نگاهی به اهمیت و ارزش قناعت در روایات
فارسی 2385 نمایش |قناعت یکی از ویژگی های افراد با ایمان و از امتیازات انسان با فضیلت است. افراد خود ساخته و آراسته دارای روحیه قناعت و عزت اند و در پرتو این روحیه عالی هیچ گاه چشم طمع به مال و منال دیگران نیاندوخته و برای کسب مال و مقام شخصیت والای خویش را خرد نمی کنند. افراد قانع در زندگی به مقدار ضرورت و کفاف بسنده کرده و به کمتر از آن نیز خشنودند. مهم ترین بارزه صفت قناعت همان رضایت خاطر و روحیه بالای انسان قانع نسبت به مقدرات عالم است. قناعت از مکارم اخلاق و از خصایص پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و سلم است. ما نیز به پیروی از آن بزرگوار که اسوه و الگوی ما است باید خود را به این صفت متصف کنیم.
امام صادق علیه السلام فرمود: «إن الله خص رسوله بمکارم الإخلاق فامتحنوا أنفسکم فإن کانت فیکم فاحمدوا الله و ارغبوا الیه فی الزیاده منها فذکرها عشره الیقین و القناعه و الصبر و الشکر و الحلم و حسن الخلق و السخاء و الغیره و الشجاعه و المروه»، خداوند امتیاز پیامبرش را به مکارم اخلاق قرار داد، شما نیز خود را در این مورد بیازمایید. اگر این ویژگی ها در شما بود خدا را سپاس گویید و از او بخواهید که آن ها را زیادتر کند. این امتیازات عبارت است از: یقین، قناعت، صبر، شکر، رضا، حسن خلق، سخاوت، غیرت، شجاعت و مردانگی. قناعت دارای دو مرتبه عالی و اعلی است. مرتبه نخست، راضی بودن به حد ضرورت و کفاف، و مرتبه دوم رضایت به کمتر از آن است.
راغب اصفهانی می گوید: قناعت اکتفا به مقدار ناچیزی از وسایل زندگی در حد ضرورت و نیاز است. و در جای دیگر گفته است: قناعت راضی بودن، به کمتر از مقدار کفاف است.
طریحی حد کفاف را این گونه تفسیر می کند: کفاف آن اندازه از امکانات زندگی است که انسان را از دیگران بی نیاز کند و او را از سوال و دریوزگی بازدارد. قناعت به هر دو معنی از صفات عالیه انسانی و از خصایص انبیاء و اولیاء و صالحان است. البته، مرتبه دوم مهم تر از مرتبه اول است زیرا انسان قانع در این مرتبه علاوه بر قناعت از روحیه ایثار و گذشت نیز برخوردار است که: «ویوثرون علی أنفسهم و لو کان بهم خصاصه» (سوره حشر/ آیه 9)، دیگران را بر خود ترجیح می دهند هر چند خود نهایت احتیاج را دارند.
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و سلم حتی در دعایش برخورداری از حد کفاف را بعنوان ارزش برای خود و دوستانش مطرح می کند.
دعای پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم
امام صادق علیه السلام فرمود که رسول خدا صلی الله علیه وآله و سلم در مقام دعا عرضه می داشت: «اللهم ارزق محمدا و ال محمد و من أحب محمدا ال محمد العفاف و الکفاف و ارزق محمدا و ال محمد المال و الولد»، خدایا! به محمد و آل محمد و دوستانش عفت نفس و پاکدامنی و به اندازه کفایت روزی مرحمت فرما و به دشمنان آن ها مال و فرزند ]فراوان[ بده.
در حدیث دیگری از امام سجاد علیه السلام نقل شده است که فرمود: رسول خدا صلی الله علیه وآله و سلم بر شترچرانی گذر کرد، کسی را فرستاد تا قدری شیر بگیرد. شتربان گفت: آن چه در پستان شترها است برای صبحانه قبیله و آن چه در ظرف ها است برای شام آن ها است و مورد نیاز خودمان می باشد. رسول خدا صلی الله علیه وآله و سلم فرمود: خدایا! مال و فرزندانش را زیاد کن. سپس به گوسفندچرانی برخورد کرد. کسی را فرستاد مقداری شیر از او بگیرد، چوپان گوسفندها را دوشید و هرچه در ظرف داشت در ظرف پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و سلم ریخت و گوسفندی نیز برای آن بزرگوار فرستاد و گفت: آن چه شیر در نزد ما بود همین مقدار است و اگر بیش از این نیاز دارید می توانیم برایتان آماده کنیم. پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و سلم فرمود: خدایا! او را به قدر کفاف روزی ده. یکی از اصحاب عرض کرد: یا رسول الله! برای کسی که جواب منفی داد دعایی کردی که همه ما آن دعا را دوست داریم ولی برای کسی که جاجت شما را برآورد دعایی کردی که هیچ کدام از ما آن را دوست نداریم. پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم فرمود: آن چه کم باشد و کفایت کند بهتر است از آن چه زیاد باشد و دل انسان را از یاد خدا بازدارد. سپس فرمود: خدایا! به محمد و آل محمد به قدر کفاف روزی عطا کن.
و در ضمن حدیث دیگری فرمود: «فان ما قل و کفی خیر مما کثر و الهی»، بی تردید مال اندکی که نیاز انسان را برآورد بهتر از مال زیادی است که انسان را از یاد خدا بازدارد.
و نیز فرمود: «خیر الرزق ما یکفی»، بهترین روزی آن است که به اندازه کفایت باشد ]و انسان بتواند واجبات خود را ادا کند و نیازی به مردم پیدا نکنند[.
و در حدیثی فرمود: «طوبی لمن أسلم و کان عیشه کفافا»، خوشا بحال کسی که مسلمان باشد و زندگی اش به قدر کفاف.
بیانی از امیرامومنان علیه السلام
حضرت علی علیه السلام آن گاه که اوصاف یکی از یاران رسول خدا صلی الله علیه وآله و سلم (خباب ابن ارت) را برمی شمرد از جمله ویژگی های او را قناعت و راضی بودن به قدر کفاف را ذکر می کند و می فرماید: «یرحم الله خباب ابن الإرت، فلقد أسلم راغبا و هاجر طائعا، و قنع بالکفاف و رضی عن الله و عاش مجاهدا»، خداوند رحمت کند خباب بن ارت را که از روی میل و رغبت اسلام آورد و به قصد طاعت هجرت کرد و به زندگی ساده قناعت نمود و از خدا خشنود بود و در تمام دوران زندگی خود جهاد می کرد.
سپس فرمود: «طوبی لمن ذکر المعاد و عمل للحساب و قنع بالکفاف و رضی عن الله»، خوشا به حال کسی که به یاد معاد و بازگشت باشد و برای روز حساب کار کند و در زندگی به اندازه کفایت و رفع نیاز قناعت نماید و از خدا راضی باشد.
منـابـع
محمدرضا مهدوی کنی- نقطه های آغاز در اخلاق عملی- از صفحه 701 تا 708
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها