آزادی در انتخاب مسکن و کسب در نظام اسلامی
فارسی 1391 نمایش |هرکس حق دارد مطابق میل خود مسکن و شغل برگزیند و به مقتضای این حق، هر فرد انسان در انتخاب اقامتگاه خود در هر شهر و هر خانه ای آزاد است، و همچنین هرکس در انتخاب هر نوع شغل و کیفیت تحصیل مال و تصرف آن و استفاده از مواهب طبیعی در محدوده قانون آزاد می باشد. در منطق اسلام، همه جهان وطن انسان است و انسان هر جای دنیا مایل باشد می تواند زندگی کند و هر کجا راحت باشد، آنجا وطن و اقامتگاه اوست.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: «شهرها از آن خداست، و بنده ها، بنده های خدا هستند، هر کجا برای تو خوش بگذرد. آنجا اقامت کن.»
علی علیه السلام فرمود: «بهترین شهرها آنجاست که تو را بپذیرد و فقیر و تنگدست در وطن خود نیز غر یب و بیگانه است.»
خداوند درباره کسانی که در محل اقامت خود بر آنها ظلم و ستم می شود، می فرماید: «.....الم تکن ارض الله واسعه فتها جروا فیها....» (سوره نساء/ آیه 97)، «آیا سرزمین خداوند گسترده نبود، تا در آن مهاجرت کنید.»
راجع به آزادی شغل و عمل، اجمال سخن اینکه در اسلام، انسان در انتخاب شغل و نوع کار کاملا آزاد است و هیچ کس حق ندارد، کسی را به کاری مجبور سازد.
«بلاذری» می گوید: در زمان خلافت علی (ع) نمایندگان مردم یکی از شهرها حضور آن حضرت آمدند و معروض داشتند در سرزمین ما آثار نهری هست که گذشت زمان و حوادث روزگار مجرای آن را به هم ریخته و ما را از فوائد آن محروم ساخته است، چنانچه آن نهر دوباره پاکسازی شود، در آبادی شهر ما فوق العاده موثر خواهد بود. سپس از آن حضرت خواستند که به فرماندار آنجا که به نام «قرظه بن کعب» بود فرمان دهد تا همه مردم آن شهر را به کار وا دارد و به حفر آن نهر، بگمارد. امیرمومنان (ع) چون سخن آنان را شنید، نسبت به تجدید حفر نهر، اظهار علاقه نمود ولی با موضوع بیکاری و کار اجباری با آنکه مورد تقاضای نمایندگان بود، موافقت ننمود و نامه ای به این مضمون به حاکم و فرماندار آنجا نوشت: «گروهی از حوزه مأموریت تو نزد من آمدند و گفتند که نهر سرزمین آنها خراب و متروک شده است و اگر اهالی آنجا آن نهر را حفر و استخراج نمایند سرزمینهاشان آباد خواهد شد و قادر به پرداخت خراج خواهند گردید و در نتیجه درآمد مسلمانان از ناحیه آنان افزایش خواهد یافت، هرگز آنان را به کندن نهر و تأمین هزینه آن مجبور نسازی، من عقیده ندارم که کسی را به کاری که دوست ندارد وا دارم و به کار اجباری بگمارم، برشما است که مردم آن آبادی را نزد خود بطلبی، اگر کار نهر برآنگونه باشد که آنان می گویند، هر کدام از آنان به طیب خاطر، مایل به کار باشند، به کار بگمار و نتیجه کار متعلق به کسانی خواهد بود که در تجدید آن کار کرده و زحمت کشیده اند، نه آن کسانی که از کار، خودداری کرده ا ند. در اسلام فقط در یک صورت می توان کسی را به شغل مجبور کرد و آن آنجا است که کسی کار نکند و در نتیجه قادر به پرداخت مخارج زندگی زن و فرزندان خود نباشد، در این صورت حاکم می تواند او را به کار مجبور نماید.
انسان در کار و شغل آزاد است مگر اینکه کسی با اختیار خود، ملتزم تعهداتی بشود، در این صورت در عمل به تعهدات خود مخیر نیست، بلکه واجب است به تعهدات خود عمل نماید و عمل به مفاد قرارداد که با رضایت کارگر و کارفرما تنظیم شده است، واجب است. آری هر نوع کسب و شغل آزاد مباح است به شرط اینکه آن کار بر خلاف قوانین شرعی نبوده و بر ضرر دیگران نیز نباشد، مانند: ساختن و خرید و فروش شراب و امثال آن.. استفاده از مواهب طبیعی و جمع آوری آنها، مطابق قانون شرع، به گروه خاصی از سرمایه داران بزرگ و صاحبان ثروت های هنگفت، اختصاص ندارد. برخلاف نظام ظالمانه سرمایه داری غربی که این حق را تنها در انحصار سرمایه داران بزرگ می دانند، و نیز اختصاص به گروه خاص دیگری و صاحبان امتیاز هم ندارد، همانطوری که نظام مارکسیتی شرقی، این حق را عملا به افراد حزب اختصاص می دهد، بلکه در اسلام این حق عمومی و همگانی است و همه باید به طور مساوی از آن استفاده نمایند.
منـابـع
آیت الله جعفر سبحانی- مبانی حکومت اسلامی- از صفحه 446 تا 449
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها