عوامل افزایش و کاهش روزی از دیدگاه قرآن و روایات

فارسی 1827 نمایش |

با این که انسان وظیفه دارد برای امرار معاش و بدست آوردن روزی حلال کار کند و زحمت بکشد اما از این نکته نیز نباید غفلت ورزد که با آن همه سعی و تلاش بیش از آنچه روزی اش باشد نصیبش نخواهد شد و آنچه خدای متعال برای انسان معین فرموده است هر کجا که باشد به او خواهد رسید.

امیرمومنان علیه السلام در این باره می فرماید: «یا ابن آدم الرزق رزقان ؤزق تطلبه، و رزق یطلبک فإن لم بأته  أتاک»، «ای فرزند آدم! روزی دو گونه است: یکی آن که تو در جستجوی آن هستی، و دیگر آن که تو را می جوید که اگر به دنبال آن نروی به سراغ تو می آید.

عوامل زیاد شدن روزی

1. تقوا و پرهیز از گناه

خداوند تعالی در قرآن کریم فرموده است: «و لو أن أهل القری آمنوا و اتقوا لفتحنا علیهم بر کات من السماء و الارض و لکن کذ بوا  فأخإناهم بما کانوا یکسبون» (سوره اعراف / آیه96اگر اهالی شهرها و قریه ها همگی با هم ایمان آورند و تقوا داشته باشند درهای رحمت و برکت را از آسمان و زمین به رویشان می گشاییم. اما آنان حقایق را تکذیب کردند، ما نیز آنها را به کیفر اعمالشان مجازات کردیم.

و نیز فرمود: «و من یتق الله یجعل له مخرجا. ویرزقه من حیث لا یحتسب...» (سوره طلاق / آیه 3-2هرکس تقوا داشته باشد و حریم الهی را نگهداری کند خدا برای او راه گریزی قرار می دهد و از آن جا که گمان ندارد او را روزی می دهد.

آیه اول در مورد تقوای گروهی و اجتماعی است، زیرا چنانچه بعضی پرهیزکار و بعضی گناهکار باشند نمی توان گفت اهالی قریه اهل تقوا هستند. پس در صورتیکه همگان پرهیزکار شوند مصداق برای کلام خدا پیدا می شود؛ آنگاه همه مشمول رحمت برکت الهی می شوند. اما آیه دوم تقوای فردی را بیان می کند که تقوای فردی منشأ گشایش کار خواهد بود. 

2. استغفار

عامل دوم استغفار است. امیرمومنان علیه السلام  فرمود: «و قد جعل الله الإستغفار سببا لدرور الرزق  و رحمه الخلق فقال سبحانه؛ استغفروا ربکم انه  کان غفارا یرسل  السماء  علیکم مدرارا» (سوره نوح /آیات 11-10خداوند استغفار و توبه را وسیله ای  برای فراوانی روزی و رحمت قرار داده است. خدای سبحان فرموده است: «از پروردگارتان  طلب آمرزش کنید که او بسیار آمرزنده است، تا باران رحمتش را از آسمان پی در پی بر شما فرو فرستد.»

عوامل کاهش روزی

1. ناسپاسی و کفران نعمت

خداوند متعال فرموده است: «و ضرب الله مثلا قریه کانت آمنه مطمئنه یأتیها رزقها  رغدا من کل مکان فکفرت بأنعم الله فأذاقها الله لباس الجوع و الخوف بما کانوا یصنعون» (سوره نحل / آیه 112خداوند قریه ای را مثل می زند که دارای امنیت و آرامش بود و روزی آن فراوان از هر جا می رسید، پس آنها نسبت به نعمت های خدا ناسپاسی کردند و خداوند در اثر کارهایی که انجام می دادند لباس گرسنگی و ترس را بر آنها  پوشاند.

در این آیه به سه نکته مهم اشاره رفته است:

الف. امنیت واقعی باعث جذب سرمایه های خارجی می شود (یأتیها رزقها رغدا من کل مکان). بدیهی است که جذب سرمایه عادتا موجب وفور نعمت و رفاه عمومی خواهد شد.

ب. امنیت بر دو نوع است: امنیت توأم با اطمینان و آرامش، و امنیت بدون آرامش. نوع اول در سایه ایمان و تقوا و حاکمیت قانون پدید می آید، و نوع دوم ممکن است که در اثر استبداد فرد و حکومت پیدا شود. نوع اول را امنیت واقعی  و نوع دوم را امنیت گورستانی می نامند، زیرا ممکن است در اثر ترس و وحشت از حاکم مستبد امنیت برقرار شود ولی این امنیت همانند امنیتی است که در گورستانی حکمفرما است که هیچکس قدرت نفس کشیدن ندارد. این نوع امنیت همیشه توأم با ترس و وحشت است، اما نوع اول امنیت مطمئنه است که مردم در پرتو آن از هر جهت در آرامش اند. چنین امنیتی است که می تواند جاذب سرمایه ها و نعمت ها باشد.

ج. نعمت های الهی بر دو گونه است: فردی و اجتماعی. سپاسگزاری و ناسپاسی نسبت به هر کدام به موضوع خودش مربوط می شود. در نعمت های فردی عامل شکر و کفر، یک یک افراد، و در نعمت های اجتماعی عامل آن مجموعه آحاد ملت است و نیز بازتاب سپاس و ناسپاسی نفیا اثباتا دامنگیر همان عامل خواهد شد. در فرد به فرد و در جمع به جامعه برمی گردد. قرآن کریم اجتماع را به منزله پیکری واحد می داند و همانطور که اعمال افراد بازتاب های فردی دارد اعمال اجتماع هم بازتاب های جمعی دارد. ایمان و تقوا اجتماعی موجب برکت برای عموم، و کفران و ناسپاسی جمعی موجب فقر اجتماعی و ناامنی عمومی می گردد. در آیه فوق الذکر، موضوع بحث امنیت اجتماعی است که به یک ملت تعلق دارد. آنها هستند که در آیه شریفه عامل ناسپاسی شمرده شده اند. در این آیه، خداوند کفران را به قریه نسبت می دهد نه به افراد، می فرماید: «فکفرت بأنعم الله»، یعنی قریه کفران نعمت کرد و این کنایه از مجموعه اهالی قریه است و لذا عذاب الهی هم بر قریه وارد شد، «فأذاقها الله» و به قریبه طعم گرسنگی و ناامنی را چشاند، یعنی آن آبادی هدف تیر بلا قرار گرفت و در نتیجه، مردم قریه گرفتار عذاب شدند. مشابه این مضمون در آیه کریمه «ذلک بأن الله لم یک مغیرا نعمه أنعمها علی قوم حتی یغیروا ما بأنفسهم» (سوره انفال / آیه 53) هم آمده است زیرا موضوع بحث در این آیه نیز نعمتی است که به یک قوم و یک ملت تعلق دارد، می فرماید اگر یک ملتی تغییر موضوع داد نعمتی که خدا بر آنها ارزانی داشته به نقمت مبدل می گردد. آنچه در سرنوشت جامعه تاثیر دارد تغییر و تحول در متن و طبع جامعه است، زیرا تغییر و تحول فردی- یعنی در سطح بعضی از افراد و آحاد جدا از یکدیگر – نمی تواند در مسائل اجتماعی نقش سازنده ای را ایفا کند.

2. بی پروایی و گناه

همانگونه که در بحث آثار گناه یادآور شدیم یکی از آثار سوء گناه کاهش روزی است. امام باقر علیه السلام فرمود: «ان العبد لیذنب الذنب فیزوی عنه الرزق»، براستی بنده ای که مرتکب گناه شود روزی از او کناره زده می شود.

منـابـع

محمدرضا مهدوی کنی- نقطه های آغاز در اخلاق عملی- از صفحه 734 و صفحه 736 تا 739

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها