نگاهی بر ارتباط متقابل علم و تقوی در احادیث

فارسی 2099 نمایش |

در روایات اسلامی تأثیر تقوی بر مسأله علم به وضوح بیان شده،  این روایات به خوبی نشان می دهد که پاکی قلب و روح به وسیله تقوی زمینه ساز معارف الهیه است. به عنوان نمونه به احادیث زیر توجه فرمائید:

1- در حدیثی از امیرمومنان (ع) می خوانیم: "من غــرس اشجار التقی جنی ثمار الهدی"، «آنکس که درختهای تقوی را بنشاند میوه های هدایت را خواهد چید»!

2- در یکی از خطبه های نهج البلاغه نیز آمده است: "اما بعد فانی اوصیکم بتقوی الله....فان الله دواء داء قلوبکم و بصرعمی أفئد تکم وشفاء مرض  اجساد کم وصلاح فساد  صدورکم و طهور دنس انفسکم و جلاء  عشأ ابصارکم"، «اما بعد من شما را به تقوای الهی توصیه می کنم... چرا که تقوای الهی داروی بیماریهای قلوب شما است، و سبب بینائی دلهایتان، و شفای آلام جسمانتان، و صلاح و مرهم زخمهای جانهایتان، و پاکیزه کننده آلودگی ارواحتان و جلای نابینائی چشمهایتان».

3- باز در حدیث دیگری از همان حضرت (ع) آمده است که فرمود: "للمتقی هدی فی رشاد و تحرج عن فساد"، «برای پرهیزگار، هدایت توأم با رشد است و پرهیز از فساد».

4- و نیز در نهج البلاغه می خوانیم: "أین العقول المستصبحه بمصابیح الهدی و الابصار الامحه الی منار التقوی"، «کجایند آن عقلها که از چراغهای هدایت روشنی می گیرند؟ و کجایند چشمهائی که با نور هدایت می نگرند».

5- این سخن را با حدیث پر معنائی از پیغمبراکرم (ص) پایان می دهیم فرمود در توصیه های خضر(ع) به موسی (ع) آمده است: "یا موسی وطن نفسک علی الصبر تلق الحلم و اشعر قلبک التقوی تنل العلم ورض (روض) نفسک علی الصبر تخلص من الاثم"، «ای موسی، جان خود را آماده صبر کن تا به حلم  و بردباری رسی، و تقوا را در قلب خویش جای ده تا به علم و معرفت دست یابی، و نفس خویش را با صبر، ریاضت ده تا از گناه نجات یابی».

چگونگی ارتباط چشمه های جوشان علم و تقوی

تقوی و اجتناب از گناهان و آلودگیها چه تأثیری در مسأله آگاهی معرفت دارد؟ و به تعبیر دیگر رابطه منطقی علم و اخلاق چیست؟ این دو در حقیقت رابطه نزدیکی دارند، و چه رابطه ای نزدیکتر از تأثیر متقابل این دو بر یکدیگر، تقوی سرچشمه علم است، و علم نیز سرچششمه تقوی، و این نه تنها عجیب نیست، بلکه یک اصل اساسی در طی کردن طریق معرفت محسوب می شود. تأثیر تقوی را بر علم و معرفت از طرق زیر می توان مدلل ساخت:

الف: همیشه سنخیت و هماهنگی سبب جاذبه و ارتباط است. هنگامی که روح انسان بر اثر تقوی پاک و پاکیزه شود، جاذبه نیرومندی میان آن و معارف و علوم حقیقتی برقرار  می گردد «چونکه سنخیت عجائب جاذبی است».

ب: داس تقوی تمام خار و خسهای مزاحم را از مزرعه روح آدمی می چیند، و دل را برای پرورش بذرهای علم و دانش، آماده می کند، بلکه اگر دقیقا بیندیشیم، تمام بذرهای علوم، از آغاز در این مزرعه به دست آفریدگار پاشیده شده، مسأله مهم از بین بردن مزاحمات و آبیاری صحیح است. جالب اینکه در حدیثی از حضرت مسیح(ع) می خوانیم که به یاران خود فرمود: "لیس العلم فی السماء فینزل الیکم ولا فی تخوم الارض فیصعد علیکم، ولکن العلم مجبول فی قلوبکم مرکوز فی طبایعکم، تخلفوا باخلاق الروحانیین یظهرکم"، «علم در آسمان نیست که بر شما فرود آید، و در اعماق زمین نیست که برای شما صعود کند، بلکه علم در اعماق دلهای شما و در سرشت و طبیعتتان پنهان است، به اخلاق فرشتگان و پاکدلان، متخلق شوید تا علم بر شما ظاهر گردد».

ج: می دانیم بخل و حسد در مبدأ عالم هستی نیست، و به مضمون "و ان من شیئی الا عندنا خزائنهو ما نــنز له الا بقدر معلوم"، «منابع و خزائن هر چیز نزد ما است و ما آن را جز به مقدار معلوم نازل نمی کنیم» (سوره حجر/آیه21). خزائن نامتناهی همه نعمتها نزد خداوند است، او جواد و بخشنده ای است که هرقدر بیشتر ببخشد، چیزی از او کم نمی شود، بلکه جود و کرمش آشکارتر می گردد. (و لا یزیده کثره العطاء الا جودا و کرما) بنابراین محرومیتها، بر اثر عدم لیاقت افراد است، تقوی انسان را لایق فیض الهی می کند و چه فیضی بالاتر از معارف الهیه و علوم روشنگر است. این دلها همچون ظرفها و پیمانه ها است، همانگونه که علی (ع) فرمود: "ان هذه القلوب أوعیهه فخیرها أوعیها"، «بهترین دلها دلی است که ظرفیت و گنجایش بیشتری داشته باشد». مهم این است که گنجایش و ظرفیت وجودی ما بیشتر گردد، و دلهای ما همچون ظرف وارونه ای نباشدکه قطره ای  در آن قرار نمی گیرد، و این امر در سایه تقوی امکان پذیر است.

اما تأثیر متقابل علم در تقوی- علم حقیقی ریشه های رذائل اخلاقی و سرچشمه های گناه را از بین می برد، و عواقب این امور را به انسان نشان می دهد، این آگاهی کمک موثری به پیدایش تقوی و پرهیز از گناه می نماید، و از اینجا به خوبی روشن می شود که هم علم سرچشمه تقوا و هم تقوا سرچشمه علم است، منتها مرحله ای از تقوا سبب مرحله ای از علم است، و آن مرحله از علم سبب مرحله بالاتری از تقوا است، و به همین ترتیب این دو به صورت مداوم در یکدیگر اثر می گذارند و شاید آیه 201 سوره اعراف اشاره لطیفی به همین تاثیر متقابل است که می فرماید: "ان الذین اتقوا اذا مسهم طائف من الشیطان تذکروا فاذا هم مبصرون"، «پرهیزگاران هنگامی که گرفتار وسوسه های شیطانی می شوند به یاد خدا می افتند و بینا می گردند» یعنی نخست تقوا است، و به دنبال آن تذکر  و یادآوری، و سپس بصیرت، و نتیجه آن نجات از وسوسه های شیطان است.

سوء استفاده از رابطه «علم و تقوی»

با اینکه تقوی و معرفت رابطه ای است انکارناپذیر هم از نظر قرآن و اخبار، و هم از نظر دلیل و عقل، ولی با این حال نباید تصور کرد که مفهوم این سخن آن است که ما طریق  تحصیل علم را طبق روال معمول رها سازیم، و بگوئیم تنها به اصلاح درون می پردازیم تا همه علوم و دانشها به سوی قلب ما سرازیر شود! همانگونه که جمعی از صوفیه پنداشته اند، و این مطلب را بهانه ای برای مبارزه با علم رسمی و تحصیل دانشها کرده، و در جهل و بی خبری فرومانده اند. اسلام از یکسو، تحصیل علم را واجب می شمرد، تا آن حد که حضور در مجلس علم را حضور در باغی از باغهای بهشت می شمرد (مجلس العلم روضه من ریاض الجنه) و نگاه کردن به صورت عالم را عبادت می داند (النظر الی وجه العالم عباده) و گام برداشتن در راه طلب علم را، گام به سوی بهشت معرفی می کند. مرکبهای قلمهای دانشمندان را برتر ازخون شهیدان می شمرد و حفظ حدیث  و نوشتن آن را از فضائل بزرگ می داند. و از سوی دیگر دعوت به تقوی و تهذیب نفس می کند، تا روح و جان آماده پذیرش معارف الهی گردد. به این ترتیب، هم کسانی که راه تحصیل علم را رها کرده و به همدرسشان توصیه می کنند که اوراق را بشویند، چرا که علم حق در دفتر نباشد، و تنها به تصفیه باطن معتقدند که غالبا این تصفیه باطن بر اثر ناآگاهی به راههای انحرفی کشیده می شود، در اشتباهند، و هم کسانی که تنها به تحصیل علوم رسمی قناعت کرده و اهمیتی به تقوی و تهذیب نفس نمی دهند، گمراه می باشند، آری برای وصول به حق  هر دو ضروری است.

منـابـع

آیت الله مکارم شیرازی- پیام قرآن جلد اول- از صفحه 435 تا 439

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد