ارزش فقه اسلامی و علمیت متون آن
فارسی 1506 نمایش |برای پی بردن به ارزش فقه و قوانین اسلامی، باید چندین بحث و تحقیق را پشت سر بگذاریم، از جمله این بحثها:
1- تاریخ قانون و قانونگذاری
2- قانونگذاری و تشریع در نظامهای حقوقی پیش از اسلام
3- قانونگذاری و تشریع در نظامهای دینی پیش از اسلام
4- قانونگذاری و تشریع در نظامهای معاصر اسلام
5- قانونگذاری و تشریع در نظامهای حقوق جدید
6- ابواب فقه و قانون در دیگر شرایع
7- ابواب فقه و قانون در اسلام
8- تطبیق فقه و قانون اسلامی با دیگر فقهها و قانونها
9- تطبیق یاد شده از نظر کیفیت ابواب و مسائل
10- تطبیق یاد شده از نظر کمیت ابواب و مسائل
11- سنجش مبانی و اصول فقه اسلامی، با دیگر اصول و مبانی
12- عمق و علمیت در اصول مبانی فقهی اسلامی
13- رعایت حقوق انسانی در تشریع
14- ضمانت اجرا و نظارت بر اجرا
اینها شماری است از مسائلی که با آگاهی از آنها، هم می توانیم ارزش فقه اسلامی را بخوبی درک کنیم و هم تأثیر آن را در دیگر فقهها و قانونها. مرور در متون ففهی اسلامی، بویژه فقه شیعی، که بنای آن بر اجتهاد و استدلال و دخالت دادن عقل، به عنوان دلیل است، خوب می تواند عظمت و غنا و پهناوری دامنه این فقه را نشان دهد، و روشن کند که در این فقه، در همه قسمتهای چهارگانه آن، تا چه اندازه مبانی دقیق رعایت شده است و نهاد حقوقی مسائل به استواری شناسانده شده است، و حق و حقوق فرد و اجتماع، از هر جهت به بهترین نحو ملاحظه گشته است.
در کتابهای فقهی این امور نمایان است. چه کتابهای اختصاری مانند «تبصره علامه حلی» و چه کتابهای مفصل و دایرة المعارفی مانند «جواهر الکلام» شیخ محمدحسن نجفی، و چه متون فقهی استدلالی مانند «شرایع» محقق حلی و «لمعه» و «شرح لمعه» شهیدین و «ریاض المسائل» سیدعلی طباطبائی و «مکاسب» شیخ مرتضی انصاری.
غربیان، نیز در باره اهمیت فقه اسلامی و لزوم آن و رجوع به آن، سخنان بسیاری گفته اند، و هم از موانعی که برای آنان، در سر راه فهم فقه اسلامی و توجه بیشتر به آن، وجود داشته است، با تأثر، یاد کرده اند. و لازم شمرده اند که متون اسلامی ترجمه شود و در دسترس غربیان گذراده شود. ما در اینجا به نقل یکی دو نمونه بسنده می کنیم:
هوگوت جاکسون، در مقدمه کتاب «حقوق در اسلام» می گوید:
1- موانع بزرگی به وجود آمد و مردم را دلسرد ساخت از اینکه علاقه و توجهی به قوانین اسلامی نشان دهند. ما برای ادای دین خود به فرهنگ عرب ( اسلام )، بدان اکتفا کردیم که چند گزارش تعجب آور، راجع به قوانین آنها تنظیم کنیم. از دیر باز این عقیده را پیدا کرده بودیم که دنیای اسلام چیزی به کتاب حقوق و معرفت بشری نیفزوده است... ولی یک تجدید نظر در دلایل این عقیده..... نشان می دهد که بنا به همان دلایل باید عقیده خودپسندانه خود را، در باب اینکه تجربه های اسلامی چیزی نمی آموزد، به دور اندازیم.... به تمام معنای کلمه می توان گفت که حقوق اسلامی، برای تتبع و مطالعه هر حقوقدان آمریکایی، که بخواهد مقایسه هایی در رشته حقوق به عمل آورد، زمینه بسیار خوبی است... حقیقت این است که همین سیستمی که غیر عملی قلمداد می شود، اعمال بزرگی را توانسته است به طرز حیرت انگیز انجام دهد... دلیل بر علاقه روزافزون نسبت به فقه اسلامی این است که انجمن حقوقی واشینگتن، در سال اول، به یک سلسله خطابه ها راجع به حقوق، وقت خود را مصروف داشت، و مولفین و نویسندگان این کتاب (حقوق در اسلام)، کمکهای مهمی به تنظیم آن خطابه ها نمودند. مطلب عمده این است که ما تازه شروع کرده ایم به تشخیص این نکته که این مذهب، که جوانترین مذاهب دنیاست، فقهی ایجاد نموده که حس عدالتخواهی میلیونها مردمی که در زیر آسمانهای سوزان آسیا و آفریقا و چندین هزار نفر دیگر را، که در کشورهای آمریکا زیست می کنند، اقناع می نماید... حقوق مزبور درسهای بسیار مهمی در اجرای قوانین، به ما می آموزد.
ژرژ کامب کایسر نیز در همان کتاب چنین گفته است:
2- در یکی از شبهای خوش تابستان، درسال 1949، عده قلیلی از ما، در خانه ژرزف لیندون اسمیت، در لون پوینت دوبلین، دور هم جمع بودیم. صحبت آن شب ما بر سر این مسئله بود که چه طرق و وسائلی می توان پیدا کرد تا در میان ملل اسلامی مسیحی ارتباط و اتصالی بوجود آورد و در میان آنها پلی از شناسایی و معرفت برقرار ساخت. نظرات و پیشنهادات مختلفی در این زمینه بیان شد، تا اینکه خانم اسمیت پیشنهاد کرد که بهترین طریقه عملی آن، این است که اصول و مبادی شریعت اسلامی را به زبان انگلیسی ترجمه نمود. این خانم کسی بود که در این موضوع اطلاعات وسیعی داشت، و در مدت اقامتش در مصر مطالعات و تتبعات عمیقی در «قرآن» کرده بود و به واسطه آشنایی عمیق او به اصول و مبادی اسلامی بخوبی می دانست که این قواعد و قوانین، چه تأثیر مهمی در ملل مسلمان دارد. و اضافه کرد که اگر احکام و قوانین این شریعت در دسترس اطلاع و فهم غربیها گذاشته شود، آنها را بیشتر و بهتر توانا می سازد که اعمال مسلمین را بفهمند، و معتقد بود که لازم است متون عربی به زبان انگلیسی ترجمه شود تا خوانندگان غرب بهتر و بیشتر بتوانند از آن استفاده کنند. این پیشنهاد بلند پایه، مورد تصویب قرار گرفت و ریشه این فکر قوت گرفت که قواعد و قوانین اسلامی را به ترجمه آنها به زبان انگلیسی، در معرض اطلاع و آگاهی مردم غرب بگذارند.
دو توضیح
1- در سخنان جاکسون، دادستان دیوان کشور آمریکا آمده بود که «حقیقت این است که همین سیستمی که غیر عملی قلمداد می شود»، این عبارت اشاره است به کوشش زیرکانه و پر وسعتی که استعمار از سالها پیش در کشورهای اسلامی کرده و به ثمر رسانده است، و آن کوشش در این راه است که «حقوق اسلامی» را با انواع حیل و تزویر- و گاه اعمال قدرت به وسیله ایادی با تربیت یافتگان فرهنگ خود- غیر عملی «قلمداد» کند. این کوشش چنان عمل شده است که در میان خود مسلمین و کشورهای اسلامی نیز رسوخ یافته است، و همین امر باعث کامیابی دیگری برای استعمارشده است زیرا مسائل بسیاری را در نظام جوامع اسلامی، به نفع زمینه سازیها و القاآت اهریمنی خود، دگرگون ساخته است. در اینجا، به همین اشاره، در این باره قناعت می کنم.
2- درباره شناسایی و پیوستگی میان ملل اسلامی و مسیحی، که در سخنان کایسر و خانم اسمیت بدان توجه شده بود باید یاد کنیم که این امر هرچند ممکن است مورد توجه قرار گیرد و برای تحقق آن اقداماتی بشود، در اینجا به دو زمینه علنی آن اشاره می کنیم:
الف- ممکن است این پیشنهاد نیز خود طرحی باشد از سوی استعمار، تا بدین وسیله افراد و هیئتها و گروههای خاصی، در میان مسلمانان، راه داده شوند و زیر عنوان «معارفه و اتحاد» در میان طبقات ساده و کم اطلاع مسلمین نفوذ کنند. و از این نفوذ، برای سست کردن مبانی اعتقادی و موضعی و حماسه های راستین قرانی، کمک گیرند، و مقاومتهای مسلمین را در برابر دین منسوخ و تمدن باطل و قوم استعمارگر درهم شکنند، و صلابت عظیم اهل قبله را سست سازند. مسلمانان از این معارفه و معاشرت تجربه های تلخ بسیار دارند که یکی از آن همه وقایع قدیم اسپانیاست که باعث «غروب آفتاب در اندلس» شد. متأسفانه این دسیسه بعدها نیز پیوسته عملی شده است، و گمان نمی شود هیچ متفکر مسلمان و آگاه به این امر رضا دهد و سبب گردد تا «امت وسط» و «سنت هادیه»، پایمال این اغراض پست گردد، و بشریت از نشر و شناختن اسلام راستین محروم ماند.
ب- گونه دیگر از پیشنهاد معارفه و مواصله این دو امت، برای درک حقیقت است، یعنی اقداماتی صورت گیرد تا ملل مسیحی جهان، مسلمانان را بشناسند و متون دینی و احکام و قوانین منطقی و نجات بخش اسلامی را بفهمند، و با حقایق تعالیم قرآن آشنا گردند. بدین منظور که تهمتها و دشمنیها، دروغ پراکنیهایی که قرنها کشیشان و مبشران مسیحی در حق اسلام و پیامبر اسلام و مسلمین کردند و می کنند خنثی گردد. و از این راه حقایق مهجور معلوم گردد، و بشریت دین الاهی موجود غیرمنسوخ را بشناسد، و به توحید صحیح قرآنی دست یابد، و در یک کلمه، واقعا و حقیقتا بداند که اسلام چیست، قرآن چه کتابی است، معالم و معارف اسلام کدام است و مسلمین چه کسانی هستند؟ این اقدام انسانی و شریف است. کسانی از میان متفکران و فاضلان بیغرض مسیحی که از اسلام و قرآن آگاهی یافته اند، بیشتر برای این آرمان، کوشیده اند.
منـابـع
محمدرضا حکیمی- دانش مسلمین– از صفحه 309 تا 313
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها