بررسی نظر ملاصدرا و امام خمینی درباره اعدام مضافه

فارسی 767 نمایش |

جناب صدرالمتالهین اصراری غریب دارند بر اینکه "اعدام مضافه" دارای حظی از وجودند، و پس از اینکه نظر خودشان را تقریر می فرمایند، اینگونه هم خطابه گویی و حماسه سرائی می کنند: «فانظر الی شمول نور الوجود و عموم فیضه کیف یقع علی جمیع المفهومات و المعانی حتی علی مفهوم اللاشیء و العدمالمطلق و الممتنع الوجود بما هی مفهومات مستقلات ذهنیه لا بما هی سلوب واعدام....»، ببین! که نور وجود و فیض آن چه عموم و شمولی دارد که همه مفاهیم و معانی حتی مفهوم لاشیء عدم مطلق ممتنع الوجود همه را شامل می شود آن هم به عنوان مفاهیم مستقل ذهنی نه اعدام و سلبیات خارجی....

اکنون بنگرید به سخن امام خمینی ناظر به بهره مندی "اعدام مضافه" از نصیب وجودی (حظ وجود)، یعنی نظر جناب صدرالمتالهین ایشان را مناهج الوصول می فرمایند: «و ما یقال من ان للاعدام المضافه حظا من الوجود کلام مسامحی لا یعول علیه». اینکه گفته می شود که اعدام مضافه بهره ای از وجود ندارند سخنی است که از روی مسامحه (و بی دقتی) گفته شده است و در خور اعتنا نیست.

اکنون بنگرید و عقل را از بند تقلید اندکی رها سازید: اگر نظر جناب صدرالمتالهین متخصص مباحث وجودی در چنین مسئله بسیار حساسی از روی بی دقتی گفته شده باشد و در خور اعتنا نباشد آیا در کجای دیگر می توان به کلام این متفکر صد در صد اعتماد کرد و زمام معارف الهیه را به دست ایشان داد و نظرات وی را مشوب به مسامحه ندانست؟ مثلا در شیئیه الشیء بصورته لا بمادته؟ در اتحاد عاقل و معقول؟ در حرکت جوهری در مادیه الحدوث بودن نفس؟ و بسیاری از مفاهیم مستقل ذهنی دیگر....

وجود در هیچ مرحله ای با عدم در هیچ مرحله ای قابل اجتماع نیست. سعه نور وجود به هر شیء رسید آن شیء قطعا موجود است نه معدوم وگرنه نور وجود از خاصیت ذاتی خود خواهد افتاد. و قید بما هی مفهومات مستقلات ذهنیه لا بما هی سلوب و اعدام، نه تنها مشکل را رفع نمی کند بلکه پیچیده تر می کند! مفهوم مستقل ذهنی به صرف قید مستقل از دایره سلوب و اعدام خارج نمی شود. چگونه ممکن است به عدم، صفت مستقل بدهیم؟ لا میز فی الاعدام.

منـابـع

محمدرضا حکیمی- آنجا که خورشید می وزد– صفحه 181-183

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها