سه ویژگی تأسی کنندگان از پیامبر(ص)

فارسی 1122 نمایش |

در آیه 21 سوره مبارکه احزاب می خوانیم: «لقد کان لکم فی رسول الله اسوه حسنه..»، از کسی که اسوه ی حسنه است. احتمالا حسنه برای اسوه، قید توضیحی با اشاره به مرتبه ی کمال است یعنی واقعا اسوه، اسوه ی زیبا، جمیل و حسن، زیرا رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم کسی است که شایستگی دارد بشر از او تأسی کند. او اسوه ی حسنه است، یعنی آن کسی که بشر باید دنبالش برود رسول خدا ست. دنبال او رفتن حسنه است، یعنی اسوه ای که از همه جهت و از همه ی ابعاد، تأسی باشد. تأسی ادعایی نباشد به این که من مدعی هستم، من پیرو پیغمبرم، من مسلمانم، من در جرگه ی امت اسلامی هستم، پیغمبر را دوست دارم، خاک پای او را می بوسم، خاک قبرش را هم می بوسم، موقع ولادتش جشن می گیرم، موقع وفاتش هم سینه می زنم. عزاداری می کنم. این که اصلا تأسی نیست. تأسی در مقام عمل است. آیا همین که من او را دوست دارم، این تأسی است؟ خاک پایش را می بوسم، این تأسی است؟ آن اسوه ای کامل و آن تأسی زیباست که در همه ی جوانب و در همه ی ابعاد از جهت عقاید، افکار، اخلاق و اعمال باشد. اگر این چنین شد، این واقعا اسوه است. بقیه آن، رنگ است که به آن داده می شود. بله؛ اگر واقعا پیرو او هستید، عملا از او تبعیت کنید. این که به زیارتش می روید، قبرش را می بوسید و برایش جشن می گیرید، همه طبیعات است. این ها در حاشیه قرار می گیرد. نه این که در متن زندگی اسلامی همین باشد. این ها که تأسی نیست. ما وظیفه ی تأسی داریم. حال، چه کسانی می توانند خود را متأسی از رسول معرفی کنند؟ در ادامه آیه می فرماید: «لمن کان یرجوا الله و الیوم الاخر و ذکر  الله کثیرا»، آن هایی که از پیغمبر  اکرم صلی الله علیه و آله وسلم تأسی می کنند دارای این سه ویژگی هستند:

سه ویژگی تأسی کنندگان از رسول الله

1- رجاء به الله: به رحمت او واقعا امیدوارند، یعنی این زمینه برایشان فراهم شده که رحمت خدا بر آن ها نازل شود. یعنی رجای واقعی دارند به الله نه تمنا و آرزو. مثل کسی که زمین را شخم زده است، بذر خوب هم افشانده، بعد هم آبیاری می کند و علف های هرز را هم از بین می برد. او رجاء دارد که من کار خودم را کرده ام تا خداوند این بذر مرا برویاند. این که کسی این کارها را نکند و فقط بگوید امیدوارم خدا زمین خشک و خالی ریگزار را مبدل به گندمزار کند، رجاء نیست،  این تمنا و آرزوی ابلهانه است. خدا هم معیار را در قرآن نشان می دهد. در سوره بقره، آیه 218 آمده است: «إن الذین آمنوا الذین هاجر وا و جاهدوا فی سبیل الله اوالئک یرجون رحمت الله...»، «به یقین کسانی که ایمان آوردند و کسانی که هجرت کردند و در راه خدا جهاد کردند، آنانند که به رحمت خدا امید دارند....». چه کسانی به رحمت خدا رجاء دارند؟ خدا معرفی می کند: آن کسانی که باور کرده اند مبدأ و معاد را، از محیط گناه، از جو معصیت بیرون آمده اند و در جو جهاد فی سبیل الله قرار گرفته اند، در راه بندگی می کوشند و آنچه را که در مسیر بندگی مانع بوده، کنار زده اند و گناه ها را ترک کرده اند، چنین کسانی در رجاء به رحمت خدا صادقند. «اولئک یرجون رحمت الله»، باور داشتن به مبدأ و معاد و به دنبال آن، هجرت کردن از جو سیئات. «المهاجر من هجــر السیـئات»، «مهاجر واقعی کسی است که از جو گناه هجرت کند». «..إن رحمت الله قریب من المحسنین» (سوره اعراف/ آیه 56«... به یقین رحمت خدا به محسنان نزدیک است». محسن که  شدند، رحمت خدا سایه بر سرشان می افکند. باران رحمت خدا بر سرشان می بارد. اگر محسن نبودند، رجاء ندارند و زمینه برای نزول رحمت خدا آماده نیست. پس این معیاری است که خود قرآن برای رجاء نشان می دهد. مولای ما حضرت امیرالمنین علیه السلام هم در نهج البلاغه می فرماید: «یدعی بزعمه أنه یرجو الله کذب و العظیم»، مولا قسم می خورد: به خدای بزرگ قسم، دروغ می گوید  این آدم که مدعی رجاء است. «یدعی بزعمه أنه یرجوالله کذب و العظیم ما باله لا یتـبیـن رجاوه فی عمله»، «کسی که به پندار خود ادعا می کند که به رحمت خدا امیدوار است به خدای بزرگ قسم، دروغ می گوید؛ چرا که امید و رجای او در عملش دیده نمی شود». اگر واقعا راست می گوید، چرا در عمل  نشان نمی دهد؟ چرا مثل همان دهقان نیست که زمین را شخم  بزند، بذر  بپاشد، آبیاری کند، در این موقع است که رحمت خدا نازل می شود. «فکل من رجا عرف رجاوه فی عمله»، «هرکس امیدار باشد، امیدواری اش در عملش دیده می شود». پس مطابق آیه، نشا نه ی تأسی از پیامبر، امیدواری به رحمت خداست. به رحمت خدا رجاء داشته باشد.

2-  ایمان به معاد: منتظر وقوع قیامت هستند، یعنی معتقدند وقوع قیامت حتمی است، قیامتی که حساب دارد، کتاب دارد، کیفر و پاداش دارد. «من خاف شیئا هرب منه»، «کسی که از چیزی بترسد، از آن فرار می کند». مگر می شود آدم از گرگی بترسد و از او فرار نکند؟ اگر ایمان به جهنم دارید، جهنمی که واقعا آتش سوزان و عذاب الیم است، پس چرا به سویش می روید؟ چرا جوری زندگی می کنید که به جهنم نزدیک می شوید؟ آیا  شما جهنم را باور کرده ای؟ آیا واقعا از جهنم می ترسی؟ اگر باور دارید پس چرا به سمت آن می روید؟ مگر می شود آدم عاقل از آتش بترسد و به طرف آتش برود و خود را در آتش بیفکند؟ آدم عاقل چنین نمی کند. «یا أیها النبی إنا ارسلناک شاهدا و مبشرا و نذیرا* و داعیا إلی الله بإذنه و سراجا منیرا» (سوره احزاب/ آیات 45- 46«ای پیامبر، ما تو را گواه و بشیر و هشدار دهنده فرستادیم و دعوت کننده به سوی خدا به اذن او و چراغی روشن و تابان». «لمن کان یرجوا الله و الیوم الاخر و ذکر الله کثیرا»، «برای کسی که به خدا امیدوار است و معاد را باور دارد و خدا را بسیار یاد می کند».

3- ذکر خدا: ذکر خدا تداوم بخش ایمان به مبدأ و ایمان به معاد است. وقتی کسی به مبدأ و به معاد مومن بود، آن وقت علی الدوام خدا را به یاد می آورد تا جلو وساوس شیطان را بگیرد. در واقع، این ذکر خدا آبیاری کردن بذر ایمان است. در هر لحظه به یاد خدا می افتد که خدا مرا می بیند، تلفظم را می شنود، چنین کسی نمی گذارد شیطان در وجودش رسوخ کند.

منـابـع

سیدمحمد ضیاء آبادی- خاتم انبیاء (ص)، رحمت بی انتها – از صفحه 3 تا7

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها