زیانها و عوارض لوس بودن کودکان
فارسی 1660 نمایش |عوارض لوسی و ننری کودکان آثار و زیانهای قابل ذکر بسیاری دارد که ذیلا به مواردی از آنها اشاره می کنیم:
1- ز یانهای زیستی: افراط در محبت و رسیدگی به کودک، مراقبت دائم از او به گونه ای که طفل همیشه چون کادوی بسته پیچیده ای باشد برای سلامت و نشاط او مضر است و تجارب نشان می دهند که اینگونه افراد همه گاه علیل مزاج، زرد و زار و نزار و در مواردی دچار چاقی افراطی هستند. رسیدگی و حمایت افراطی سبب عدم تحرک است و این سبب خواهد شد که کودک تنبل و تن پرور بار آید، اعضای او ورزیده و ماهر نشوند، حتی سلامت و هضم او دچار اختلال گردد، و این ضایعه کوچکی برای کودک نیست.
2- زیانهای اخلاقی و رفتاری: لوسی کودکان سبب ایجاد عادت ناروا و طلبکارانه ای در کودک می شود. تحقیقات لوسی نشان داده اند کودکانی که مادران لوس کننده دارند افرادی پرتوقع، پرخاشگر و عصبانی بار می آیند.
- رفتاری بهانه گیرانه و لجبازانه پیدا کرده و زندگی را بر دیگران تلخ خواهد نمود.
- بسیاری از اینان گستاخ، ناراضی و عاصی بار می آیند و نسبت به بزرگتران بد دهنی می کنند.
- همیشه اشک در آستین دارد و به اندک بهانه ای گریه سر داده و زندگی را بر دیگران تلخ خواهد کرد.
- او فردی می شود مقاوم به گونه ای که هر چه را بخواهد از شما می گیرد، با گریه و پا به زمین کوبیدن.
- همه گاه از شما هوس های ناموزون دارد، تا حدی که می خواهد مرغ را در هوا برای او شکار کنید.
- و بالاخره هر چه به او بدهید احساس نیاز بیشتری دارد و باز هم می گوید کم است. او هرگز سیری نخواهد داشت. با هیجان و آه و ناله مجبورتان می کند که تسلیم او شوید.
3- زیانهای عاطفی: اینگونه کودکان ممکن است پا به سن بگذارند ولی بلوغ عاطفی ندارند. نمی توانند دیگران را دوست بدارند و یا بر احوال دیگران دل بسوزانند. همه هم و غم شان شخص خودشان و همه تلاش شان متوجه آن است چه کنند تا بیشتر و بهتر جلب محبت کنند. از نظر عاطفی همانند کودکی می شوند که در رحم مادر است و ترس دارد از استقلال عاطفی سر در آورد و نیز اصرار دارد تا حدود امکان محبت ها را به خود جلب کند بدون اینکه مایل باشد لحظه ای قسمتی از محبت خود را نثار دیگران کند. می خواهد همه برای او دل بسوزانند بدون اینکه در شدیدترین موارد برای کسی دل بسوزاند. بسیاری از اینان افرادی می شوند جبونی و ترسو، دچار خجالت و شرم، آنچنان که در عرصه نمی توانند بدون کمک مادر قدم بگذارند و البته در آنجا که مساله طلبکاری مطرح می شود و از وقاحت سر درمی آورند و از تن دادن به هیچ امری روی گردان نیستند، کاری را مرتکب می شوند ولی بنای تند خوئی را می گذراند.
4- زیان های روانی: کودکانی که لوس و ننر بار آمده اند عادت می کنند در برابر مسائل و دشواری ها احساس ناامنی کنند و یا در هر موردی گمان کنند که خطری آنها را تهدید می کند. در اثر افراط در حمایت، زمینه برای ناشایستگی رفتار، فقدان توانائی، از دست رفتن نیروی ابداع و ابتکار، تمایل به اتکاء و عدم استقلال فراهم می آورد. بچه ها کوششی ندارند که خود را از این وضع نجات بخشند زیرا تدریجا فاقد اراده می شوند. پرستاری های افراطی و نوازش ها سبب می شوند که طفل بیش از اندازه به این نوازش عادت کند و در مواردی که کمبودی در این زمینه احساس کند خود را بیمار بداند ( یمار خیالی) و این موجب رنج، بیکاری و غفلت و مسامحه شود. احساس سردی از زندگی در موارد جدائی از مادر، جستجوی دائم خودخواهی، تن دادن به گوشه نشینی و انزاوا، ناتوانی در قبال محرومیت، احتیاج روز افزون به توجه و سرانجام احساس بی کفایتی در سنین نوجوانی و جوانی از عوارض دیگر آن است.
5- عوارض اجتماعی: لوسی و ننری کودکان موجد عوارض اجتماعی بسیاری برای فرد و جامعه است: اینان به سنین نوجوانی و بلوغ می رسند و ناگهان با دنیائی روبرو می شوند که با آن هیچ آشنایی ندارند. اغلب آنان از ترس تمسخر و تحقیر و نداشتن لیاقت و کارآئی لازم از مردم کناره گیری کرده و می کوشند تا حدود امکان با دیگران مواجه نشوند. وجود اضطراب به گونه عصبی، ناکامی در زندگی زناشوئی و خانوادگی، احساس خصومت و کینه شدید به دیگران که موفقند از دیگر عوارض آن است. اینان در زندگی اجتماعی همچون افرادی بازداشت شده اند که در برابر خطرات و تهدیدات اجتماعی نمی توانند سرپا بایستند. در اثر نداشتن قدرت سازش با شرایط اجتماعی و با مردم شخصیت خود را از دست می دهند، با دیگران دوست نمی شوند و اگر هم شوند در آن استمراری نخواهد بود. هرگونه مساله و مشکلی برایشان پدید آید آنرا به بدبختی وصل می کنند و یا حتی سقوط از صندلی را برای خود فاجعه ای دانسته و آن را وسیله ای برای سختگیری و لجبازی و طغیان و عصیان قرار می دهند و در حیطه حیات جمعی می خواهند همه گاه دارای تسلط باشند. پرتوقعی آنان باعث می شود که گاهی در برابر قوانین و مقررات جامعه بایستند و دستورات مدرسه و یا اولیای جامعه را به هیچ انگارند و زحمت خود و آنان را بیشتر سازند. و بالاخره توجه و محافظت بیش از اندازه موجب خفه شدن رشد اجتماعی شان و بی کفایتی شان آنان را زجر خواهد داد.
6- عوارض اقتصادی: لوسی و ننری کودکان برای امروز کودک، عارضه اقتصادی در پی ندارد ولی آثار آن برای روزهای بعد مشخص خواهد شد. اینان بزرگ می شوند ولی همچون سالخوردگانی خردسال باقی می مانند. قدرت کارو تلاش و مهارت لازم را برای فعالیت ندارند. زندگی درصد قابل توجهی از اینان در بزرگسالی به نابودی کشانده می شود از آن بابت که نمی توانند سر پا ایستاده و استقلال اقتصادی خود را حفظ کنند. همچنین چون آنها با دشواری های کار، خو نگرفته اند قدرت تحمل آن و مبارزه با آن را ندارند. متاسفانه در بازار کار کسی حامی آنها نیست و عرصه هیچ جامعه ای به گونه ای نیست که بتواند پذیرای آنان و همکار و همگام با آنان شود. آمادگی مقابله با مشکلاتشان صفر و پذیرش مسئوولیت در آنان بسیار اندک است. کاری هم اگر پیدا کنند مبتنی بر سودی از سرمایه گذاری است نه ناشی از مهارت و فن و ابداع که آن تن دادن به مشکلات را می طلبد.
7- زیانهای تحصیلی و فرهنگی: کودکان لوس و ننر هم به خاطر شرم و خجلت و هم بخاطر غرور و خودخواهی در مدرسه گوش به معلم فرا نمی دهند، اگر اشکالی در درس و برنامه داشته باشند از کسی نمی پرسند، اهل بحث و بررسی با دیگران نیستند و این خود زمینه ساز عقب ماندگی تحصیلی است. معلمین اینگونه بچه ها در مدرسه دشواری هائی دارند از آن بابت که والدین چنین کودکان دائما مزاحم آنها می شوند و برای کودک و رشد و پیشرفتشان راه حلی می خواهند که دست به ترکیبشان نخورد و دلی از آنان آزرده نگردد. در مدرسه کسی با آنها نمی جوشد، خود معلم هم با او نمی تواند رابطه ای سوای از دیگران داشته باشد در نتیجه تنها می مانند و وضع درس و کارشان خوب نیست. اگر دیکته ای معلم بگوید و آنها عقب بیفتند به اشک و آه و نفرین می پردازند و وجود معلم را عامل شکست معرفی می کنند.
البته زیانهای دیگری هم برای لوسی و ننری شان وجود دارد که در کل طغیان و عصیان، تنبلی و بیکاره شدن، سد شدن راه رشد به روی آنان، سرخوردگی از جامعه، به ستوه آمدن والدین، بهانه گیری کردن و اعمال شرارت بخشی از آنهاست و از ذکر و تفصیل آنها خودداری می شود.
وضعیت بعدی آنان:
اگر فردی در طول زندگی با آنها همراه و نظاره گر رفتار و حالات و وضعیت شان باشد درمی یابد که وضع بدی را باید متحمل شوند. مورد بی مهری ها، ناراحتی ها قرار گرفته، فشار روانی دمار از روزگارشان برمی آورد و ای چه بسا امکان دارد از خودکشی سر درآورند. اینان بعدها در عرصه حیات اجتماعی نمی توانند لیاقت و کاردانی خود را نشان دهند، قابلیت کافی برای مقابله با مشکلات را ندارند و در نتیجه احساس حقارت کرده و گاهی هم ناگزیر، زمینه برای حسادتشان نسبت به افراد موفق فراهم می شود. در آغاز، خود را از همه طلبکار می بینند و گردن می افرازند ولی بعدها چنان سرخورده و مایوس می شوند که می ترسند در برابر مسائل و امور قد علم کنند و پا از حق خود دفاع نماید. از دستیابی به خواسته های خود عاجز مانده و هیچکاری از آنان ساخته نخواهد بود. کودکی که نتوانسته در غذا و لباس پوشیدن و راه رفتن و درس خواندن، و حتی در خوابیدن مستقل بار آید در آینده چگونه فردی خواهد بود؟ جز این نیست که یا باید همچنان وابسته بماند یا ترک زندگی گوید؟
عارضه آن برای دختران
عارضه لوسی و ننری برای همه دشواری آفرین و زحمت افزا است و برای دختران این عارضه سنگین تر و دشوارتر است زیرا آنها را چند نقش و مسئولیت مهم است که ایفای آن با لوسی و ننری سازگار نیست.
- از یک سو باید همسر باشند و زندگی زناشوئی با لوسی و ننری سازگاری ندارد. درگیری ها، بگو مگوها، ترک ها و طردها اغلب در این رابطه ها.
- از سوی دیگر باید مادر شوند و به ایفای وظیفه مادری بپردازند. مادران لوس و ننر چگونه از عهده حل و رفع مشکلات فرزندان برمی آیند و اصولا آنها چگونه فرزندانی را پرورش خواهند داد؟
- و بالاخره از جهت سوم خود انسانند و باید سر پا بایستند و در این جهان پر از افراد خودخواه و مستقل از زندگی و افکار خود دفاع کرده و سر پا بایستند.
بدین نظر تربیت ناشیانه و لوس پروری فرزندان یک اشتباه و درباره دختران این یک خیانت است زیرا آینده او و همسر و فرزندان را به خطر خواهند انداخت. آری این دختران بزرگ می شوند ولی از نظر روانی همچنان در کودکی و وابستگی به سر می برند و هیچگاه به سن رشد روانی نمی رسند. بخشی از سرد مزاجی ها و عادت ماهانه دردناک دختران، در رابطه با لوس پروری آنها است.
منـابـع
دکتر علی قائمی- خانواده و مسائل عاطفی کودکان – از صفحه 197 تا 203
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها