دلایل نیاز تعالیم و احکام اسلام به وجود حکومت

فارسی 1915 نمایش |

اگر احکام و تعالیم اسلام را از نظر بگذرانیم، می بینیم که حکومت اسلامی در متن ایدئولوژی اسلامی قرار دارد، به طوری که عمل به تعالیم اسلام بدون تحقق حکومت اسلامی غیرقابل تصور است. تعالیم و احکام اسلام از دو جهت احتیاج به حکومت دارد:

1- وحدت مسلمانان بدون حکومت امکان پذیر نیست.
اسلام دین وحدت است و در ضمن نصوص فراوان، مسلمانان را به وحدت و اتحاد دعوت می کند و از پراکندگی و تفرقه و اختلاف برحذر می دارد تا آنجا که همه می دانیم، عینیت اسلام روی دو کلمه استوار شده است: «کلمه توحید» و «توحید کلمه»، قرآن در این باره می فرماید: "ان هذا صراطی  مستقیما  فاتبعــــوه و لا تتـــبعوا الســبل  فتفــــرق بکم عن سبیله..."( سوره انعام / آیه 153«این قرآن راه راست من است، از آن پیروی کنید و از راههای کج و نادرست نروید، که شما را جدا و پراکنده و از راه راست برمی گرداند.» باز می فرماید: "و اعتصموا بحبل الله جمعا و لا تفــرقوا و اذکروا نعمت الله علیکم اذکنتم اعداء فالف بین قلوبکم فاصبحتم بنعمته اخوانا "( سوره آل عمران/ آیه 153«همگی به ریسمان خداوند چنگ بزنید و پراکنده نشوید و نعمت های الهی را به یاد بیاورید که همگی دشمن یکدیگر بودید و خداوند میان دلهای شما الفت داد تا همگی با هم برادر شوید.»
 امیرمومنان علی علیه السلام در این باره می فرمایند: «در سواد اعظم (اکثریت طرفداران حق) زندگی کنید، زیرا  دست خدا پشتیبان جماعت است، از اختلاف و جدائی برحذر باشید، زیرا آدم تک رو مال شیطان است، چنان که تنها مانده از گوسفند، طعمه گرگ می باشد، آگاه باشید هرکه مردم را به اختلاف و تک روی وا دارد، او را بکشید اگر چه در زیر عمامه من باشد». و در حدیث دیگر امام صادق علیه السلام می فرماید: «کسی که به اندازه یک وجب از جماعت مسلمین دوری گزیند (کوچکترین حدود و احکام اسلام را کنار گذارد)، رشته اسلام را از گردن خود باز کرده است.» علاوه بر این ها، آیات و روایت دیگری است که مسلمانان را به وحدت و اتحاد دعوت می کند. بدیهی است که اتحاد و اتفاق ملت و مردم جامعه، بدون حکومت ممکن نیست زیرا بدون دولت هر گروهی راهی را اختیار می کند و هر جمعیتی خط مشی جداگانه ای برمی گزیند، و اتحاد تبدیل به اختلاف و نفاق می شود، کوتاه سخن آنکه دولت و حکومت عامل و رمز وحدت و یگانگی است.

2- قوانین اسلام و تشکیل حکومت
قوانین اسلام برای اداره نظام اجتماعی، سیاسی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی وضع شده است و عمل به این قوانین و دستورات بدون تشکیل دولت و حکومت امکان پذیر نیست. مثلا اسلام مسلمانان را به جهاد و دفاع امر می کند و یا می خواهد در جامعه بر کسانی که مجرم هستند، اجرای حد بشود و دستور می دهد در برابر ظلم ستمگران نباید ساکت نشست و نیز یک رشته احکام مالی برای تامین مخارج ضروری یک دولت دارد، مسلما اجرای این قوانین و عمل به این دستورات بدون حکومت ممکن  نیست. آیا تشریع این نوع قوانین، دلیل بر این نیست که اسلام تشکیل حکومت اسلامی را لازم می داند زیرا اجرای این قوانین به یک سازمان دولتی نیازمند است که بدون قدرت حکومت کسی از عهده انجام آنها برنمی آید؟ البته می دانیم، اسلام یک سلسله تشریفات عبادی و دستورات خشک اخلاقی نیست، که هر فرد بتواند به تنهائی در منزل و یا در عبادتگاه خود آنها را انجام دهد، بلکه اسلام، یک نظام کامل اقتصادی و یک سیستم جامع اجتماعی و یک قانون مدنی و جزائی بین المللی است، که عمل به آنها بدون حکومت غیرقابل تصور است. آیا معقول است این نوع قوانین تشریع بشود، ولی قوه مجریه و قدرتی نباشد که بتواند مسئولیت اجرای این قوانین را عهده دار شود؟ و مسلما تنها وجود قانون نمی تواند، جامعه را به سوی نظم سوق دهد.
مرحوم سید مرتضی بر لزوم حکومت در اسلام بیان جالبی دارد، اینک خلاصه آن را از نظر شما می گذرانیم: «حیات جامعه اسلامی و ملت مسلمان، بسته به اموری است که یکی از آنها امر و نهی  است.» خداوند می فرماید:"یا ایها الذین آمنوا  استجیبوا الله و للرسول  اذادعاکم لما یحییکم" (سوره انفال / آیه 24«ای کسانی که ایمان آورده اید، خدا و رسول را پاسخ نیکو دهید، هنگامی که شما را برای امری که شما را زنده می کند، می خواند». این آیه به امر به معروف و نهی از منکر تفسیر شده است. یعنی این دو فریضه ضامن بقاء و حیات جامعه است و ضامن اجرای همه قوانین فردی و اجتماعی است. و حتی آیه: "ولکم فی القصاص حیاه یا اولی الالباب" (سوره بقره/ آیه 179«شما را در قصاص کردن زندگانی است، ای دارندگان عقل»

بخشی از امر به معروف و در حقیقت امر به معروف، در ( ضمن قصاص از قاتل) مجسم شده است و قصاص کردن از قاتل، مبدء حیات و زندگی است. امر و نهی به طوری که این آیات می رساند، عامل بقاء و وسیله زندگانی است، از این جهت است که باید در جامعه، امام و پیشوائی باشد تا مردم را امر و نهی نماید و در جامعه اقامه حد کند، با دشمنان به پیکار برخاسته و میان پیکارگران غنائم را قسمت نماید، مردم را به کارهائی وا دارد که صلاح جامعه در آن است، و از کارهائی برحذر دارد که برضرر مردم است و لذا امر به معروف یکی از اسباب حیات و بقاء جامعه است. امربه معروف و نهی از منکر دو فریضه بزرگ الهی  است که بقیه فرائض با آنها برپا می شوند و اگر این فریضه تعطیل شوند، مرگ و نابودی جامعه حتمی است. اینها یک سلسله احکام و قوانینی است که اجرای آنها احتیاج به حکومت دارد. اما اخبار و روایت معتبری که در آنها بر لزوم تشکیل دولت و حکومت اسلامی تصریح شده است، فوق العاده زیاد است و ما تنها به بعضی از آنها اشاره می کنیم:

1- فضل بن شاذان از حضرت رضا علیه السلام نقل می کند که آن حضرت در بیان لزوم  حکومت در جوامع  بشری می فرماید: «ما هیچ یک از فرقه ها و ملت ها را نمی بینیم که جز به وجود یک سرپرست و یک رئیس به حیات خود ادامه داده و باقی مانده است، زیرا برای امر دین و دنیا ناگزیر باید چنین شخصی باشد. بنابراین از حکمت خداوند حکیم به دور است که مخلوقات خود را بی سرپرست بگذارد، با اینکه می داند وجود چنین شخصی برای آنها ضروری است و بدون آن زندگی شان تباه می شود، زیرا تخت رهبری او با دشمنانشان می جنگند و در آمد ملی و عمومی شان را عادلانه تقسیم می کند و به وسیله او نمازجمعه و جماعت برپا می دارند و دست ستمگران را از حریم حقوق مظلومان کوتاه می کنند. آری، دولت و حکومت در نظر اسلام آن قدر دارای اهمیت است که صلاح و فساد امت به آن  نسبت داده شده است.
رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «از امت من دو گروه هستند که اگر آنها اصلاح شدند، همه امت من اصلاح می شوند، وقتی آنها فاسد شدند، همه امت من فاسد می شوند، گفته شد یا رسول الله آنها کدامند؟ فرمود: دانشمندان و زمامداران.»

خلاصه: لزوم ضرورت حکومت در جوامع بشری از نظر عقل و شرع و تاریخ، یک موضوع  کاملا بدیهی است که بیش از این احتیاج به دلیل و برهان نیست و لذا ما هم به همین اندازه اکتفاء می کنیم.

منـابـع

آیت الله جعفر سبحانی- مبانی حکومت اسلامی- از صفحه 22 تا 29

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها