موضوع فلسفه الهی در اسفار ملاصدرا و نظر امام خمینی در این باره

فارسی 1479 نمایش |

جناب صدرالمتالهین قده درباراه موضوع فلسفه الهی در جلد 1 کتاب اسفار می فرماید: «فموضوع العلم الالهی هو الوجود المطلق»،موضوع فلسفه الهی وجود مطلق است.

در این مقام امام قده در رد فرمایش اسفار می فرماید: «ای داع لجعل موضوع الفلسفه هو الوجود ثم التکلف بارجاع المسائل فیها. الی البحث عن اعراضه الذاتیه له بما تکلف به بعض اعاظم فن الفلسفه ثم الالتزام باستطراد کثیر من المباحث کمباحث الماهیه و الاعدام بل مباحث المعاد و احوال الجنه و النار و غیرها اوالتکلف الشدید البارد بادخالها فیها»، چه داعی داریم که وجود را موضوع فلسفه قرار دهیم؟ سپس خود را برای اینکه مسائل فلسفه را به بحث از عوارض ذاتی وجود برگردانیم به مشتق و زحمتی غیرعادی بیندازیم؟! چنانکه یکی از بزرگان فن فلسفه (جناب صدرالمتالهین) چنین کرده است. بعد از آن نیز ملتزم شویم به اینکه بسیاری از مباحث فلسفی مانند بحث درباره ماهیت و اعدام بلکه بحث درباره معاد و احوال بهشت و دوزخ و مباحثی چون اینها همه در فلسفه به طور تبعی مورد بحث قرار گیرند (نه اینکه اصاله بحث هایی فلسفی باشند) یا با زحمتی بسیار خنک آنها را در شمار بحث هایی اصاله فلسفی جای دهیم؟!

مشخص شدن موضوع علم در هر علمی اصلی بنیادین است و از رئوس ثمانیه معروف منطق است. اگر موضوع علم با همه ابعاد و زوایا محرز و مشخص نباشد کار آن علم (در مباحث و مسائل مختلف) مختل می گردد (چنانکه امام نیز اشاره کردند) از اینروست که همواره و از روزگاران کهن بحث و تحقیق (و تمحیص) درباره تعیین دقیق موضوع علم در دستور کار عالمان و محققان هر علم و هر رشته بوده است.

در اینجا می نگریم که میان نظر صدرالمتالهین و امام خمینی در تعیین موضوع فلسفه الهی اختلافی جدی و شالوده ای وجود دارد که رفع آن به هیچ روی ممکن نیست. و امام با اشکالات و محذوراتی که برای نظریه صدرایی درباره موضوع فلسفه الهی بیان می کند آن را در حکم مردود می شمارد.

اکنون اگر بنا باشد در تعیین موضوع فلسفه الهی (بر مبانیی که برخلاف فلسفه عقلی گرایشی مصرانه به سوی اصالت دادن وجود دارد) چنین تفاوت نظری و فاحش و بنیادین وجود داشته باشد چگونه می توانیم از نظر تدقیق عقلی و تمحیص فنی آسوده خاطر باشیم که در مباحث و مسائل آن فلسفه، موضوعات، مسائل همه از جنبه عوارض ذاتی مورد کاوش کامل قرار گرفته است زیرا با عدم تشخیص قطعی ذات موضوع در هر علم تشخیص عوارض ذاتی موضوع مسئله به مسئله در آن علم دقیق و مورد قطع نمی تواند بود. و هذا امر غیر خاف علی المتضلع البصیر فی العقولات.

منـابـع

محمدرضا حکیمی- آنجا که خورشید می وزد– صفحه 178-180

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها