بررسی حکومت زیدیان در یمن
فارسی 3299 نمایش |یمن از همان هنگام که آیین اسلام را پذیرفت با بنی هاشم آشنایی یافت. این سرزمین در دوره های اموی و عباسی و از نخستین سالهای جنبش علویان و زیدیان کانون توجه این گروهها بود. برای نمونه نفس زکیه، قاسم بن اسحاق را در آغازین سالهای حکومت عباسیان به یمن روانه داشت، یا در دروان خلافت مأمون عباسی (198-218ق./813-833م.) ابراهیم بن موسی بن جعفر به نام ابن طباطبا بر یمن سیطره یافت. اما انتقال رسمی مذهب زیدی به یمن به دست یحیی بن حسین بن قاسم از نوادگان امام حسن علیه السلام و مشهور به الهادی الی الحق صورت پذیرفته است. یحیی بن حسن که از سالیانی پیش دعوت خود را در یمن آغاز کرده بود به گستراندن دعوت در این سرزمین پرداخت و به سال 245ق./ 859م. مردم یمن با او بیعت کردند. همزمان با این رخداد از آن که قدرت حکومت مرکزی عباسی در یمن رو به سستی و افول نهاده و حتی حکومت ناچار شده بود، آنگونه که در مغرب برای به ضعف کشاندن ادریس بن عبدالله از اغالبه حمایت می کرد، در جنوب غرب شبه جزیره عربستان نیز در برابر رشد فزاینده دعوت زیدیان از محمد زیادی پایه گذار دولت زیادیه، حمایت کند. بدینسان دیری نپایید که یمن در دهه شصت سده سوم هجری شاهد سه دولت محلی بود: دولت زیادی در زبید، دولت بنی یعفر در صنعاء و دولت بنی رس یا زیدیان در صعده، گرچه که در همان زمان مذهب اسماعیلی نیز به واسطه دو داعی یعنی علی بن فضل یمنی و ابن حوشب به یمن راه یافته بود و از آن پیش هم شیعیان غالی در آن سامان می زیستند. از همین روی بود که بخشی از نیروی دولت تازه تأسیس بنی رس صرف مبارزه با شیعیان غالی و نیز قرمطیان یمن شد. جنگهای زیدیان با گروه اخیر از حدود 292ق./904و905م. آغاز شد و هنگامی که هادی الی الحق در سال 298ق./ 910و911م. درگذشت هنوز این پیکارها کمابیش استمرار داشت. پایگاه سنتی حکومتی که یحیی برپا کرد، صعده بود و در فرازو فرودها و در جریان پیروزیها و شکستهایی که به زیدیان تحمیل می شد، گاه این حکومت عدن و صنعا و دیگر مناطق عمده را هم در اختیار می گرفت و گاه تا صعده عقب می نشست، چونانکه در همان دوران زمامداری یحیی، چون از سپاهیان قرمطی شکست را پذیرفت از صنعا بیرون آمد و در صعده نشست و از کار حکومت نیز دست شست. پس از مرگ یحیی فرزند وی ابوالقاسم محمد مرتضی حکومت را در دست گرفت و در پی او نیز برادرش الناصر الدین الله در سال 301ق./ 913و914م. به امامت رسید. سلسله امامت زیدی از آن پس عمدتا در خاندان هادی الی الحق ادامه یافته و نزدیک به شصت امام را که حسنیین خوانده می شوند در برگرفته است. این سلسله امامت و به دیگر سخن حکومت زیدیان یمن تا کودتای 1960 م. عبدالرحمن الآریانی یا انقلاب 1962م. ادامه داشته و البته در این دوره طولانی با فراز و فرودهایی همراه بوده است، هر چند که در دهه این فراز و فرودها ائمه زیدیه دست کم بخشهای شمالی یمن را در اختیار داشته اند و آنچه تغییر می یابد گسترش یا عدم گسترش حوزه نفوذ به دیگر مناطق یمن بوده است. اینک پاره ای از این دگرگونیها اشاره می شود:
- در سده های هفتم، هشتم و نهم هجری برخی از امامان زیدی توانستند حکومت خود را به دیگر نواحی نیز گسترش دهند، چونانکه مطهربن یحیی ملقب به متوکل (د.697ق./1298م.) و پس از او فرزندش محمد بن مطهر ملقب به مهدی (د.728ق./1328م.) صنعا و ظفار را نیز به تصرف در آوردند و این وضع با فراز و فرودهایی تا اواخر حکمرانی محمد بن ناصر (د.910ق./1504م.) ادامه یافت.
- در دوران حکمرانی یحیی بن شرف الدین( د. 945ق./ 1558 م.) و فرزندش مطهر (د. 980ق./1572م. ) دولت زیدیان یمن در برابر تعرضهای خارجی جرکسیان و ترکها قرار گرفت و همراه با مقاومت در برابر آنان توانست نفوذ خود را در دوره نخست حکمرانی شرف الدین بر صنعا حفظ کند و در همین دوره و در فاصله سالهای 941 تا 945 ق./ 1534-1538م. بر تعز و اب نیز حکم براند، هرچند سرانجام در دوره مطهر ناگزیر شد به مناطق شمالی عقب نشیند و جنوب یمن را به ترکهای عثمانی واگذارد.
- از سده یازدهم هجری به بعد نفوذ امامان زیدی در نواحی جنوبی یمن نیز رو به گسترش نهاد، چونانکه در سال 1045ق./1635م. توانستند عثمانیان را از یمن برانند و در دوره اسماعیل بن قاسم مشهور به متوکل (د. 1087ق./1676م.) نفوذ خود را تا تهامه و حضرموت گسترش دهند.
- سده دوازدهم و سیزدهم برای یمن دوره ای پرآشوب است. در این دوره اختلافهای میان طوایف زیدی و امامانی که هر کدام خود را برحق می دانستند به اندازه ای رسیده بود که به گفته جنداری «در هر آبادی ای خلیفه ای وجود داشت.» و چونانکه شرف الدین می گوید: «قبایل یمن از وضعی که بیشتر امامان آل قاسم بدان گرفتار شده بودند و بر سر حکومت و رسیدن به کرسی امامت به جنگهای خونین بر ضد همدیگر دست می یازیدند به ستوه آمدند.» در همین دوره است که ترک های عثمانی برای بار دیگر و به سال 1252ق./ 1836م. یمن را به تصرف در آوردند و تا سال 1337 ق./ 1918 و 1919 م. یعنی پس از جنگ جهانی اول در این کشور ماندند و پس از آن بود که یحیی بن محمد ملقب به متوکل ( د. 1367ق./ 1948م.) نفوذ خود را بر تمامی سرزمین یمن گسترش داد.
منـابـع
دکتر حسین صابری- کتاب تاریخ فرق اسلامی – از صفحه 75تا78
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها