تفاوتهای سحر و جادو با معجزه

فارسی 693 نمایش |

معجزه چیزی است که خداوند به دست پیغمبرش از چیزی که برخلاف جریان عادی اشیاست ظاهر می فرماید به طوری که جمیع خلق عاجز باشند از آوردن مثل آن با آنچه را که از انواع دانش و قدرت دارند و بودن معجزه دلیل بر صدق مدعی نبوت از مرتکزات  جمیع مسلمین عالم است و برهان این امر ارتکازی است که خدای تعالی هیچ وقت معجزه بر دست مدعی کاذب مقام نبوت ظاهر نمی فرماید چون منافی با حکمت بالغه الهیه است؛ زیرا اظهار معجزه به دست مدعی کاذب، عقلا قبیح است و البته صدور قبیح از خداوندی که علیم و حکیم است ممتنع می باشد.

تعریف سحر: سحر ظاهر نمودن امری است که خارق عادت باشد از طرف شخصی که شریر و خبیث  است به سبب اقدامش به اعمال مخصوصه که منشأ بروز آن امر گردیده  و جاری می شود در آن اعمال، یعنی یاد گرفتن اعمالی که سایر افراد بشر هم می توانند یاد بگیرند و عمل بنمایند، و از تعریف معجزه  و سحر ظاهر می گردد فرق بین معجزه و سحر از چندین وجه:

اول: آنکه معجزه از طرف رحمان یعنی خدای تعالی است برای تصدیق نبوت رسولش و سحر از طرف شیطان یعنی در اثر خباثت ساحر و سنخیت او با شیاطین و مباشرت  اعمال خبیثه که موجب تقربش به شیطان است به دست او ظاهر گردیده و تمیز  رحمانیت و شیطانیت که ملاک معجزه و سحر است از وجوه آتیه ظاهر می گردد.

دوم: اگر خارق عادت به دست کسی ظاهر گردید که از جمیع عیوب و نقایص مبرا و از جمیع رذایل اخلاقیه و مفاسد نفسانیه منزه باشد و نیز دارای جمیع محاسن اخلاقیه و متصف به جمیع فضائل و ملکات فاضله باشد که از آن جمله است اعراض از دنیا و بی طمعی و بی غرضی و تمام توجه به مبدأ تبارک و تعالی این حالاتش  دلیل است بر اینکه آن خارق عادت، رحمانی و معجزه است اگر صاحبش مدعی نبوت  یا امامت باشد والا کرامت نامیده می شود، و هرگاه آن کسی که خارق عادت به دستش جاری شده باشد  شخصی رذل و دنیاطلب و هواپرست و از فضائل کمالات نفسانیه محروم باشد آن خارق  عادت یقینا سحر و صاحبش ساحر و ملعون است و غالبا چهت شر و خباثت او بر صاحبان بصیرت پوشیده نخواهد بود و وجه عمده در تمیز سحر و معجزه در نزد عقلا همین وجه است به این معنا  که صاحبان  فهم و عقل هر نوع خارق عادتی اگر از کسی ببینند فورا تسلیم او نخواهد شد تا اینکه کاملا دقت در حالات او بنمایند و ببینند آیا روحانی و رحمانی  است یا مادی و شیطانی. پس هرگاه او را به پاکی و بی غرضی شناختند و یافتند که هدفی جز اطاعت پروردگارش ندارد و دیدند که جمیع اوقاتش مستغرق در انجام بندگی است و یقین نمودند به اینکه فضیلتی از فضایل و کمالی از کمالات را که دارا نباشد و از رذایل و نقایض و عیوب مبرا و منزه است پس در این صورت طوق بندگی و اطاعت او را به گردن خود قرار داده و خود را تسلیم  او نموده و او را از جان و دل دوست داشته و منقاد جمیع اوامر او می گردند، و هرگاه بالعکس او را شریر و خبیث و دارای حب مال و جاه و عاری از فضایل و کمالات و صاحب اعمال قبیحه یافتند یقین می نمایند به اینکه آن خارق عادت سحر و  جادو است و اگر با این کثافت مآبی مدعی مقامی از مقامات روحانیت باشد یقین به کذب و بطلان ادعای او خواهند  نمود هر چند هزاران خارق عادتی که موجب حیرت باشد بیاورد و مطمئن خواهند بود که آن خوارق عادت را که نشان می دهد تماما دارای علل خفیه و اسباب مرموزه ای است که ممکن به تفحص و تجسس و رجوع به صاحبان این علم کشف گردد.

سوم: از وجوه فرق بین معجزه و سحر آن است که معجزه  هیچ موونه لازم ندارد و به مجرد طلب نمودن پیغمبر خرق عادتی را از پروردگارش فورا  حاصل می گردد، ولی ساحر در نشان دادن خوارق عادات محتاج  است به مباشرت اعمال مخصوصه از قبیل تحصیل و استعمال انواع طلسمات و تعویذات و از قبیل استعمال ادویه معدنیه و نباتیه که به تجربه آثار غریبه از آنها مشاهده نموده و از قبیل انواع تسخیرات یعنی جن و شیطان و از قبیل اطعام خاص با دوایی که موجب ازاله عقل و انحراف و تصرف در حواس است چنانچه در نزد اهل سحر متداول است که به توسط شرب فنجان قهوه یا چای و امثال آن،  در حواس تصرف می نمایند و امور عجیبه را در نظر جلوه می دهند و از قبیل خفت ید و انواع تردستیها و مانند اعمال حقه بازان که برای جمع عالم انجام می دهند وغیر ذلک از علل مخفی که در عالم سحر مذکور است، و لذا بعض فقها فرموده اند دانستن علم سحر واجب کفایی است برای ظاهر نمودن علل خفیه و اسباب مرموزه که ساحران به کار می برند تا اینکه عوام الناس در دام آنها قرار نگیرند. پوشیده نماند که گاه می شود شخص ساحر بدون مباشرت اعمال مخصوصه بلکه به مجرد قوت نفسی که در اثر ریاضات باطله تحصیل نموده امور غریبه ای را ممکن است نشان دهد و در این صورت هرگاه چنین شخصی مدعی مقام نبوت بشود البته خداوند حکیمی که به بندگان خود رووف  است بطلان او را بر همه ظاهر خواهد فرمود یا اینکه امور غریبه ای را که موجب اضلال  خلق می گردد مانع خواهد شد که از او ظاهر شود یا اینکه معارضی برانگیخته خواهد فرمود که بطلان او را آشکار نماید.

چهارم: معجزه از حیث زمان و مکان مجرد است یعنی زمان و مکان هیچ مدخلیتی در معجزه ندارد بلکه پیغمبر در هر زمان و هر مکانی که باشد می تواند از خداوند مسئلت نماید که آن خرق عادت بدون فاصله حاصل شود و نیز خارق عادتی که می آورد با آنچه  که خلق از او طلب نمودند مطابق است مثل اینکه از او طلب نمایند که اگر مرده ای صد ساله را از قبرش زنده نمودی به تو ایمان می آوریم که در این صورت از خدا خواهد طلبید و فورا آن مرده را زنده خواهد فرمود مگر اینکه بداند غرض آنها ایمان آوردن نیست بلکه بهانه جویی و ایرادگیری است. اما سحر، مقید و محدود به ازمنه و امکنه مخصوصه است و طوری نیست که ساحر همه جا و همه وقت از عهده برآید و نیز محدود است به اموری که همان شخص جادوگر اراده می نماید نه آنچه را از او مطالبه نمایند و اگر فرض شود که ممکن است شخصی یافت شود که در اثر ریاضات باطله دارای قوت نفسی  شده که می تواند مطابق میل دیگران خارق عادتی بیاورد، گوییم: اگر در عالم چنین  شخصی  یافت بشود و با این وصف مدعی مقام نبوت باشد یقینا خداوندی که حکیم و کریم و رحیم به بندگان است نخواهد گذاشت که خرق عادتی که موجب اضلال خلق است از او صادر گردد.  

منـابـع

آیت الله شهید عبدالحسین دستغیب- 82 پرسش- از صفحه 65 تا 68

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها