مطالبه حق در دعاها

فارسی 2269 نمایش |

مسئله «طلب» هم در قرآن کریم، هم در روایات و بیانات وارده، و مخصوصا در دعاهای مأثوره از حضرات معصومین صلوات الله علیهم اجمعین، با کمال وضوح به چشم می خورد. دعاهای مأثوره که «قرآن صاعد» می باشد، پر از حقایق معارف است. دعاها سخن دل پیشوایان طالبین است. متأسفانه دعاها نیز همانند آیات قرآن کریم آنچنان که باید،  مورد توجه دقیق برای عموم قرار نگرفته، و شاید هم می بایست اینچنین می شد. در هر صورت، حقایق عالیه معارف در ابواب مختلف، اسرار عمیقه توحید، و رموز دقیقه عبودیت، در همین دعاها که به دست ما رسیده است وجود دارد. بسیاری را می بینیم که در مقام جست و جوی حقایق عالیه معارف، و در مقام کسب معرفت در خصوص اسرار عمیقه توحید، و پی بردن به رموز عبودیت و درجات و منازل آن، به اینجا و آنجا، به این کتاب و آن کتاب، و به این دیوان و آن دیوان از نوشته ها و گفته های فلاسفه و عرفا مراجعه می کنند، ولیکن از منبع اصلی که در مرحله اول همان قرآن، و در مرحله دوم، روایات و دعاهای مأثوره از حضرات معصومین است به غفلت می افتند. گویا اینها توجه ندارند که حقایق و اسرار و رموز، همه در قرآن و روایات و دعاهاست، و اگر در غیر اینها هم یافت شود، رشحاتی از انوار اینها خواهد بود، آن هم توأم با نقائص، و احیانا با اشتباهات. همه می دانیم فقط در نوشته ها و گفته های فلاسفه و عرفای اسلامی می توان به یک سلسله حقایق معارف و دقایق عالیه رسید، و پیداست که آنچه آنها گفته و نوشته اند،  استفاده ها و برداشتهای آنان از انوار آیات و روایات و دعاهاست، و نه چیز دیگر. اگر کسی مایه لازم را داشته باشد، و در دعاها به تأمل کامل و لازم بپردازد، همانطور که اشاره کردیم، دعاها را «قرآن صاعد» می یابد، و می بیند همه حقایق معارف، اسرار توحید، رموز عبودیت، و منازل سیر در دعاها وجود دارد، و به این حقیقت هم پی می برد که آنچه او در دعا می یابد، و آنچه  او از دعا می فهمد، به اندازه خود اوست، و مقاصد  عالیه نهفته در دعاها بسیار بالاتر از آن است که غیر حضرات معصومین صلوات الله علیهم اجمعین به آنها برسد، و خود آنها هستند که می دانند چه می گویند. مسئله «طلب» نیز از جمله  مسائلی است که در دعا به نحو بسیار چشمگیر، به نحو بسیار بارز، توأم  با اسرار عمیقه و رموز عالیه دیده می شود. اینک فقراتی از دعاها  به عنوان نمونه:

1- در دعای صباح حضرت مولی الموحدین امیرالمومنین صلوات الله علیه می خوانیم: «......فإصفح اللهم عما کنت أجرمته من زللی  و خطائی، و أقلنی من صرعه ردائی ، فانک سیدی  و مولای  و معتمدی  و رجائی، و آنت غایه مطلوبی  و منای فی منقلبی و مثوای»، یعنی«.....پس، ای خدا، از همه لغزشها و خطاهایی که مرتکب شده ام در گذر، و مرا از این افتادگی دریاب، که تویی سید من، و مولای من، و معتمد من، و امید من، و تویی اصل مطلوب و آرزوی من در همه احوال، در دنیا و آخرت من». توضیحی لازم نیست در اینکه این جملات چه می گوید، و شبهه ای نیست در اینکه این لسان، لسان «طلب» است.

2- در دعای کمیل می خوانیم: «یارب یارب یارب  قو علی خدمتک جوارحی، و اشدد علی العزیمه  جوانحی،  و هب لی الجد فی خشیتک  و الدوام فی الاتصال  بخدمتک ، حتی  أسرح  الیک  فی  میادین السابقین، و أسرع  الیک فی البارزین، و أشتاق  الی قربک فی المشتاقین، و أدنو منک دنو المخلصین»، یعنی «پروردگار من، پروردگار من، پروردگار من، اعضا و جوارحم را بر خدمتت قوی بدار، و قلبم را بر اینکه تو را قصد کنم محکم بگردان، و جدی بودن در خشیت از تو، و دوام پیوستن به خدمتت را به من عطا بفرما، تا من هم در میدانهای سبقت کنندگان به سوی حضرتت سبقت کنم، و در جمع پیشتازان به جانب تو شتاب نمایم، و در زمره مشتاقان به قرب تو من هم اشتیاق بورزم، و نزدیک شوم به تو، نزدیکی مخلصان».

3- در مناجات الراغبین امام سجاد صلوات الله علیه می خوانیم: «أسئلک بسبحات وجهک و بأنوار قدسک و أبتهل الیک  بعواطف رحمتک و لطائف برک أن تحقق ظنی بما أومله من جزیل اکرامک و جمیل انعامک فی القربی منک  والزلفی  لدیک  و التمتع بالنظر  الیک  و ها أنا  متعرض لنفحات  روحک و عطفک و منتجع  غیث جودک  و لطفک  فارمن سخطک الی رضاک....»، یعنی «ای خدا، از تو درخواست می کنم به جلال وجه تو، و به انوار قدس تو، و به سوی تو ابتهال می کنم به عواطف رحمتت، و به لطایف احسانت، اینکه امید و آرزوی مرا تحقق بخشی به اکرام بزرگ و انعام زیبایت، و مرا به قرب خود برسانی، و به نزد خود راه دهی، و با نظر به رویت بهره مندم کنی. و اینکه من خود را در معرض نفحات جذب و عطف تو قرار داده و آن را انتظار دارم، و چشم به باران جود و لطف تو دوخته ام، و از غضب و روی گردانی تو، به خشنودی و رضای تو  پناه آورده ام .....».

 سپس در قسمت دیگر همین مناجات ، یعنی در اواخر  آن بخوان که می گوید: «وافدا الی حضره جمالک مریدا و جهلک  طارقا بابک مستکینا لعظمتک و جلالک...» ، یعنی «آمده ام به درگاهت در حالی که..... و در حالی که مسافر به سوی حضرت جمال تو می باشم، و اراده کننده روی تو، و در رحمت تو را می زنم، و خاضع و شکسته در برابر عظمت و جلال تو....» طالبان را به خواندن و دقت کردن در همه این مناجات، و نیز، به دقت در «مناجات المریدین»، «مناجات المحبین»، «مناجات الفتقرین» ، «مناجات العارفین» و سایر دعاها و مناجاتها توصیه، و بر آن تأکید می کنیم. و در آخر باید بگوییم  که اگر کسی به آیات و روایات و دعاها دقیقا نظر کند، چنین نتیجه می گیرد که نه تنها مسئله «طلب» به وضوح از آنها برمی آید، بلکه، این حقیقت هم استفاده می شود که هرکس «طلب» دارد، زنده است، و آن که از «طلب» در غفلت و حرمان است، او مرده ای بیش نیست، یعنی او از حیات سعیده، و از حیات طیبه طالبان که حیات انسانی،  و حیات واقعی است، محروم می باشد.

منـابـع

سیدمحمد شجاعی- مقالات (طریق عملی تزکیه) جلد 3 – از صفحه 33 تا 34 و صفحه 38 تا 40

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد