) که بعضی دارای شکل و خلقت است و بعضی بدون شکل، هدف این است که ما برای شما روشن سازیم ( که بر هر چیز قادریم) و جنین هائی را که بخواهیم تا مدت معینی در رحم مادران قرار می دهیم، ( و آنچه را بخواهیم ساقط می کنیم) بعد شما را به صورت طفل بیرون می فرستیم.... این به خاطر آن است که بدانید خداوند حق است و مردگان را زنده می کند و بر هر چیز توانا است.

2- آیا انسان نطفه ای از منی که در رحم ریخته می شود نبود؟! سپس به صورت خون بسته در آمد، و او را آفرید و موزون ساخت؟ و از او دو زوج مذکر و مونث آفرید، آیا چنین کسی قادر نیست که مردگان را زنده کند؟ !

3- و اوست که دو زوج مذکر و مونث را می آفریند، از نطفه ای که خارج می شود، (و در رحم می ریزد، همین گونه) بر خدا است ایجاد عالم دیگر (تا عدالت اجرا گردد).

4- مرگ بر این انسان! چقدر کافر و ناسپاس؟! (خداوند)  او را از چه چیز آفرید؟ از نطفه ناچیزی او را آفرید، سپس اندازه گیری کرد و موزون ساخت ، بعد او را میراند و در قبر پنهان نمود،  سپس هر زمان بخواهد او را زنده می کند.

5- ما انسان را از عصاره ای از گل آفریدیم، سپس او را نطفه ای در قرارگاه مطمئن (رحم) قرار دادیم، سپس نطفه را به صورت «علقه» (خون بسته ) و «علقه» را به صورت «مضغه» (چیزی شبیه گوشت جویده) و مضغه را به صورت استخوانهائی در آوردیم، از آن پس او را آفرینش تازه ای بخشیدیم، بزرگ و پر برکت است خدائی که بهترین خلق کنندگان است، شما بعد از آن می میرید، سپس در روز قیامت برانگیخته می شوید.

تفسیر و جمع بندی:
اگر در قیامت شک دارید جنین را ببینید!

در نخستین آیه روی سخن به تمام انسانها است، انسانهائی که در پهنه زمان و مکان بدون استثناء زندگی دارند، می فرماید: «ای مردم! اگر در رستاخیز و قیامت شک دارید (به این نکته توجه کنید که) ما شما را از «خاک» آفریدیم، سپس از «نطفه» و بعد از آن از «علقه»(قطعه خون بسته شده) سپس از «مضغه»  (چیزی شبیه گوشت جویده شده) که بعضی دارای شکل و خلقت است، و بعضی بدون شکل، هدف این بود که ما برای شما روشن سازیم» ( که ما بر همه  چیزی قدرت داریم) "یا ایها الناس ان کنتم فی ریب من البعث فانا خلقنا کم من تراب ثم من نطفه ثم من علقه ثم من مضغه مخلقه و غیر مخلقه لنبین لکم".

به این ترتیب  به چهار مرحله از مراحل خلقت انسان اشاره می کند (مرحله خاک، سپس نطفه، و بعد از آن علقه، و بعد مضغه، که هر کدام برای خود عالم پیچیده و عجیبی  است). بعد چنین ادامه می دهد: «سپس جنین هائی را که بخواهیم (زنده متولد شوند) تا زمان معینی در قرارگاه رحم مادران نگه می داریم» (تا دوران تکامل خود را طی کنند، و آنچه را صلاح بدانیم ساقط می کنیم» (و نقرفی الارحام ما نشاء الی اجل مسمی)، و سرانجام بعد از پیمودن این راه پر فراز و نشیب، «ما شما را به صورت طفل کامل از عالم رحم بیرون می فرستیم» ( ثم نخرجکم طفلا...).

سپس به مراحل مختلف زندگی انسان در دنیا اشاره کرده، بعد به جهان نباتات روی می آورد، و مثال دیگری از قرار گرفتن دانه های نباتی در رحم زمین، و زنده شدن زمین های مرده به وسیله باران اشاره می کند و می افزاید: «اینها همه به خاطر آن است که بدانید خداوند حق است (و پایه های توحید در درون جان شما محکم شود) و نیز بدانید که او مردگان را زنده می کند و برهرچیز توانا است» (ذلک بان الله هو الحق و انه یحیی الموتی انه علی کل شییء قدیر).

به این ترتیب گاه از زاویه توحید به این پدیده های مهم جهان هستی می نگرد، و گاه از زاویه معاد. در این آیه دقائق و لطائفی  است که توجه به آنها ما را در رسیدن به این دو هدف کمک می کند.

1- با اینکه منکران معاد به طور قطع آن را نفی می کردند، قرآن آنها را مخاطب ساخته می گوید «اگر شما در شک و تردید هستید»....اشاره به اینکه هیچگونه دلیل بر نفی این حقیقت وجود ندارد، حداکثر چیزی که ممکن است این است که در معاد شک و تردید دارید، و واضح است که چنین کسی باید به تحقیق بپردازد نه به انکار! جالب اینکه «ریب» در اینجا به صورت نکره آمده که در این گونه موارد برای بیان حقارت است، یعنی شک شما در این زمینه نیز شک ضعیف و ناچیزی  است چرا که دلائل معاد مشهود است. 

2- در این آیه، نخست از آفرینش انسان از خاک سخن گفته شده، این تعبیر ممکن است اشاره به آفرینش «آدم» باشد که از خاک بود، و یا اشاره به آفرینش همه انسانها، چون قسمت مهم بدن انسان را موادی تشکیل می دهد که از خاک گرفته شده، و در هر صورت پیدایش انسان از آن دلیل روشنی بر امکان احیای مردگان است.

3- در این آیه علاوه بر آفرینش انسان از خاک به پنج مرحله از مراحل تکامل انسان (نطفه، علقه، مضغه، تکاملهای بعدی و تولد از مادر)  اشاره شد، و بعدا به مسئله «بلوغ جسماغ و روحانی» به «کهولت و پیری» اشاره می کند که مجموعا هفت مرحله مختلف را تشکیل می دهد، هر چند تکیه سخن ما فعلا در همان پنج مرحله نخست است که هر کدام حیاتی است نوین و تولدی است جدید و صحنه ای است از صحنه های معاد.

4- تعبیر "لنبین لکم" (تا برای شما آشکار سازیم) تعبیر سربسته ای است که هم می تواند اشاره به علم و قدرت آفریدگار و مسأله توحید باشد، و همین مسأله معاد و حیات پس از مرگ.

5- جالب اینکه تمام این تحولات عظیم و عجیب که در دوران جنینی به وقوع می پیوندد، و فاصله بسیار طولانی میان نطفه، آن ذره ناچیز را با  انسان کامل می پیماید، در زمان بسیار کوتاهی رخ می دهد، در حدود  نه ماه، آیا با وجود چنین نشانه های روشن، در برابر ما جای این دارد که کسی در مسأله امکان معاد تردیدی  به خود راه دهد؟

2- در دومین آیه، همین سوره در قالب دیگری بیان شده است و در حقیقت اشاره ای است به آغاز سوره قیامت که می گوید: (ایحسب الانسان ان لن نجمع عظامه) «آیا انسان چنین  می پندارد که استخوانهای ( پوسیده) او را جمع آوری نخواهیم کرد»؟! در این آیات می فرماید: این چه پندار و گمانی است؟ «آیا انسان در آغاز نطفه ای از منی که در رحم ریخته می شود نبود؟ سپس به صورت خون بسته در آمد، و بعد خداوند او را موزون ساخت، و از او دو زوج مذکر و مونث را آفرید»؟ (الم یک نطفه من منی یمنی – ثم کان علقه فخلق فسوی – فجعل منه الزوجین الدکرو الانثی)، «آیا چنین کسی (که این همه تحولهای سریع و تطورات پی در پی و عجیب را در آن ظلمتگاه رحم ایجاد می کند و در چنان مدت کوتاه چنین آفرینشی عظیم ابداع می نماید) قادر نیست که مردگان را زنده کند»؟ (الیس ذلک بقادر علی ان یحیی الموتی). در این آیه تنها به چهار مرحله از مراحل جنین اشاره شده است: مرحله نطفه، و علقه، و موزون شدن اعضاء و ظهور جنسیت جنین که آیا پسر است یا دختر.

«نطفه» به گفته بعضی از ارباب لغت به معنی آب صاف است، و به همین جهت «نطف» در مورد لولو (مروارید) به کارمی رود. ولی بعضی آن را به معنی مقدار کمی از آب، یا باقیمانده آب در ظرف تفسیر کرده اند. بعضی نیز تصریح کرده اند که نطفه به معنی آب صاف است، کم باشد یا زیاد. بعضی نیز همه اینها را جزء معانی نطفه می دانند منتهی نطفه به معنی صاف یا آب کم است و «نطفه» به معنی مروارید. قابل توجه اینکه طبق تحقیقاتی که اخیرا بعضی از دانشمندان کرده اند، این آب کم که نامش «نطفه» است از آبهای متعدی که غدد مختلف بدن ترشح می کنند، ترکیب شده است، قسمتی از آن بیضه ها ترشح می کند که حاوی «اسپرماتوزوئید» است، قسمت دیگری از کیسه های تخمی که نزدیک غذه «پروستات» قرار گرفته، قسمت سوم را خود «پروستات» ترشح می کند که وضع ظاهری منی و بوی مخصوصش از آن است، قسمت چهارمی از غدد «کوپر» وغدد «لیتره» که در کنار مجاری ادرار قرار دارند مترشح می شود. این آبهای  پنجگانه با نسبت دقیق و حساب شده ای به هم می آمیزند و آن ماده حیات آفرین را تشکیل می دهند،

گوینده این سخن یک دانشمند فرانسوی است که اخیرا گرایش زیادی به قرآن و اسلام پیدا کرده و در این زمینه کتاب نوشته است، او متعتقد است تعبیر به «امشاج» (مختلط) که در قرآن مجید وارد شده، اشاره به این معنی دقیق است که قطعا هنگام نزول قرآن از چشم مردم جهان و دانشمندان آن قرون، پوشیده و پنهان بود ( اقتباسی از کتاب مقایسه ای میان تورات، انجیل و قرآن و علم نوشته  دکتر بوکای ترجمه مهندس ذبیح الله دبیر، صفحه 271).

به هرحال اطلاق این واژه بر آبی که از مرد هنگام آمیزش جنسی خارج می شود به خاطر تناسب روشنی است که با معنی اصلی دارد. «منی» از ماده «منی» ( بر وزن منع) به معنی اندازه گیری یا تعیین سرنوشت و تقدیر است، و لذا به مرگ «منیه» و به آرزوها «امنیه» گفته می شود، و اطلاق این واژه بر آبی که از مرد خارج می شود به خاطر آن است که مقدر شده انسان از آن به وجود آید. بنابراین مفهوم جمله: "الم یک نطفه من منی یمنی" این است که آیا او در آغاز آب ناچیزی که مقدر شده بود انسان ازآن به وجود آید نبوده است؟

مراحل چهارگانه ای که در این آیه ارائه شده هر یک نمونه تازه و پرتوی جدید از حیات و زندگی بعد از مرگ است، که به خوبی می تواند بیانگر قدرت خالق از یکسو، و امکان مسأله معاد و حیات پس از مرگ از سوی دیگر باشد، مخصوصا مسأله جنسیت نطفه که آیا مذکر است یا مونث؟ از عجیبترین و پیچیده ترین مسائل مربوط به جنین شناسی است که هنوز قوانین حاکم بر آن از چشم تیزبین دانشمندان پوشیده مانده است، همین اندازه می دانیم تا مدت زیادی جنسیت در رحم مادر کاملا نامعلوم و نامشخص است، و در مراحل نهائی آشکار می گردد، و نیز می دانیم قوانین دقیقی بر آن حاکم است که این دو جنس را در حد متعادل و نزدیک به هم قرار می دهد، ولی جزئیات این مسائل همچنان در پرده ابهام پوشید است. فکر کنید اگر ازهر ده جنین نه نفر نوزاد دختر، و یک پسر متولد می شد،و یا به عکس، چه بی نظمی عجیب و چه غوغای وحشتناکی و درگیری شدید در جامعه انسانی به وجود می آمد؟!

در سومین آیه بعد از اشاره به قدرت نمائی خداوند می فرماید: «آیا انسان نمی داند که او دو زوج مذکر و مونث را آفریده، از نطفه هنگامی که در رحم  می ریزد» (یا مقدر می شود که انسانی از آن تولد یابد) و آیا نمی داند که بر خدا لازم است عالم دیگر را ایجاد کند»؟! (تا عدالت اجرا شود) (و انه خلق الزوجین الدکرو الانثی- من نطفه اذا تمنی – و ان علیه النشاه الاخری ).

گر چه در این آیات به این حقیقت تصریح نشده که پیدایش نشئه آخرت را با قیاس به تطورات جنین می توان دریافت، ولی ارتباط و پیوند آیات ایجاب می کند که اولی به عنوان دلیل و شاهدی بر دومی باشد همانگونه که بعضی از مفسران نیز به آن توجه کرده اند. «نشئه اخری» به معنی «ایجاد دیگر» به عقیده اکثریت قاطع مفسران به معنی «حیات آخرت» است، ولی بعضی اصرار دارند که آن را یعنی مرحله دمیده شدن روح انسانی در جنین بدانند، و آیه "فکسونا العظام لحما ثم انشاناه خلقا اخر" (بر استخوانها گوشت پوشاندیم سپس آفرینش جدیدی به جنین دادیم) (مومنون/ 14) را دلیل بر این مطلب گرفته اند. ولی با توجه به این تعبیر (یا شبیه آن) در آیات دیگر قرآن به خوبی استفاده می شود که این تعبیرات اشاره به روز قیامت است، چنانکه در آیه 20 عنکبوت می خوانیم: "قل سیروا فی الارض فانظروا کیق بدء الخلق ثم الله ینشی النشاه الاخره" «بگو در زمین سیر کنید و ببینید خداوند چگونه آفرینش را آغاز  کرده، سپس خداوند آفرینش آخرت را ایجاد می کند.» و در آیه 63 واقعه می خوانیم: "و لقد علمتم النشاه الا ولی فلولا تذکرون" «شما نشاه اول را دانستید پس چگونه متذکر نمی شوید» (که عالم دیگری درکار است؟)

در چهارمین آیه در جمله های کوتاه و گویائی، همین حقیقت را به شکل دیگر بازگو کرده، می فرماید: «مرگ بر این انسان! چقدر کافر و ناسپاس است؟! خداوند او را از چه چیزآفریده؟ از نطفه ناچیز (آری او را آفرید) و موزون ساخت و راه را برای او آسان نمود، بعد او را می میراند و در قبر پنهان می کند، سپس هر زمان بخواهد او را زنده می کند» (قتل الانسان ما اکفره-من ای شیء خلقه-  من نطفه  خلقه فقدره- ثم السبیل یسره- ثم امانه فاقبره- ثم اذا شاء انشره).

در این آیات نیز نخست به آفرینش انسان از نطفه و مراتب تکامل جنین به صورت سربسته اشاره می کند، بعد مسأله مرگ و سپس حیات پس از مرگ را عنوان می نماید. یکی از روابط منطقی میان اینها همان است که از یکی بر دیگری می توان استدلال کرد. در اینجا چند نکته جلب توجه می کند:

1- جمله "خلقه فقدره" ( او را آفرید و تقدیر و اندازه گیری نمود) تعبیر بسیار پرمعنائی است که تمام تطورات انسان در دوران جنینی در آن جای دارد، اندازه گیری در اصل وجود او، در اعضاء پیکرش، در اجزاء ترکیبش، در نیازهای گوناگونش و در فاصله های مختلف زمانی که باید دورانهای تکاملش را در آن طی کند، تمام اینها را خدا اندازه گیری کرده و نظام بخشید و موزون ساخته است. بنابراین جمله «خلقه» اشاره به مرحله نخستین پیدایش انسان از نطفه است. و جمله «فقدره» اشاره به تمام مراحلی  است که بعدا پیدا می شود.

2- جمله "ثم السبیل یسره" (سپس راه را برای او آسان و هموار ساخت) نیز جمله ای است بسیار پر معنی و پرجاذبه که می تواند اشاره به امور زیر باشد: بعد از پیمودن دوران تکامل راه تولد را برای او همواره می ساز. جنین که در حال عادی سرش به طرف بالا و پایش به طرف پائین است؛ ناگهان تغییر وضع داده و کاملا وارونه می شود تا برای تولد آسان آماده گردد، و نیز تمام اعضاء و اندام مادر نرم و برای این تولد آماده می گردد، و از درون رحم از هر سو فشار سخت بر جنین فرستاد می شود، تا مسیر خود را به بیرون طی کند، کیسه پرآبی که جنین در حال عادی در آن شناور است ناگهان پاره می شود، و تمام مسیر خروج او را مرطوب می سازد، خلاصه همه چیز برای ورود  او در دنیای جدید آماده می گردد و راه از هر نظر هموار می شود. از سوی دیگر خداوند عقل و خرد و انواع غرائز را در او به ودیعت می نهد که هر کدام از آنها راهگشای  طریق زندگی او است. از سوی سوم پیامبران الهی و کتب آسمانی را می فرستد تا راه اطاعت و بندگی خدا و سعادت او را هموار  سازد. ضمنا این تعبیر نشان می دهد که انسان فاعل مختار و آزاد آفریده شده، چرا که نمی فرماید او را وادار به پیمودن راه نمود، بلکه می گوید  راه را برای او آسان ساخت، اما پیمودن راه بر عهده خود او است.

در پنجمین و آخرین آیه باز به مراحل تکامل جنین به طور تفصیل اشاره شده، حتی بیشتر از تمام آیاتی که در این زمینه سخن می گوید روی جزئیات و ریزکاریها انگشت گذارده است، می فرماید: «ما انسان را از عصاره ای از گل آفریدیم، بعد او را نطفه ای در قرارگاه مطمئن(رحم) قرار دادیم، سپس نطفه را به صورت علقه (خون بسته) و علقه را به صورت مضغه (شبیه گوشت جویده شده)  و «مضغه» را به صورت استخوانهائی  در آوردیم، سپس بر استخوانها گوشت پوشانیدیم» (ثم خلقنا النطفه  علقه  فخلقنا  العلقه مضغه فخلقنا المضغه  عظاما فکسونا العظام لحما)، و بعد از بیان این پنج مرحله ( نطفه، علقه، مضغه، عظام  ولحم) به سراغ آخرین و مهمترین مرحله که دمیدن روح انسانی است می رود و می فرماید: «سپس او را آفرینش تازه ای  بخشیدیم» (ثم انشاه خلقا آخر)، «پس جاویدان و با برکت است خدائی که بهترین خالقها است» (الله احسن الخالقین).

جمله "فکسونا العظام لحما" (بر استخوانها گوشت پوشانیدیم) تنها در این آیه در سلسله مراحل تکامل جنین ذکر شده، که از اهمیت آفرینیش استخوانها پرده بر می دارد. امروز ثابت شده است که استخوانها فقط چهار چوبی برای حفظ بدن و نگهداری اعضاء نیستند، بلکه بسیاری از مهمترین وظائف حیاتی و بیولوژیکی بدن را برعهده دارند. استخوانها حاوی تمام احتیاجات جسم از قبیل فسفر و کلسیم و املاح دیگر هستند، و اعمال حیاتی بدن را تنظیم، و ضربات قلب و حرکات عضلات را مرتب می کنند، مهمتر اینکه در طول حیات آدمی، همین استخوانها متصلا گلبولهای سرخ و سفید خون را تأمین می نمایند! کافی است بدانیم در هر دقیقه 180 میلیون گلبول قرمز می میرند، و این استخوانها هستند که جای آنها را با گلبولهای نوساخته و تازه نفس پر می کنند!

جالب اینکه به گفته بعضی از مفسران امروز ثابت شده که نخست سلولهای استخوانی در جنین ظاهر می شوند، سپس سلولهای گوشتی، و این حقیقتی که قرآن در چهارده قرن قبل پرده از روی آن برداشته، و در آن زمان بر هیچکس معلوم نبود.

تعبیر به «کسوه» (لباس) در مورد گوشتها تعبیر جالب و زیبائی است. لباس هم اندام انسان را زیبا می کند، و هم حافظ بدن در برابر آسیبهای مختلف است، همین گونه اگر عضلات نبود، راستی استخوانها به تنهائی چه بد منظره بود؟ به علاوه فشارهائی که از هر سو بر استخوانها وارد می شد، به آنها آسیب فراوان می رسانید، این لباس گوشت و عضلات است که آنها را حفظ می کند.

تعبیر "ثم انشاه خلقا آخر" در آخرین مرحله تکامل جنین که می فرماید: «سپس او را آفرینش  تازه ای دادیم» نیز فقط در همین آیه از قرآن آمده، این تعبیر عجیب نشان می دهد که آفرینش آخر، با آنچه قبل از آن در مراحل مختلف واردشده کاملا متفاوت است، چرا که نام آن را «آفرینش دیگر» نهاد، نظر غالب مفسران بر این است که این جمله اشاره به آفرینش است، زیرا می دانیم جنین تا حدود چهارده ماهگی بیشتر شباهت به یک گیاه دارد که به سرعت نمو می کند و هیچ حس و حرکتی در آن نیست، اما به این مرحله که رسید ناگهان دگرگون می شود و حس و حرکت می یابد، و اعضای مختلف که برای درک حقایق است در او تدریجا آماده می شوند، و این «تحول جهش مانند» به قدری مرموز و پیچیده است که هیچ دانشمندی از اسرار آن آگاه نیست؟ تنها خداوند  عالم قادر می داند که چه بر جنین می گذرد که از آن مرحله به این مرحله انتقال می یابد. به هرحال طی این مراحل آن هم در آن مدت کوتاه، هم دلیلی است بر عظمت مبدء عالم هستی خداوند احسن الخالقین، و هم نشانه ای است از زندگی پس از مرگ که در پایان این آیات به آن اشاره شده است.

نتیجه بحث
از مجموع آیات فوق که صحنه هائی از مراحل تکامل جنین را در برابر دیدگان انسان حقیقت جو مجسم می سازد، و هر کدام در حقیقت حیات جدید و صحنه ای از معاد است، پاسخ روشنی به منکران معاد می دهد، حتی توجه به یک مرحله از این مراحل برای اثبات این حقیقت کافی است.

منـابـع

ناصر مکارم شیرازی- پیام قرآن (معاد در قرآن مجید)- جلد 5- از صفحه 177 تا 189

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها