مقیاس امامان (ع) در شناخت احادیث
فارسی 415 نمایش |خطا و اشتباه در روایت حدیث و خبر اتفاق می افتد، و خداوند هیچ کتابی را از باطل مصون نداشته، مگر کتاب خود قرآن کریم را که: «لایأتیه الباطل من بین یدیه و لا من خلفه» (سوره فصلت / آیه 42): باطل از پیش روی و از پشت سر به سویش نمی آید». اضافه بر آن، بر رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم و بر امامان اهل البیت علیهم السلام دروغ ها بستند، و احادیث دروغین نسبت داده شده به پیامبر و امامان اهل البیت علیهم السلام در کتابهای حدیثی پراکنده شد و حق و باطل و صحیح و مغشوش در هم آمیخت، و امامان اهل البیت این درد را با دو راهکار درمان کردند:
اولا- راویان دروغ پردار حدیث مانند «ابی الخطاب محمد بن ابی زینب کوفی» و «مغیرة بن سعید» و «بنان بن بیان» و دیگران را طرد و لعن کردند و به مردم معرفی نمودند.
ثانیا- برای شناخت حدیث صحیح از باطل، قواعد و موازین ویژه وضع کردند. مانند:
الف- روایت امام صادق علیه السلام از جد خود رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم که فرمود: پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم در منا به سخن پرداخت و فرمود: «ای مردم! هر چه از قول من به شما رسید و با کتاب خدا موافق بود، من آن را گفته ام، و آنچه به شما رسید و با کتاب خدا مخالف بود، من آن را نگفته ام».
ب- بخشی از فرمان امام علی علیه السلام به مالک اشتر: «فان تنازعتم فی شی فردوه الی الله والرسول» (سوره نساء / آیه 59)، و اگر در امری اختلاف کردید، آن را به خدا و پیامبر باز گردانید چون باز گرداننده به خدا، به آیات محکم کتاب او چنگ می زند، و باز گرداننده به پیامبر، سنت فراگیر و همگانی او را می گیرد».
ج- سخن امام باقر علیه السلام که فرمود: «هرگاه از قول ما حدیثی به شما رسید که یک شاهد یا دو شاهد از کتاب خدا برایش یافتید، آن را بگیرید، و گرنه توقف کنید و آن را به ما بازگردانید تا برای شما روشن گردد».
د- احادیث امام صادق علیه السلام که فرمود:
1- «هرگاه دو حدیث مختلف به شما رسید، آن دو را به کتاب خدا عرضه کنید. سپس هرچه با کتاب خدا موافق بود بپذیرید و آنچه با کتاب خدا مخالف بود رد کنید....».
2- و فرمود: «هر چیزی به کتب و سنت باز می گردد. و هر حدیثی که با کتاب خدا موافقت نکند، به باطل آراسته شده است».
3- و فرمود: «شما اگر معانی کلام ما را بفهمید داناترین مردمانید. چون سخن بر ( محور) معانی گوناگونی می چرخاند».
امثال این احادیث از امامان اهل البیت علیهم السلام بسیار است. احادیث دیگری نیز از آنان به دست ما رسیده که در آنها اشاره شده: «آنچه مخالف رأی مکتب خلفاست آن را بگیرید».
و در روایتی از امام صادق علیه السلام، در تعلیل و توجه آن آمده است که فرمود: «آیا می دانی چرا به شما دستور داده شده که خلاف رأی عامه ( = پیروان مکتب خلفا ) عمل کنید؟ - راوی گوید - گفتم: نمی دانم. فرمود: علی علیه السلام هر اقدام دین مدارانه ای انجام می داد، این امت با او مخالفت می کردند و برای ابطال کار او راه دیگری را برمی گزیدند. آنها چیزی را که نمی دانستند از امیر المومنین علیه السلام می پرسیدند و چون پاسخشان می داد، از پیش خود ضدی برایش می ساختند تا مردم را به اشتباه اندازند».
هرکس سیره معاویه را بررسی کند، برای گفته امام صادق علیه السلام، شواهد بسیاری می یابد. اضافه بر آن، ادله پر شماری است که نشان می دهد پیروان مکتب خلفا در مقابل سنت رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم، در بیان احکام اسلامی، بر «رأی و اجتهاد شخصی» تکیه و اعتمادکرده اند. و نیز، برای تأیید جایگاه خلفا به جعل حدیث پرداختند. پس راه صحیح آن است که ما در مواجهه با دو حدیث متعارض، حدیثی را که با جهت گیری مکتب خلفا موافق است، رها سازیم. از طرف دیگر، پیروان مکتب خلفا در بسیاری از مجالس عمومی، از امامان اهل البیت درباره این مسائل سئوال می کردند، و چون شرایط روز اجازه نمی داد که امامان علیه السلام حکم خدا و سنت رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم را- که مخالف رأی و نظر مکتب خلفا بود- در مورد سئوال، بیان کنند، برای حفظ خون خویش و شیعیان تقیه می کردند و گاهی مجبور می شدند موافق رأی مکتب خلفا پاسخ دهند تا آنگاه که فرصتی بیابند و بدون تقیه حکم خدا و سنت پیامبر را، در آن مسأله، بیان کنند. بدین خاطر، برخی از احادیثی که از آنان رسیده، در بیان حکم یک مساله واحد، مختلف اند. چیزی که امام صادق علیه السلام بدان تصریح کرده و فرموده: «هر چه از من شنیدی که شبیه رأی این مردم بود، تقیه است. و آنچه از من شنیدی که شبیه رأی این مردم نبود، تقیه ای در آن نیست!» و فرموده: «هرگاه دو حدیث مختلف به شما رسید، آندو را به کتاب خدا عرضه کنید. آنچه را که با کتاب خدا موافق بود بگیرید و آنچه را که با کتاب خدا مخالف بود رد کنید و اگر( حکم) آندو را در کتاب خدا نیافتید، آنها را بر اخبار عامه ( = پیروان مکتب خلفا) عرضه کنید و آنچه را که موافق اخبار آنها بود رها کنید و آن را که مخالف اخبار آنها بود بگیرید!»
بدین گونه، امامان اهل البیت این قاعده را با ذکر علت آن، و گاهی بدون تعلیل، بیان داشتند. چنانکه قواعد دیگری نیز برای شناخت حدیث از سوی آنان به ما رسیده است مانند این حدیث امام رضا علیه السلام. راوی گوید: «عده ای از اصحاب آن حضرت نزد او گرد آمده بودند و درباره دو حدیث متعارض که از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم در موضوع واحد، رسیده بود بحث و جدال می کردند. آن حضرت فرمود: خداوند حرام هائی را حرام، حلاهائی را حلال و فرائضی را واجب فرموده است. پس، هر حدیثی که درباره حلال شدن حرام خدا، یا حرام شدن حلال خدا، یا برداشته شدن واجبی در کتاب خدا که بین و استوار و بدون ناسخ باشد- به دست شما رسید، این حدیث چیزی است که نمی شود آن را پذیرفت، زیرا رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم چنان نبود که حلال خدا را حرام کند، و حرام خدا را حلال نماید و واجبات و احکام خدا را تغییر دهد. آن حضرت در همه این موارد، تابع و تسلیم خدا بود و در تبلیغ رسالت، هر چه خدایش فرموده بود، به مردم می رسانید».
راوی گوید: «گفتم گاهی از قول شما حدیثی از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم در موضوعی خاص می رسد که در کتاب خدا نیست، ولی در سنت هست. سپس خلاف آن به دست ما می رسد». فرمود: «همچنین رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم چیزهائی را به «نهی حرام» فرمود که نهی او در این باره موافق نهی خداست. و به اموری فرمان داد که آن فرمان، واجب و لازم، و همانند واجبات خدا گردید، و فرمان او در آن مورد موافق فرمان خدا بود. پس، آنچه که به عنوان «نهی حرام» از سوی رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم نهی گردیده، سپس خلاف آن آمده، کاربرد آن ( خلاف) ممنوع است. همچنین است آنچه که بدان امر فرموده. زیرا ما در آنچه که رسول خدا رخصت نداده، رخصت نمی دهیم و برخلاف آنچه رسول خدا دستور داده، دستور نمی دهیم، مگر به خاطر خوفی که ضروری باشد. اما اینکه حرام رسول خدا را حلال کنیم، یا حلال رسول خدا را حرام کنیم، چنین چیزی هرگز نخواهد بود. چون ما تابع رسول خدا و تسلیم او هستیم؛ همانگونه رسول خدا تابع فرمان و تسلیم او بود.
خداوند عزو جل فرموده «ما اتاکم الرسول فخذوه و ما نهاکم عنه فانتهوا» (سوره حشر/ آیه 7)، «آنچه را پیامبر به شما داد، آن را بگیرید و از آنچه شما را نهی کرد، باز ایستید» و نیز، خداوند از چیزهائی نهی فرموده که «نهی حرام» نیست، بلکه مکروه و ناپسند است. و به چیزهائی امر فرموده که امر واجب نیست بلکه امر به فضیلت و رجحان ( آن چیز) در دین است. سپس با سبب بی سبب، رخصت انجام یا عدم انجام آن چیزها را داده است. پس، هر چه از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم با امر کراهتی یا امر ترجیحی رسیده است؛ کاربرد رخصت در آن وسیع است. حال، اگر از سوی ما خبری به شما رسید که با خبر رسیده از پیامبر اتفاق دارد، و راوی آن- هر که هست- در نهی روایتش می کند و انکارش نمی کند، و هر دو خبر صحیح و معرفند و در محتوا یکسان اند، عمل به یکی از آنها یا به هر دوی آنها با هم، یا به هر یک که خواستی و دوست داشتی، واجب است، و میدان عمل برای تو، از باب تسلیم در برابر رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم، و رد به سوی او یا به سوی ما، وسیع است. و ترک کننده این روش، به خاطر عناد و انکار و ترک تسلیم در برابر رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم، مشرک به خدای عظیم است. و هر گاه دو خبر مختلف به شما رسید، هر دو را به کتاب خدا عرضه کنید، و آن را که با محتوای کتاب خدا، در حلال یا حرام، موافق است پیروی کنید. و اگر در کتاب خدا نبود، آنها را به سنت های رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم عرضه کنید، و آنچه را که در این سنت ها موجود است و با «نهی حرام» نهی شده یا از سوی رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم بدان امر الزامی شده، آن را که با امر و نهی رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم موافق است، پیروی کنید. و آنچه را که در سنت با نهی تنزیهی و کراهتی آمده، و خبر اخیر بر خلاف آن است، این خبر رخصتی است در آنچه که پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم آن را منفور و مکروه داشته ولی حرامش نفرموده است و این همان جائی است که میدان عمل وسیع است و عمل به هر دو خبر، یا به هریک که خواستی، از باب تسلیم و پیروی و رد به رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم، در اختیار توست و آنچه را که در یکی از این وجوه نیافتید، علم و فهم آن را به ما برگردانید که ما به آن سزاوارتریم، و در باره آن رأی شخصی ندهید، و بر شما باد که خویشتنداری و پایداری و ایستادگی کنید، و در همان حال، جوینده و یابنده باشید تا بیان آن از سوی ما به شما برسد».
منـابـع
علامه سیدمرتضی عسکری- بازشناسی دو مکتب (جلد سوم)– از صفحه 344 تا 349
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها