آینده بشریت و ضرورت وجود منجی در آیین زرتشتی

فارسی 2261 نمایش |

یکی از اصول مسلم در آیین زرتشت، آزاد شدن بشریت از بدی ها و پلیدی هاست، و هرمزد، سرور جهان هستی به ظهور قطعی و حتمی یک منجی و رهاننده مژده داده و امید و آرزوی رهایی و نجات را در دل ها زنده نگاه می دارد. آخرین دوره زمانی تاریخ شاهد ظهور رهاننده بشریت از چنگ اهریمن، خدای شر و بدی، خواهد بود و نیکی ها بر بدی ها و تباهی ها پیروز خواهد شد.

منجی در اوستا 
در اوستا کتاب مقدس زرتشتیان از منجی و رهاننده به «سوشیانت» تعبیر شده که به معانی نیروبخش و سود بخش نیز آمده است و چنان که در فروردین پشت آمده او را از آن جهت سوشیانت نامیده اند زیرا که سراسر جهان مادی را سود خواهد داد. این کلمه به اشکال مختلف ضبط شده، چنان که در فارسی میانه به صورت سوشیانس و درفارسی نو به صورت های سوشیانس/ سوشیانت و در فارسی زرتشتی به صورت های ساوشیوس و سوشیوس و سیاوشانس ضبط شده است. این کلمه به صورت مفرد در اوستای قدیم بر خود زرتشت اطلاق شده، اما در حالت جمع به مفهوم پیروان وفادار زرتشت آمده که او را در پیروزی بر اهریمن خدای شر و بهسازی اوضاع زمین یاری می کنند و درپاره ای موارد نیز بر کوشندگان در راه نیکی ها اطلاق می گردد، که به قصد دستیابی به ثوابی که مزدا به آنان می بخشد سخت می کوشند، بنابراین سوشیانس ها همان مردم با ایمان و پرهیزگارند که به تعالیم اهورامزدا عمل می کنند و با تمام توان خود برای گسترش تعالیم او می می کوشند. در برخی از متون زرتشتی از سوشیانسی به نام استوت ارت یاد شده که در خونیره، مرکز زمین متولد می شود و در آنجا بر اهریمن پیروز شده او را بیرون می راند. سرانجام می توان نتیجه گرفت که واژه سوشیانش در کاردبرهای جمع خود در اوستای جدید، ستایندگان زرتشت و دین او، نوسازان و آرایندگان جهان پایانی را مشخص می کند و ویژگی های آنها چنین است:

1. خردمندترین مردمان هستند و از خرد ذاتی و فطرتی برخوردارند؛

2. مددکاری و سازواری دارند؛

3. پیرو اندیشه نیک هستند؛

4. نابود کنندگان دیو خشم اند؛

5.همیشه پیروزند؛

6.از نژاد زرتشت پیامبر و از نطفه اویند

منجی در متون فارسی میانه
در متون فارسی میانه آخرین هزاره های سه گانه تاریخ پس از ظهور زرتشت اهمیت خاص دارد، زیرا که در رأس هر هزاره مردی از فرزندان زرتشت ظهور می کند که کیش او را تقویت و حمایت می کند و مردمان را از پستی های اخلاقی و گناهان بزرگ می رهاند و ساختار جهان را براساس این تعالیم تجدید می نماید. اسامی این سه منجی بزرگ که در طول این سه هزاره ظهور می کنند به ترتیب عبارت است از هوشیدر، هوشیدرماه، سوشیانس، و از این عبارت در می یابیم که منجی نهایی همان سوشیانس است که برای نجات جهان برطبق کیش زرتشتی ظهور خواهد کرد.

اوضاع اجتماعی و تاریخی پیش از ظهور
پیش از ظهور هوشیدر، هوشیدرماه و سوشیانس مردمان از خرد کافی بی بهره اند و به هیچ یک از پیمان ها و عهد های آنها نمی توان اعتماد کرد. حرص و طمع تا اعماق وجود مردم رسوخ می کند و زندگی را بر آنها سخت و دشوار می سازد. جاهلان بر مردم فرمان می رانند و دانشمندان و آزادگان به هر سو پراکنده می شوند و فقر و تنگدستی بر همه سایه می افکند  و حیله گری و دورویی در همه جا گسترش می یابد و دل های مردمان از سنگ سخت تر می گردد و نیکوکاران و دینداران مقهور می شوند و بدکاران و اشرار استیلا می یابند. دروغگویی به جای راستگویی می نشیند چندان که نیکوکاران آرزوی مرگ می کنند. نژادها در هم آمیخته می شود. ظلم و ستم بر روابط اجتماعی حاکم می گردد  و کشتن پرهیزگاران و نیکوکاران آسان می شود. ساختار جامعه دگرگون می گردد و هیچ کس به سخنان عالمان دین گوش نمی دهد، در حالی که به سخنان فاسدان و تبهکاران  گوش می سپارند. نعمت های گیاهی و جانوری به قحطی می گراید و گرسنگی فراگیر می شود و قتل و غارت همه جا را فرا می گیرد و افزون بر سختی اوضاع اجتماعی و اقتصادی، اوضاع طبیعی نیز به هم می ریزد، ابرها تأثیرهای خود را از دست می دهند و گرما و سرما در غیرمکان و زمان خود روی می دهند، برخی موجودات زنده دچار نقصان خلقت و دستخوش دگرگونی می شوند. مهر و عطوفت از دل ها رخت برمی بندد، اعتقادات دینی متزلزل می گردد و مفسران اوستا به استهزاء و سخریه گرفتار می شوند و دین ضعیف می گردد و ناکارآمد و مراسم دینی جز در مکان های معدود برگزار نمی شود و در سایه این اوضاع دشوار مردمان به انتظار ظهور رهاننده ای- که آنها را نجات بخشد- می نشینند. این اوضاع اجتماعی و عاطفی و اقتصادی و خانوادگی و دینی نمایانگر شدن بحران در جهان قبل از ظهور منجی و رهاننده است که در چنین شرایطی انسان هرگونه امید به قدرت انسانی را از دست می دهد و تنها به ظهور یک قدرت الهی – که او را از دریای بحران ها و تاریکی ها نجات دهد- چشم می دوزد.

دنیای مطلوب و موعود
برحسب باورهای زرتشتی، سوشیانس، منجی نهایی در کیش زرتشت، به تجدید سامان و سازمان جهان قیام می کند تا آن که راستی به جای دروغ و فضیلت به جای رذیلت قرار گیرد و حال مردم از غم و اندوه به شادی و خوشی و از تنگی به فراخی و از بیچارگی  و بدبختی به کامیابی و خوشبختی مبدل گردد و شعار گفتار نیک، پندار نیک و کردار نیک تحقق یابد و ظلم و ستم نابود شود و عدل و داد گسترده گردد و تعالیم کیش زرتشتی  جلوه گر شود و سرانجام دنیای مطلوب و جامعه موعود فرا رسد و نمایان گردد. برخی از محققان مسلمان نام منجی موعود در کیش زرتشتی را استدریکا دانسته اند و از آن جمله حکیم قطب الدین محمدبن علی اشکوری لاهیجی در کتاب «محبوب القوب» می نویسد:

«از سخنان گزیده زرادشت در کتاب زند و اوستا آن است که می گوید: در آخرالزمان  مردی ظهور خواهد کرد که نام او «استدریکا» به معنای مرد داناست و او  جهان را با دین و عدل خواهد آراست، سپس در زمان او پتیاره ظاهر خواهد شد که در مکه آشوب و فتنه برپا خواهد کرد و مدت او بیست سال خواهد بود سپس  استدریکا بر همه جهان غلبه خواهد یافت و عدالت را زنده خواهد کرد و ظلم و ستم را برخواهد انداخت و سنت هایی را که دگرگون شده به حال نخست خود باز خواهد گردانید و پادشاهان از او فرمان خواهند برد و کارها بر او آسان خواهد شد و دین حق را یاری خواهد داد و در زمان او امنیت و آرامش پدید خواهد آمد و فتنه ها فرو خواهد نشست و مصیبت ها و بلاها از میان خواهد رفت...».

به نظر می آید که حکیم زرتشت با این اخبار از ظهور مولانا صاحب الامر علیه السلام و خروج  آن امام در آخرالزمان بشارت داده است و اوصافی که برای استدریکا برشمرده همان اوصافی است که به روایت فریقین (شیعه و سنی) در حق امام مهدی علیه السلام وارد شده و نیز چنان می نماید که پتیاره نیز کنایه از دجال باشد.

منـابـع

خط امان- پژوهشی در موعود ادیان- از صفحه 353 تا 357

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها