سوزاندن کتابها و کتابخانه ها، نوعی از کتمان سنت پیامبر(ص)، در مکتب خلفا
فارسی 2181 نمایش |نوعی از نوع کتمان در مکتب خلفا، به آتش کشیدن کتابهای حاوی سنت رسول الله (ص) در سیره و حدیث بود، سنتی که نشرش را نمی پسندیدند. بنیانگذار این کار خلیفه عمر بود. خلاصه آن در طبقات ابن سعد چنین است که گوید: «در عهد احادیث فزونی گرفت و او مردم را فراخواند تا آنها را به نزد او آورند و چون آوردند فرمان داد تا سوزانیده شوند!» و زبیر بن بکار روایت کند که: «سلیمان بن عبدالملک در زمان ولایت عهدی خود برای رفتن به حج از مدینه عبور کرد و فرمان داد تا «أبابن عثمان» برای او روشها و جنگهای رسول خدا (ص) را بنویسد. ابان گفت: آن در نزد من است و صحیح و ناب شده آن را از کسی که به او اعتماد دارم گرفته ام. سلیمان دستور داد تا ده نفر از نویسندگان از آن نسخه بردارند و آنها آن را در کتابی نوشتند و چون به نزد او برده شد مشاهده کرد که یادآور ذکر «انصار» است: در عقبه اولی و عقبه ثانیه برای بیعت، و در جنگ بدر. سلیمان گفت: «این فضل و برتری را برای این قوم نمی دیدم! پس یا خاندان ما – یعنی خلفای اموی- آنها را ندیده گرفته اند، یا اینگونه نیستند!» و ابان بن عثمان گفت: «ای امیر! کاری که آنها با شهید مظلوم – یعنی خلیفه عثمان – کردند و او را واگذاشتند، ما را از بیان حق باز نمی دارد. آنها همانگونه اند که ما برای شما در این کتاب معرفی کرده ایم». سلیمان گفت: «نیاز به نسخه برداری از آن ندارم تا موضوعش را برای امیرالمومنین بیان دارم- یعنی برای پدرش عبدالملک – شاید مخالف آن باشد»، و دستور داد تا آن را در آتش سوزانیدند و چون بازگشت، پدرش را از آن آگاه کرد و عبدالملک گفت: «به کتابی که فضیلتی از ما را در برندارد و اهل شام را با اموری آشنا می کند که نمی خواهیم آنها را بدانند، چه نیازی داری؟» سلیمان گفت: «من نیز بدین خاطر دستور دادم نسخه ای را که از آن برداشته بودند بسوزانند تا نظر امیرالمومنین را جویا شوم» و عبدالملک نظرش را تأیید کرد. بدینگونه، خلفای مسلمانان به جانشینان آنها دستور می دادند تا کتابهای حاوی سنت رسول خدا (ص) سوزانیده شود که مسلمانان از آنچه مخالف مصالح سلطه حاکم بود آگاه نگردند. چنانکه بیش از این را نیز انجام دادند، و کتابهای حاوی سنت رسول خدا (ص) را که مخالف دیدگاه آنها بود، - به گونه ای که درپی می آید – به آتش کشیدند.
* آتش زدن کتابخانه اسلامی بغداد
ابن کثیر در باره حوادث سال 416 هـ ، در شرح حال «سابور بن اردشیر» گوید: «او نیکوکار و سلیم النفس بود و چون ندای موذن را می شنید، هیچ چیز از نماز بازش نمی داشت. در سال 381 هـ خانه ای را وقف علم کرد و کتابهای بسیاری را در آن قرار داد و غله فراوانی را نیز وقف مخارج آن نمود. این کتابخانه هفتاد سال دایر بود و سپس به گاه آمدن طغرال در سال 450هـ به آتش کشیده شد. این کتابخابه در محله «بین السورین» بود.
و یاقوت حموی در معجم البلدان در معرفی «بین السورین» می گوید: «بین السورین نام محله بزرگی در کرخ بود که کتابخانه وقف شده وزیر بهاء الدوله در آنجا قرار داشت، کتابخانه ای که در دنیا بهتر از آن نبود و همه کتابهای آن به خط پیشوایان معتبر و از اصول نوشته شده آنها بود. این کتابخانه در آتش سوزی محله های کرخ به هنگام ورود «طغرل بیگ سلجوقی» به بغداد در آتش بسوخت.» و نیز، ابن کثیر درباره حوادث سال 460 هـ ، در شرح حال «شیخ طوسی» گوید: در سال 448 هـ کتابخانه او در کرخ به آتش کشید شد» و بیش از این، با کتابخانه های خلفای فاطمی مصر انجام شد. چنانکه مقریزی متوفای 848 هـ در ذکر خزانه های موجود در قصر فاطمیان، درباره خزانه کتابها و کتابهای آن گوید: «کتابخانه آنجا از شگفتیهای جهان بود، و گفته می شود «در همه بلاد اسلامی کتابخانه ای بزرگتر و از آنچه در این قصر قاهره بود وجود نداشت»، و گفته می شود «این کتابخانه مشتمل بر ششصد و یکهزار کتاب بود» و درباره آن گفته شده «غلامان و کنیزان آنها جلد آن کتابها را برای کفش و پای افزار به کار می بردند و اوراق آنها را- بدین خاطر که از قصر سلطان بیرون آمده و سخنان مخالف مذهبشان در آن است- آتش می زدند، و اینها جدای از آن بخشی بود که در آب غرق شد و از بین رفت و به دیگر بلاد برده شد، و آنچه باقی ماند و سوخته نشد، همانند تلی در گوشه و کنار انباشته شد و در زیر چتری از خاک بادآورده قرار گرفت و امروزه به پشته های کتاب شناخته می شود!»
آری، کتابخانه کرخ را وزیر آل بویه که از پیروان مکتب اهل البیت (ع) بود تأسیس کرد و سلجوقیان پیرو مکتب خلفا آن را به آتش کشیدند. آنها کتابخانه شیخ طوسی در کرخ بغداد را نیز به آتش کشیدند، و بیش از آن را با گنجینه های کتب فاطمینان مصر- به هنگام استیلای صلاح الدین ایوبی بر حکومت مصر- انجام دادند. اکنون به نظر شما چه مقدار از سنت رسول خدا (ص) - به واسطه آتش زدن آن کتابها و کتابخانه ها که صاحبان آن از مخالفان مکتب خلفا بودند- از ما پوشیده مانده است؟ و چه مقدار احادیث صحیح با سند پیوسته از رسول خدا (ص) در حق آل البیت در آنها بوده، خدا می داند و بس! احادیثی که از جمله آنها سخنان آن حضرت درباره «وصیت» است که به خاطر اینگونه کتمان به دست ما نرسیده است!
منـابـع
علامه سیدمرتضی عسکری- بازشناسی دو مکتب (جلد اول) – از صفحه 474 تا 477
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها