داستان مسیلمه کذاب و بنی حنیفه
فارسی 1396 نمایش |در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم قبایل عربی که اسلام می آوردند، چند نفر از قبیله را به نمایندگی خود، خدمت پیامبر می فرستادند تا اسلامشان را بر پیامبر عرضه دارند و با ایشان بیعت کنند. پیامبر نیز اسلامشان را می پذیرفت و با ایشان بیعت می کرد و به هریک جایزه ای می داد. آن فرستادگان را در زبان عربی اصطلاحا «وفد» می نامند. قبیله بنی حنیفه که ساکن یمامه بودند در سال آخر زندگانی پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم وفدی از جانب خود فرستادند تا اسلام قبیله را بر پیامبر عرضه دارند، در بین وفد قبیله بنی حنیفه، مسیلمه کذاب نیز وجود داشت.
در روایت آمده است: آنگاه که افراد بنی حنیفه به حضور پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم مشرف شدند، مسیلمه برای نگاهداری اثاث وفد در منزل ماند. هنگامی که وفد نبی حنیفه به حضور پیامبر شرفیاب شدند، پیامبر به هریک جایزه ای انعام فرمود و برای مسیلمه کذاب نیز جایزه ای فرستاد و فرمود: مسیلمه بدتر از شما نیست. هنگامی که وفد به یمامه بازگشتند، مسیلمه مرتد شد و ادعای پیامبری کرد و گفت: پیامبر درباره من گفت من بدتر از همه شما نیستم. بنابراین خداوند مرا در پیامبری با او شریک کرده است. سپس در اسلامی که بر بنی حنیفه عرضه داشت، فریضه نماز را ساقط کرد و زنا و شراب را حلال ساخت. اسلامی که مسیلمه بر قبیله خود عرضه کرد مانند اسلام اسلام شناسان غرب و شاگردان غرب زده شان در حال حاضر، اسلامی موافق خواسته های مردم آن مرز و بوم بود. بنی حنیفه پیامبری مسیلمه کذاب را که مردی از افراد قبیله خودشان بود، پذیرفتند. در این هنگام مسیلمه کذاب به حضور پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم چنین نامه ای فرستاد:
«از مسیلمه رسول الله، به محمد رسول الله. سلام بر تو. اما بعد: مرا با تو در امر پیامبری شر یک کردند. نیمی از زمین از ما ( بنی حنیفه) است و نیمی از آن قریش (قبیله پیامبر). ولی قریش تعدی می کنند.»
پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم در جوابش نوشت: «از محمد رسول الله، به مسیلمه کذاب. سلام بر آن کس که پیرو هدایت باشد.» اما بعد: زمین از آن خداست. مشیتش به هرکس تعلق گرفت، او را وارث زمین می فرماید.»
پس از وفات پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم لشکری از مسلمانان به بنی حنیفه در یمامه حمله بردند و در جنگی سخت که در آن چند هزار تن از دو طرف کشته شدند، مسیلمه کذاب کشته شد و افراد قبیله بنی حنیفه بعضی کشته و بعضی تسلیم شدند.
در این داستان، پیامبر حکم اسلام را بر وفد بنی حنیفه و قبیله بنی حنیفه جاری ساخت و اسلام وفد قبیله را پذیرفت و به هریک از افراد وفد جایزه ای عطا فرمود، حتی بر مسیلمه نیز که در آن حال که یک فرد از آنان بود، پیامبر حکم اسلام را جاری ساخت و اسلام او را پذیرفت، و به او نیز مانند دیگر افراد وفد جایزه ای عنایت فرمود. رفتار پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم با مسیلمه کذاب، مانند رفتارش با سایر منافقان – همچون عبدالله بن ابی که سوره منافقون درباره اش نازل شده است- بود. آنچه پیامبر درباره مسیلمه فرمود که: «او بدتر از شما نیست»، شاید مقصودش آن بوده است که او اکنون اسلام آورده و همانند شماست که اکنون اسلام آورده اید و بعدا همگی مرتد خواهید شد.
شاهد ما در این مثال آن است که مسیلمه جزء بنی حنیفه بود که اسلام آورده بودند و همگی از پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم جایزه دریافت کردند. همه آنان در آن حال مسلمان بودند و جزء امت اسلام محسوب می شدند ولی پس از آنکه مسیلمه ادعای پیامبری کرد و بنی حنیفه از او پیروی کردند همگی مرتد گشتند و از اسلام خارج شدند. بنابراین بعد از آن، نمی توان آنان را به دلیل آنکه در سابق به خدمت پیامبر رسیده اند و پیامبر اسلامشان را پذیرفته و جایزه به ایشان عنایت فرموده، فرقه ای از مسلمانان به حساب آورد. همچنین نمی توان ایشان را چنین نام گذاری کرد: فرقه مسیلمه یا فرقه بنی حنیفه، و سپس در وصف ایشان گفت: این فرقه، خدا و رسول و همه احکام اسلام را پذیرا بودند، و فرق آنان با سایر مسلمانان این بود که مسیلمه را با پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم در پیامبری شر یک می دانستند و در نماز و روزه و زنا با سایر مسلمانان اختلاف داشتند. همچنان که کسی چنین سخنی نگفته و نباید بگوید. سخن حق آن است که مسیلمه خارج از اسلام و کذاب بوده و به دروغ خود را پیامبر خوانده است؛ خود او و همه افراد قبیله بنی حنیفه، آنگاه که از او پیروی می کردند، کافر شده بودند.
منـابـع
سید مرتضی عسکری- نقش ائمه (ع) در احیای دین- از صفحه 185 تا 187
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها