تفاوتهای سحر و جادو با معجزه (جعفر سبحانی)
فارسی 1770 نمایش |هر موقع سخن از اعجاز به میان می آید، و گفته میشود که معجزه یک نوع امر خارق العاده ای است که از حدود توانائی دیگران بیرون می باشد، فوراً سوالی به شرح زیر مطرح میگردد: چگونه معجزه را از دیگر خارق عادتها تمیز دهیم، زیرا مرتاضان و ساحران نیز کارهای شگفت انگیزی که از حدود قوانین عادی بیرون است، و اعجاب و شگفتی دیگران را بر می انگیزد انجام می دهند. ساحران و جادو گران با تصرف در مشاعر عقلی اشخاص، اموری را که حقیقت ندارد به صورت یک امر واقعی جلوه میدهند، حقه بازان با تردستی خاصی معرکه هائی را بر پا می کنند، در این صورت ما چگونه اعجاز را از سحر و جادو و یا ریاضت و تردستی تمیز دهیم؟
برای تمیز و شناسائی معجزه از دیگر خوارق عادات، نشانه هائی وجود دارد که در پرتو آنها می توان حق را از باطل، و معجزه را از سحر، تمیز داد اینک بیان این طریق:
1- نیروی مرموزی که مرتاضان و جادوگران و حقه بازان با آن مجهزند، نتیجه مستقیم آموزشها و پرورشهائی است که زیر نظر استادان فن انجام می دهند، و سرانجام همه آنها استاد دیده و مکتب رفته اند، آنان سالیان درازی به تعلیم و تمرین پرداخته تا توانسته اند به این ویژگی برسند. آن مرتاض هندی که روی میخهای تیز می خوابد، و سنگهای بزرگ را روی سینه او می شکنند، روز نخست یک فرد معمولی بوده و در پرتو ریاضت و تمرینهای زیاد، روح قوی و نیرومندی پیدا کرده و به اصطلاح امروز، واجد نیروی مرموزی گردیده است که بدن خود را از تأثیر این عوامل، باز می دارد و این عوامل روی بدن او اثر نمی گذارد. ساحران و عیاران مدت متمادی در مکتب استادان سحر درس می آموزند و پس از تمرین های خاص به هنرنمائی می پردازند. تعلیم وتربیت اساس ریاضت و جادوگری است ولی اعجاز پیامبران جنبه ابداعی دارد و کوچکترین سابقه تعلیم و تمرینی، در کارهای آنها نیست، و تاریخچه زندگی آنها بهترین گواه این ادعاء می باشد.
2- اعمال شگفت انگیز مرتاضان و ساحران، قابل معارضه و مقابله است زیرا از آنجا که مبادی آن، تعلیم و تمرین میباشد، مرتاض و سحر دیگر نیز قدرت بر انجام همان عمل را دارد. مثلاً یکی از کارهای مرتاضان این است که یک ماه با خوردن یک بادام زنده بمانند، و یا مدتها در یک جعبه در بسته و بدون هوا، بسر ببرند، و چون همه این کارها از مجرای تعلیم و تمرین است، دیگران نیز می توانند از همان طریق وارد شده و مانند آنان هنرنمائی کنند.
3- مرتاضان و جادوگران هرگز مردم را به مقابله و معارضه دعوت نمی کنند، و به اصطلاح در برنامه زندگی آنها «تحدی» نیست، زیرا می دانند اگر تحدی کنند فوراً منکوب و سرکوب می شوند و در محیط ریاضت و سحر نمونه کار آنان فراوان پیدا می شود. از آنجا که در هیچ دوره ای ساحر و جادوگر منحصر به یک فرد نبوده و هم اکنون نیز در محیط هند که ریاضت و سحر رونق بازار خود را از دست نداده است بازیگران این صحنه ها بی شمار و فراوان می باشند، از این نظر مرتاضان و جادو گران دعوی تحدی و مقابله طلبی را ندارند، ولی پیامبران و دارندگان اعجاز هموازه مردم را به تحدی و مقابله دعوت می نمایند و از روز نخست اعلام می دارند که شما توانائی مقابله با آن را ندارید و قرآن که معجزه باقی پیامبر اسلام است بطور آشکار دعوت به تحدی می نماید و میفرماید: "قُل لَئن اجتَمَعَتِ الاِنسُ وَ الجنُّ علی اَن یَاتُوا بِمِثلِ هذا القُرآنِ لا یَاتُونَ بِمِثلِهِ وَ لَو کانَ بَعضُهُم لَبَعضِ ظَهیراً" ( اسراء / آیه 88 )، «اگر انس و جن دور هم گرد آیند و بخواهند مانند قرآن را بیاورند نمی توانند ولو برخی، برخی دیگر را کمک و یاور باشند.» و اگر روزی گروهی از روی عناد و لجاج به تحدی بپردازند، و بخواهند با معجزات معارضه نمایند فوراً با شکست فاحشی رو برو شده و عقب نشینی می نمایند. موسی بن عمران با معجزات خود وارد میدان مبارزه شد و فرعون خیره سر، بگمان اینکه آیات موسی از قماش سحر ساحران است، جادوگران را دور خود گرد آورده، و وعده بذل و بخشش به آنان داد ولی موسی قبلاً به آنان اخطار کرد که "ما جِئتُم بِهِ السِحرَ اِنَّ سَیُبطِلُهُ" ( سوره یونس / آیه 81)، آنچه شما به میدان مبارزه آوردید همگی از نوع سحر است، و خداوند همه را باطل میسازد و چیزی نگذشت که نخستین کسانی که در صف مقدم مبارزه بودند، نخستین کسانی شدند که به او ایمان آوردند زیرا از آنجا که اهل فن و استاد سحر بودن دانستند که آیات موسی از قماش سحر نیست، بلکه آیات الهی است که به وی اعطاء شده است، نکته این که جادوگران در صحنه مبارزه شکست می خوردند، روشن است زیرا تکیه گاه مرتاضان و جادوگران جز نیروی محدود انسانی چیز دیگری نبود. از این نظر جادوگران هر چه بالا بروند و پائین بیایند کارهای آنها از چهارچوب نیروی انسانی تجاوز نمی کند، ولی پیامبران به قدرت نامحدود الهی، تکیه دارند و از آن قدرت بی پایان بهره مند می شوند.
4- دارندگان معجزه همواره مردم را به اهداف عالی انسانی دعوت می کنند، و هدف آنها از اعجاز راهنمائی مردم به مبدأ و معاد و آراستن جامعه انسانی به فضائل اخلاقی می باشد، در صورتیکه هدف جادو گر و مرتاض یک سلسله امور پست روانی و مادی است از این جهت می توان از طریق هدف این دو دسته را از هم جدا ساخت. پیامبران همواره دارای اهداف عالی انسانی می باشند و مردم را به سلسله فضائل انسانی و سجایای اخلاقی که ضامن سعادت و نیک فرجامی آنان است دعوت می کنند، و اساس مکتب آنها را خدا پرستی و اعتقاد به روز رستاخیز، صداقت و شرافت، نیکی و جوانمردی، تقوی، و عفت، عدالت و مراعات حقوق، ادب و اخلاق و.... تشکیل می دهد، ولی هرگز مرتاضان و ساحران دارای چنین اهدافی نبوده و نخواهند بود. آنان فقط برای جلب قلوب مردم و به دست آوردن پول و شهرت، دست به چنین کارهائی می زنند. برخی را دیده ایم که یک عمر رنج می برند، جان خود را در چهار چوب ریاضت حبس کرده تا از این طریق شهره آفاق شده و در میان مردم انگشت نما گردند، و در طول مدت عمر بشر، هیچ ندیده ایم یک نفر از مرتاضان و جادوگران یک مکتب اخلاقی و یا اجتماعی از خود به یادگار بگذارد بلکه همواره از این معانی بکلی بی خبر بوده و این مفاهیم عالی را باور نکرده اند. نکته این مطلب کاملاً روشن است زیرا پیامبران برگزیدگان خدا هستند که برای هدایت مردم به راه حق و حقیقت مبعوث شده اند و باید دارای چنین اهداف عالی و مکتب ارجمندی باشند ولی دیگران رابطه خود را از خدا گسسته و طوق بندگی نفس، به گردن نهاده اند، و تشنه نیل به یک سلسله مقاصد پوچ مادی می باشند و از یک چنین جمعیت نمی توان چنین انتظاری داشت.
5- پیامبران از نظر روحیه و اخلاق و ملکات با مرتاضان و ساحران در دو قطب مخالف قرار گرفته اند؛ پیامبران آسمانی دارای صفات حمیده و ملکات عالی انسانی می باشند، و در طول تاریخ زندگی آنها نقطه تاریک و زننده وجود ندارد، و گروه مقابل نوعاً افراد لاابالی و دور از فضائل انسانی می باشند و اگر چند جلسه با آنها معاشرت کنیم کافی است که به درون تاریک آنان پی برده، و از خلال افعال و گفتار آنان، روحیه آنها را به دست آوریم.
منـابـع
استاد جعفر سبحانی- الهیات و معارف اسلامی- از صفحه 210 تا 213
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها