افسانه ارتداد عک و اشعرین و داستان طاهر ربیب رسول خدا(ص) در روایات سیف
فارسی 2986 نمایش |سیف درباره داستان «جنگ اخابث» و «قبیله عک» گوید: «اولین قبایلی که در تهامه پیمان شکستند، قبایل «عک و اشعرین» بودند که چون خبر وفات پیامبر بدانان رسید اجتماع کرده و در اعلاب- راه ساحلی - اردو زدند. «طاهر» آن را به ابی بکر گزارش کرد و سپس با «مسروق عکی» به سوی آنان رفت تا بدانها رسید. سپس جنگیدند و خداوند آنها را فراری داد و به سختی بکشت و بوی گند کشته هایشان راهها را فرار گرفت، و کشته شدن آنها فتحی عظیم بود». و ابوبکر – پیش از آنکه نامه دوم طاهر و خبر پیروزی وی به او برسد-پاسخ طاهر را چنین داد: «نامه ات را که در آن از بسیج و حرکت به سوی اخابث در اعلاب خبر داده بودی، دریافت کردم. کار درستی کردی، این شورش را با سرعت سرکوب کنید و امانشان ندهید و تا دستور بعدی من در اعلاب بمانید». و این اجتماع و کسانی که تا به امروز به راه آنها رفته اند، «اخابث» نامیده شدند و آن راه، راه اخابث، و طاهر بن ابی هاله در این باره گفته است:
«و والله لـــو لا الله لا شــــی ء غیر
لما فض بالاجراع جمع العثاعث
فـــلم تــــرعینی مـــثل یوم رایـــته
بجنب صحار فی جموع الأخابث
قـــــتلنا هم مـــا بـــین قـــــنه خـــامر
الی القیعه الحـــمراء ذات النــــبائث
و قـــــئنا بــــاموال الاخابث عنوه
جهارا و لم نحفل بتلک الهثاهث»
«به خدا سوگند که اگر خدا نبود چیز دیگر جز او نبود و این مارها در أجراع شکست نمی خوردند. دیده ام همانند آن روز را ندیده بود که اخابث در کناره صحرا گرد آمده بودند، آنها را در فاصله کوهی سرکشیده و صحرایی سرخ فام و پر رمز و راز درهم شکستیم، و اموال اخابث را با زور غنیمت گرفتیم، آشکارا، و به آن قیل و قالها توجه نکردیم». گوید: «و طاهر بر مسیر اخابث اردو زد و مسروق در عک با او بود و منتظر فرمان ابی بکر».
سیف داستان ارتداد «عک و اشعرین» را بر محور شخصیت خیالی «طاهربن ابی هاله» قرار داده است، اینک ببنیم این طاهر که در روایات سیف آمده کیست؟
طاهر در روایات سیف
سیف زندیق «طاهر بن ابی هاله تمیمی» را فرزند «ام المومنین خدیجه» و ربیب و کارگزار رسول خدا (ص) در حیات آن حضرت معرفی کرده و بخشی از سرگذشت او در زمان ابی بکر را نابودی مرتدان «عک و اشعرین» برشمرده، و شرح حال نویسان مکتب خلفا و مولفان کتابهای: «استیعاب و معجم الصحابه و اسدالغابه و تجرید اسماء الصحابه و اصابه» شرح حال او را از احادیث سیف استخراج کرده و وی را در شمار صحابه به حساب آورده اند. همچنین در کتابهای «معجم الشعراء و سیر النبلاء» نیز معرفی شده است. داستان او در تواریخ: طبری و ابن اثیر و ابن کثیر و ابن خلدون و میر خواند، آمده است. مرحوم «شرف الدین» نیز به این مصادر اعتماد کرده و در کتاب خود «الفصول المهمه» او را در شمار شیعیان علی (ع) ذکر کرده است. و نیز، یاقوت حموی در «معجم البلدان» و عبدالمومن در «مراصد الاطلاع» با اعتماد بر اخبار سیف، به معرفی مکان «اعلاب و اخابث» پرداخته اند.
نقد و بررسی این خبر
سیف داستان طاهر را در پنج روایت با پنج راوی ساختگی به گونه زیر روایت کرده است: «سهل از پدرش یوسف سلمی و عبید بن صخربن لودان و جریر بن یزید جعفی و ابی عمر و مولای طلحه»، درحالی که: ارتداد «عک و اشعرین» وجود خارجی نداشته است، خداوند سرزمینی به نام «اعلاب و اخابث » خلق نکرده است. صحابی شیعه ای که ربیب رسول خدا و فرزند ام المومنین خدیجه و نامش «طاهر بن ابی هاله» باشد، به وجود نیامده است. و نیز، جنگی که مرتدان «عک و اشعرین» ساخته خیال سیف را نابود کند واقع نشده، و راویانی که سیف اخبار طاهر و ارتداد «عک و اشعرین و اخابث» را از قول آنها روایت کرده، به دنیا نیامده اند! سیف با جعل موضوع ارتداد، جنگ با مرتدان، نام سرزمینها، اشعار، نامه ابی بکر و صحابه و راویان این داستان، به دنبال آن است که بگوید: «پس از رسول خدا (ص) همه مردم مرتد شدند مگر قریش و ثقیف! و مسلمانان بدینگونه با آنها جنگیدند و نابودشان کردند!» و همه این اخبار و اسناد آنها در شرح حال «طاهر بن ابی هاله» چهره خیالی سیف، در جلد اول کتاب «یکصد و پنجاه صحابی ساختگی» مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. این تنها یکی از «جنگهای ارتداد» است که سیف آن را ساخته و پرداخته است، و جعلیات و ساخته های خیالی دیگری نیز درباره «جنگهای ارتداد» دارد که آنها را چنین نامیده است: «ارتداد قبیله طی، ارتداد قبیله ام زمل، ارتداد مردم عمان و مهره، ارتداد اول مردم یمن و ارتداد دوم آنها». سیف ارتداد این قبایل و سرزمینها و جنگهای آن و جنگهای ارتدادی دیگر را ساخته و به زمان ابوبکر نسبت داده و در همه آنها دروغها بافته و تهمتها زده و کشته های بیشمار نشان داده و صحنه های خیالی هولناکی به تصویر کشیده که چهره نورانی تاریخ اسلام را سیاه کرده است! او همچنین در اخبار فتح سرزمینها نیز، معرکه ها و حوادث خیالی و کشتار و نابودی بی نظیری را به سپاه مسلمانان نسبت می دهد که هرگز وجود خارجی نداشته اند.
منـابـع
علامه سیدمرتضی عسکری- بازشناسی دو مکتب (جلد اول) – از صفحه 492 تا 495
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها