مطالبی درباره نظام دانشگاهی غرب
فارسی 2047 نمایش |پس از اینکه روحیه علمی، با مسلمین به این سوی و آن سوی برده شد، پس از اینکه اخلاق علمی و شالوده های تربیتی مسلمانان در میان دیگر اقوام نفوذ کرد، پس از اینکه از ترکستان تا اسپانیا میدان علم و تحقیق و بحث و پژوهش و تألیف و نویسندگی و کتابخانه و قرائت شد، پس از اینکه جهان مسیحی- از راه ارتباط با مسلمانان و علوم آنان – دارای تنور فکری و شناخت فرهنگی شد، پس از اینکه کتابهای مسلمین به زبانهای آنان گردانیده شد، پس از اینها همه، مقدمات این امر فراهم آمد که جهان مسیحی از زیر بار سنگین جهل و تاریکی قرون وسطی درآید، و خود دارای مراکز علمی شود. یکی از گامهای موثری که روشنفکران آن روز جهان غرب برداشتند اخذ نظام دانشگاهی بود از فرهنگ اسلامی. آنان کوشیدند تا نظام علمی اسلامی را بگیرند، و آن را نمونه و الگو قرار دهند. در این مقام، اخذ نظام یاد شده را زیر سه عنوان، یاد می کنیم:
الف-اصول متخذه
جهان غیر اسلامی، با گرفتن چند اصل از مسلمین، پایه های جنبشهای علمی و اجتماعی و مدنی و سیاسی و صنعتی و ادبی خویش را استوار ساخت. این چند اصل را می توان بصورت زیر یاد کرد:
اصل اول- اهمیت علم و تعلیم و تعلم
اصل دوم- عدم منافات علم و دین
اصل سوم- سفر به کشورهای اسلامی، و خلطه و آمیزش با مسلمین و عالمان اسلام
اصل چهارم- آموختن زبان عربی
اصل پنجم- ترجمه کتابهای مسلمین
اصل ششم- تدریس کتابهای مسلمین.
اصل هفتم- نشر علوم اسلامی
اصل هشتم- اقتباس رده بندی اسلامی
اصل نهم- اتخاذ روش تجربی مسلمین
اصل دهم – اتخاذ روش آزاد فکر و علم از مسلمین
اصل یازدهم- اتخاذ اصطلاحات و روش شناسی اسلامی
اصل دوازدهم- تنظیم مواد درسی بر طبق برنامه های اسلامی
بدینگونه مراکز علمی مسلمین و دانشگاههای اسلامی سرمشق دانشگاههای جهان گردید، و اصول علمی و تجربی مسلمانان پایه جنبشهای عقلی و تجربی و علمی جهان امروز را فراهم آورد.
مدرسه نظامیه، برخلاف مشهور، اولین مدرسه اسلامی نبوده است. اما بی شک از خیلی جهات سرمشق مدارس مهم اسلام و جهان شده است. خواجه نظام الملک وزیر، نزدیک به شصت هزار دینار صرف بنای نظامیه بغداد کرد. در اصفهان و نیشابور و بلخ و هرات هم نظامیه ها ساخت. و این مدارس حتی سرمشق شد برای دارا لعلم های اروپا. قدیمترین دانشگاه اروپا که سالرنو (Salerno ) در ایتالیا بود از تأثیر مدارس اسلامی خالی نبود. مدارس بزرگ دیگر، مثل دانشگاه بولونیا ( Bologna ) در پاریس، مونپلیه و آکسفورد، همگی بعد از قرن دوازدهم میلادی بوجود آمدند. مدتها بعد از تأسیس دانشگاههای اسلامی، اگر بعضی رسوم و الفاظ جاری در دانشگاههای اروپا مثل Reading(= قرائت)، Hearing (= سماع)، Licence (=اجازه)، و حتی لفظ غریب Baccalarseus (= بحق الروایه؟) – چنانکه بعضی از محققان گفته اند – از رسوم الفاظ مشابه معمول در مدارس اسلامی مصر و شام و اندلس اقتتباس شده باشد، آیا حیرت انگیز نیست که با چنین سابقه ای که دانشگاههای اسلامی دارد، تأسیس دانشگاههای امروز ما، به نفوذ یا تأثیر دارالعلم های غربی منسوب شود.
چنانکه دکتر زرین کوب اشاره کرده است، نظامیه بغداد نخستین دانشگاه اسلامی نیست زیرا حدود 70 سال پیش از آن الازهر پی نهاده شده است و همینطور دیگر مدارس اسلامی. با این وصف این دانشگاهها همه سرمشق دانشگاههای دیگران بوده است. جان برنال یاد می کند که مسلمین قرنها پیش از مسیحیان مراکز علمی داشته اند. باید تأسیس دانشگاه را در اسلام به دوره حضرت امام جعفر صادق – معلم بزرگ امت – پیش برد. در اسلام دانشها به دست امام صادق پی ریخته شد. در نیمه اول سده دوم امام توانست چهار هزار تن را تربیت کند. اینان در رشته های گوناگون، توحید و الاهیات، تفسیر، حدیث، فقه، سیاست، علوم طبیعی و.... تحصیل و تدریس می کردند و به شهرها نیز اعزام می شدند، به تألیف می پرداختند و به ثبت علم اهمیت می دادند، چنانکه 400 اصل (اصول اربعمائه)، تألیف حوزه جعفری معروف است. به علوم تجربی نیز می پرداختند. در جناح جابربن حیان. فلسفه سیاسی را نیز بصورتی جدی تعقیب می کردند.
ب- برنامه های تدریسی علوم
غربیان رده بندی فارابی را گرفتند. رده بندی علم پایه ریزی درسی است. از این رو، در تنظیم مواد درسی نیز تحت تأثیر برنامه ها و مواد علوم اسلامی قرار داشتند. این نفوذ هم در مرحله «ثلاثی» پذیرفته شد و هم در مرحله «رباعی».
فنون علم در دو مرحله طی می شد: اول مرحله «ثلاثی» (Trivium ) که عبارت بود از قواعد زبان (Grammaire)، و بلاغت (Rhetorigue ) و منطق (Logique ). دوم مرحله «رباعی» (Quadrivivm )، یعنی حساب و هندسه و موسیقی و نجوم...
دانشگاهها از بدو تأسیس خود، تا چند قرن بعد، به تعلیم کشیشان اختصاص داشت... سه علم نخستین که عادی تلقی می شدند عبارت بودند از صرف نحو، معانی و بیان، و منطق. هدف از تدریس آنها این بود که طلبه ( مسیحی) به نحوی مدرکانه سخن بگوید و بنویسد، البته طبعا به زبان لاتین. سپس نوبت به علوم اربعه: حساب، جغرافیا، نجوم، و موسیقی می رسید. تنها بعد از اکتساب این مقدمات بود که طلبه استحقاق تحصیل فلسفه الاهیات را پیدا می کرد. جالب است که موضوعات مقدماتی نه تنها مادی و خاکی بلکه علمی نیز بودند؛ از این لحاظ ] یعنی از این لحاظ که موضوعات برنامه علمی بوده است ، دانشگاههای مسیحی از الگوی اسلامی دنباله روی می کردند.
تأسیس دانشگاهها در اروپا در قرون 12 و13 میلادی آغاز شد ] یعنی قرن 6و 7 اسلامی که سالها بود در کشورهای اسلامی دانشگاههایی چند برپا شده بود [. عوامل پیداش دانشگاهها در اروپای قرون وسطی عبارت بوده است از: مدارس کلیسا و دیرها، آشنایی و حشر مسیحیان با مسلمانان و سازمانهای آنها، در جنگلهای صلیبی، و ورود علوم و معارف از اسپانیا ] ی اسلامی [ به اروپای غربی، ازدیاد طالبین تحصیل حقوق، طب، و الاهیات، پرداختن به «تحصیلات آزادگان» و غیره... علم و حکمت یونان مدت چند قرن از سرزمینهای مسیحی رخت بربست، و برخلاف، در ممالک اسلامی بازار گرمی داشت... جنگلهای صلیبی و حشر با اعراب و یهودیان اسپانیا، اروپاییان را با علوم و معارفی که در ممالک اسلامی رشد یافته بود آشناکرده بود...
چند توضیح
1- یکی از عوامل پیدایش دانشگاههای اروپا را مدارس کلیسا و دیرها دانسته اند. در پیش گفتیم که نخستین بار که روحانیت مسیحی رو به تحصیل علم و سواد آورد، زیر نفوذ اسلام بود. رجوع شود از جمله، به سخنان جان برنال. محقق مسیحی: «می بایست به کشیشان فکر کردن و نوشتن را یاد داد»، همینگونه سخنان فروغی و...
2- حقوق و طب و الاهیات، که ازدیاد طالبین تحصیل آنها را نیز از عوامل تأسیس دانشگاههای اروپا شمرده اند، در پیش دانستید که متخذ از اسلام است. طب اسلامی از منابع عمده طب مسیحی بودو فلسفه و الاهیات اسلام، سرچشمه اصلی فلسفه اسکولاستیک.
3- درباره تحصیلات آزادگان چنین آمده است: تحصیلات آزادگان، لاتینی: آرتس لیبرالس( Artes Liberales ).اصطلاحی که اصلا به معنی تحصیلات شایسته انسان آزاد بود. در قرون وسطی مشتمل بود بر تریویوم (Trivium ) یا مواد سه گانه (صرف و نحو، منطق، بلاغت)، و کوادریویوم ( Kuadrivium ) یا مواد چهارگانه ( حساب، هندسه، نجوم، موسیقی)...
این نظام، اگر به گونه ای سابقه ای داشته است، آنچه در قرون وسطی زیر عنوان مرحله « ثلاثی» و مرحله «رباعی» منتقل به جهان غرب و مسیحی شد، به صورتی مقتبس از اسلام و سازمانهای آموزشی مسلمین بوده است. درضمن قید «آزاد» در تحصیل (تحصیلات شایسته انسان آزاد)، حاکی از نوعی محدودیت در طلب علم و رعایت حدود و طبقات است، و می بیند که درست در جهت عکس نظام تربیتی اسلام قرار داشته است. اسلام علم را همگانی کرد و بسیاری از دانشمندان، فقیهان، محدثان، در اسلام که حتی بر خلفا ناز می فروختند و حکم می کردند، از موالی بوده اند. در مسیحیت، زیر تأثیر اسلام، آن قید هم تا حدود قابل ملاحظه ای القا گشت.
ج-کتابهای درسی
کتابهای درسی دانشگاههای یاد شده، تا چند سده، از میان کتابهای مسلمین انتخاب می شد، یا به صورت ترجمه، یا تألیفهایی مبتنی بر مآخذ و علوم اسلامی زیرا در میان مسیحیان، تا پیش از آشنایی با کتاهای اسلامی، تعلیمی هم اگر صورت می گرفت «بوسیله خطابه و مباحثه صورت می گرفت، چون کتاب بسیار نادر بود». در اینجا می خواستم فهرستی کامل از کتابهای مسلمین که در غرب، در رشته های مختلف علوم درسی بوده است بیاورم، و هم آمار دانشگاههایی که این کتابها در آنها تدریس می شده است، و هم طول زمانی این امر که گاه به چند قرن کشیده است. لیکن این مجال را نیافتم، از این رو نمونه ای چند از آنها را یاد می کنیم. این کتابها برخی متن درسی بوده است و برخی معلومات کنار درسی و تکمیلی، در رشته موضوع کتاب، البته با توجه به سیل عظیم کتابهایی که از عربی ترجمه است. درسی شدن بخش عمده ای از آن متون و مورد استفاده قرار گرفتن همه آنها امری مسلم است:
رسائل - ابومعشر بلخی
رسائل - محمد بن جابر بتانی
هیئت - فرغانی
مناظر و مرایا - کندی، و رساله او درباره باد و باران
طب منصوری - رازی
کتاب جراحی (التصریف) – ابوالقاسم زهراوی
مقاصد الفلاسفه - غزالی
کتابهایی را که مسلمین، پس از اطلاع از معارف قدیم و فرهنگ کلاسیک، و اصلاح اشتباهات کتابهای پیشنیان و تکمیل آنها و پدید آوردن روشهای علمی، خود با ابتکار خویش تألیف و تصنیف کردند، بزرگترین پایه های نهضت علمی اروپا گشت. این کتابها را توان داد تا راه ترقی و تحول و تکامل را بپیماید. این کتابها تا سده هیجدهم مرجع دانشگاههای اروپا بود، و تا هم اکنون نیز خاورشناسان به این کتابها مراجعه می کنند و درباره آنها به تحقیق می پردازند، ترجمه می کنند و درباره آنها و مطالب آنها کتاب می نویسند.
جالب توجه است که حتی درباره آداب یادداشت کردن سر درس و یادداشت برداشتن و دادن گواهینامه به دانشجو و امثال این امور – که لازمه یک نظام علمی است- از کتابهای مسلمین استفاده بسیار برده اند و پاره ای از آنها را ترجمه کرده اند مانند
کتاب ادب الاملاء والاستملاء از: عبدالکریم سمعانی، ترجمه به آلمانی
الاجاره فی فنون التدریس عند الاسلام، ترجمه به فرانسه، پاریس (1855).
منـابـع
محمدرضا حکیمی- دانش مسلمین– از صفحه 353 تا 360
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها