اقسام زکات، موارد و اقسام آن

فارسی 1984 نمایش |

زکات بر دو قسم است: واجب و مستحب. و زکات واجب هم بر دو قسم است: زکات مال و زکات بدن ( زکات فطره). زکات مال به نه چیزی تعلق می گیرد: غلات چهارگانه(گندم، جو، خرما، کشمش)، و انعام سه گانه ( گوسفند، گاو، شتر)، و نقدین (طلا و نقره).
نصاب غلات چهارگانه، دویست و هشتاد من تبریز و 45 مثقال کم است که 207/847 کیلوگرم می شود یعنی اگر غله به این مقدار برسد، باید زکاتش را بدهد و زکات آن اگر از آب باران یا نهر مشروب شود، یا از رطوبت زمین ( مانند بعضی از زمین های مصر) استفاده کرده باشد، ده یک ( یک درهم ) و اگر با دلو و مانند آن آبیاری شود بیست یک (یک بیستم) است.
گوسفند پنج نصاب دارد، اول، چهل و زکاتش یک گوسفند است و تا به چهل نرسد زکات ندارد. دوم صد وبیست و یک، و زکاتش دو گوسفند است. سوم، دویست و یک گوسفند است و زکاتش سه گوسفند است. چهارم، سیصد و یک و زکات آن چهار گوسفند است. پنجم، چهارصد و بالاتر که باید آنها را صددر صد حساب کند و برای هر صد عدد یک گوسفند بدهد.
گاو دو نصاب دارد: نصاب اولش، سی عدد که باید یک گوساله که داخل سال دوم شده بدهد، و از سی کمتر زکات ندارد. نصاب دوم آن،  چهل است که یک گوساله ماده که داخل سال سوم شده باید بدهد و به شصت که رسید دو گوساله دو ساله و به هفتاد اگر  رسید یک گوساله دو ساله و یک گوساله سه ساله و همچنین هر چه بالا رود سی سی یا چهل چهل باید حساب کند و زکات آن را بدهد.
شتر دوازده نصاب دارد: اول، پنج شتر است و زکات آن یک گوسفند است و در کمتر از آن زکات نیست، دوم، ده شتر و زکاتش دو گوسفند است. سوم، پانزده شتر و زکات آن سه گوسفند است. چهارم، بیست شتر و زکاتش چهار گوسفند است. پنجم بیست و پنج شتر و زکات آن  پنج گوسفند است. ششم، بیست و شش شتر و زکاتش یک شتر دو ساله است. هفتم، سی و شش و زکاتش یک شتر سه ساله است. هشتم، چهل و شش شتر و زکاتش یک شتر چهار ساله است. نهم، شصت و یک شتر و زکاتش یک شتر پنج ساله است. دهم، هفتاد و پنج شتر و زکات آن دو شتر سه ساله است. یازدهم، نود و یک شتر و زکاتش دو شتر چهار ساله است. دوازدهم، صد و بیست و یک و بالاتر از آن است که برای هر چهل شتری یک شتری سه ساله، یا برای هر پنجاه شتری یک شتر چهار ساله باید بدهد.

نصاب نقدین:
نقره مسکوک دو نصاب دارد: نصاب اول، یک صد و پنج مثقال است که اگر یک سال نگهداشته شود و هیچ معامله ای با آن نشود، واجب است چهل یک ( یک چهلم) آن را که دو مثقال و پانزده نخود است، بدهد. و نصاب دوم، بیست و یک است که اگر بر نصاب اول اضافه شد، چهل یک همه را باید بدهد. و اگر چند سال بماند هر سال  واجب است، چهل یکش را به عنوان زکات بپردازد مگر اینکه از نصاب اول نیز کمتر شود. طلا هم دو نصاب دارد: اول، بیست مثقال شرعی است که هر مثقالی 18 نخود است و معادل با پانزده مثقال معمولی است. و هرگاه بیست مثقال شرعی طلای مسکوک یک سال بماند، واجب است چهل یک آن را که نه نخود می شود، بابت زکات بدهد. نصاب دوم،  چهار مثقال شرعی است یعنی اگر به بیست مثقال، چهار مثقال دیگر اضافه شود، باید چهل یک تمام را بپردازد. و اگر کمتر اضافه شود، همان نه نخود نصاب اول کافی است. همچنین هر چه بالا رود، یعنی چهار چهار اضافه شود، زکات همه را باید بدهد. و اگر کمتر از چهار اضافه شود زیادی زکات ندارد. به طور کلی هرگاه نقره از 105 مثقال و طلا از 15 مثقال معمولی  بالاتر باشد، اگر چهل یک تمام آنرا بدهد، ادای واجب شده، بلکه گاهی هم زیادتر داده است.

زکات فطره:
کسی که هنگام غروب آفتاب شب عید فطر، (اول ماه شوال)، بالغ و عاقل و غنی (کسی که دارائی او کفاف مخارج سالیانه اش را می دهد بالفعل و با لقوه) باشد، واجب است برای خودش و کسانی که نان خور اویند حتی طفل شیرخوار و مهمان، هر نفر یک صاع که تقریبا سه کیلو است، گندم یا جو یا خرما یا کشمش یا برنج و مانند اینها به مستحق بدهد و اگر قیمتش را هم بپردازد کافی است. باید دانست از فوائد عاجل زکات فطره، سلامتی از مردن در آن سال است ( یعنی از اجل معلق نه حتمی ). حضرت صادق علیه السلام به وکیل خرج خود فرمود: «زکات فطره تمام عائله مرا بپرداز و یکی از آنها را هم از قلم نینداز، زیرا اگر زکاتش را ندهی، بر او از مرگ می ترسم.» و از فوائدش قبول شدن روزه یک ماه رمضان است که حضرت صادق علیه السلام می فرماید: «متمم روزه ماه رمضان زکات فطره است.»

مصرف زکات:
انسان می تواند زکات را در هشت مورد صرف کند: اول فقیر و آن کسی است که مخارج سالیانه خود و عیالش را ندارد نه بالفعل و نه بالقوه، یا اینکه کسر خرج دارد. پس کسی که صنعت یا ملک یا سرمایه ای دارد که می تواند مخارج سال خود و عائله اش را بگذراند، فقیر نیست. دوم، مسکین، و آن کسی است که از فقیر، سخت تر می گذراند. سوم، کسی که از طرف امام یا نائب او مامور است زکات جمع آوری کند و آن را به امام یا نائب او یا مستحق برساند. چهارم، به مسلمانانی که ایمانشان ضعیف است زکات داده می شود، تا سبب تقویت و ثباتشان گردد. پنجم، بنده هائی که مکاتب هستند و نمی توانند مال الکتابه خود را بپردازند ( به مصرف آزادی بنده ها). ششم، بدهکاری که نتواند بدهی خود را بپردازد. هفتم، در راه خدا، یعنی کارهائی که منفعت عمومی دینی دارد مانند: ساختن و تعمیر مساجد و مدرسه ای که در آن علوم دینی خوانده می شود و ساختن پلها و اصلاح ذات البین و کمک بر عبادات و غیره. هشتم، مسافری که در سفر، درمانده شده و نمی تواند به وسیله قرض کردن یا فروختن چیزی خود را به مقصد برساند هر چند در وطن خود فقیر نباشد.

زکات مستحب:
در هفت چیز، زکات مستحب است:

1- سرمایه؛ یعنی مالی که انسان می خواهد با آن دادو ستد کند.

2- انواع حبوبات؛ مانند برنج و نخود و عدس و ماش و مانند آن. ولی در سبزیجات و بقولات، مانند بادمجان و خیار و هندوانه و خریزه زکات نیست. 

3- اسب ماده.

4- مال الاجاره مغاره، خانه، بستان، حمام و مانند اینها.

5- حلی و زیورآلات و زکات آن عاریه دادن به اهل ایمان است.

6- مال پنهان یا مدفونی که مالک نمی تواند در آن تصرف کند. پس از توانائی مستحب است زکات یک سالش را بپردازد.

7- هرگاه برای فرار از زکات، در نصاب تصرف کند( نصاب زکات را از حدش بیندازد، مثلا پیش از یک سال شدن قسمتی از آن را بفروشد)، مستحب است پس  از رسیدن سر سال زکات آن مال را بدهد.

منـابـع

شهید عبدالحسین دستغیب- گناهان کبیره(باب اول)- از صفحه 213 تا 216

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد