تساوی های دوازده گانه از دیدگاه اسلام

فارسی 426 نمایش |

از دیدگاه اسلام، دوازده تساوی در میان انسان ها وجود دارد:

نوع یکم: تساوی در ارتباط با خالق

همه انسان ها از یک موجود برین که خالق همه کائنات است، بوجود آمده اند: «الله الذی خلقکم ثم رزقکم ثم یمیتکم» ( روم/آیه 40«خداوند است که شما را آفریده و سپس روزی به شما می دهد و سپس شما را می میراند و سپس شما را زنده می گرداند». وجود داری خدا، با روشنترین دلایل اثبات شده و استناد وجود همه مخلوقات به او، از بدیهیات معارف بشری تلقی می شود. با درک و پذیرش این تساوی است که افراد انسانی، اشتراک خود را در این که همه آنان مورد فیض و محبت الهی هستند، در می یابند، مگر این که با ارتکاب جنایت و خیانت به خویشتن و یا دیگران، خود را از قابلیت فیض و محبت الهی محروم کنند.

نوع دوم- تساوی در حکمت هدف نهایی

منظور ما، آن حکمت الهی است که ایجاد انسان ها را اقتضا نموده و آنان را در مسیر یک هدف نهایی قرار داده که همه آنان می توانند با تکاپوی صادقانه به آن هدف برسند. حکمت الهی که ایجاد انسان را در این دنیا اقتضا کرده، عبارت است از: گسترش و اشراف نورانی «من انسانی» بر جهان هستی، به جهت قرار گرفتن «من» در جاذبه کمال مطلق به وسیله تکاپوهای صادقانه در مسیر حیات معقول که به لقاء الله منتهی میگردد. این است معنای آن عبادتی که خداوند در قرآن، آن را هدف خلقت جن و انس معرفی فرموده است: «و ما خلقت الجن و الإنس إلا لیعبدون» (ذاریات/آیه 56«جن و انس را نیافریدم، مگر این که عبادت کنند.»

نوع سوم- تساوی در شایستگی دمیده شدن روح الهی

«ثم سواه و نفخ فیه من روحه» (سجده /آیه 9«سپس خلقت آدم را تکمیل کرد و از روح خود در او دمید.»

نوع چهارم- تساوی در کاشته شدن بذرهای معرفت در درون

«و علم آدم الأ سماءکلها» (بقره/ آیه 31«و همه حقایق را به آدم تعلیم داد». قطعی است که پاسخ خداوند درباره خلقت، آدم علیه السلام و فرزندان او بوده، نه درباره خود حضرت آدم، زیرا حتمی است که سوال ملائکه از حکمت خلقت خود آدم علیه السلام که مرتکب خونریزی نمی گشت، نبوده است، بلکه سوال درباره خلقت فرزندان او بوده که دست های خود را به خون یکدیگر آلوده می کنند.

نوع پنجم – تساوی در عامل کمال کلی ادیان الهی

مسلم است که همه ادیان حقیقی از طرف خداوند متعال برای انسان ها نازل شده و با نظر به وحدت فطرت آنان است که متن کلی دین الهی- که همان دین حضرت ابراهیم خلیل علیه السلام می باشد- واحد است: «آمن الرسول بما أنزل إلیه من ربه و المومنون کل آمن بالله و ملائکته و کتبه و رسله لا نفرق بین أحد من رسله و قالوا سمعنا و أ طعنا غفرانک ربــــنا و إلیک المصیر» ( بقره/ آیه 285)، «پیامبر به آن چه که از پروردگارش به او نازل شده، ایمان آورده است و همه مردم با ایمان، به خدا و فرشتگان او و کتاب ها و رسولان او ایمان آورده اند و ما میان هیچ یک از رسولان الهی فرقی نمی گذاریم ] و آن مردم با ایمان می گویند[: ما شنیدیم و اطاعت کردیم و ای پروردگار ما! مغفرت تو را می خواهیم و سرنوشت ما به سوی توست». «شرع لکم من الدین ما و صی به نوحا و الذی أوحینا إلیک و ما وصینابه إبراهیم و موسی و عیسی أن أ قیوا الدین و لا تتفرقوا فیه» (شوری /آیه 13«برای شما همان دین را توصیه کرده است که برای نوح مقرر ساخته بود و همان است که به تو وحی کردیم و به ابراهیم و موسی و عیسی توصیه نمودیم که دین را برپا دارید و در آن دین پراکنده نشوید...» این، یک حقیقت قابل اثبات است که کتاب الهی (قرآن)، متن کلی دین ابراهیمی را که مطابق با فطرت اصلی انسان هاست، بدون انحراف بیان می دارد.

نوع ششم- تساوی در کرامت ذاتی

این، همان کرامت اولی می باشد که خداوند همه انسان ها را با آن مورد عنایت خود قرار داده است: «و لقد کرمنا بنی آدم و حملنا هم فی البر و البحر و رزقناهم من الطیبات و فضلناهم علی کثیر ممن خلقنا تفضیلا» (اسراء /آیه 70«ما قطعا فرزندان آدم را اکرام نموده و آنان را در خشکی و دریا ] برای کار و کوشش [ قرار دادیم و از مواد پاکیزه به آنان روزی دادیم و آنان را بر عده فراوانی از آن چه خلق نمودیم برتری دادیم».

نوع هفتم- تساوی در استعداد تحصیل کرامت ارزشی اکتسابی

«إن أکرمکم عندالله أ تقاکم» (حجرات/آیه 13«با کرامت ترین شما  انسان ها نزد خدا، با تقوی ترین شماست».

نوع هشتم- تساوی در هدف گیری های کلی

هدف هایی که انسان ها در زندگی خود تعقیب می کنند، با مربوط به حیات طبیعی آنان است و یا مربوط به حیات مطلوبشان، و محور اصلی هر دو نوع حیات، عبارت است از صیانت ذات که اشکال و عوامل گوناگون، مطلوب همه انسان هاست.

نوع نهم- تساوی مبدأ در خلقت انسان ها

خلقت همه انسان ها، از یک نفس شروع شده است. «یا أیها الناس اتقوا ربکم الذی خلقکم من نفس واحده» ( نساء/آیه 1«ای مردم! به پروردگارتان تقوا  بورزید، آن شما را از یک نفس آفریده است.»

ظاهر ابیات معروف سعدی در اتحاد انسان ها، این دو نوع (هشتم و نهم) است که می گوید:

بــــنی آدم اعــــضای یکــدیگرند                              که در آفرینش ز یک گوهرنــد

چــو عضوی به درد آورد روزگار                             دگــر عــضوها را نــماند قـــرار

تــو کز محنت دیــگران بی غـــمی                           نشایــد که نـــامت نــهنــد آدمی

ولی جلال الدین محمد مولوی در دیوان شمس تبریزی، منشأ وحدت انسان ها را عمیق تر و عالی تر از جهات متعدد مطرح می کند:

این همه عربده و مستی و ناسازی چیست؟                 نه همه همره وهم قافله و همزادند!

در مثنوی نیز چنین می گوید:

بـــر مـــثال مــوج ها اعـــدادشان                                در عــــددآورده بـــاشــد بادشـــان

مــفــــترق شـــد آفـتــاب جــان ها                                در   درون روزن ابــــــــدان هـــــا

چون نظر بر قرص داری، خود یکیست                        آن که شد محجوب ابدان، در شکیست  

تـــــفرقه در روح حـــــیوانــی بــــود                              نــفس واحـــد روح انســـانــی بــــود  

چـــون که حـــق رش عــلیهم نــــوره                             مــــفــترق هـــرگز نگردد نــــور او

روح انســانی کـــه نفس واحــــده است                        روح حـــیوانی ســـفال جامده است

نوع دهم- تساوی در ماده اصلی خلقت

آیات قرآنی و احادیث معتبر، ماده اصلی خلقت همه انسان ها را خاک معرفی می کند: «و لقد خلقنا الإنسان من صلصال من حمأ مسنون» (حجر/آیه 26«تحقیقا ما انسان را از گل خشکیده سیاه و مانده و سخت آفریدیم». جریان نسل را هم به صورت نطفه هایی که در ارحام مادران پرورش می یابند، قرار داده است: «خلق الإنسان من نطفه» (نحل/آیه 4«خداوند انسان را از نطفه ای آفرید».

نوع یازدهم- تساوی در ماهیت و مختصات همه انسان ها

همه افراد انسانی از نظر جسمانی و مغزی و سازمانی روانی و پدیده ها و فعالیت های آن ها متعددند یعنی علاوه بر این که انسان ها در برخورداری از «روح کلی» که خدا در آنان دمیده است با یکدیگر شریک هستند، ولی در عین حال، با درجات مختلف از تعفل و وجدان، احساسات و عواطف، انواعی فراوان از لذایذ وآلام، تعلیم و تربیت پذیری، قدرت اکتشاف، تجرید و تجسیم، اندیشه و اشتیاق به تکامل و فرهنگ گرایی و تمدن سازی و... برخوردارند. تساوی در همه این حقایق، گذشته از این که محسوس مورد مشاهده و تجزیه همگانی است، خداوند سبحان در قرآن مجید برای آگاه ساختن و تکمیل معرفت و عمل بندگانش، همه این امور را که به انسان ها عنایت فرموده، تذکر داده است. تصریح قرآن را در مورد سه حقیقت از حقایق مذکور که دارای بیشترین اهمیت است، متذکر می شویم:

1-  این که همه انسان ها در برخورداری از ارتباط با روح الهی مشترک اند، در «سوره حجر/ آیه 29» مورد تذکر قرار گرفته است.

2- آیات مربوط به عقل، بیش از چهل در قرآن آمده است، مانند: «قد بینا لکم الآیات إن کنتم تعلقون» ( حدید/ ایه 17«تحقیقا ما آیات را برای شما آشکار ساختیم، باشد که تعقل کنید».

3- نمونه ای از آیات مربوط به وجدان:

«بل الإنسان علی نفسه بصیره و لو ألقی معاذیره» ( قیامت/ آیات 14و 15«قطعا انسان به نفس خویشتن بیناست، و اگر چه عذرهای خود را بیاورد».

«و لا أقسم بالنفس اللوامه» (قیامت /آیه 2«و من سوگند نمی خورم به نفس سرزنش کننده».

نوع دوازدهم- تساوی در حقوق

مقصود ما، تساوی در برابر حقوق طبیعی و هر قانونی که برای تنظیم زندگی طبیعی و حیات معقول انسان ها ضرورت دارد، می باشد.

منـابـع

محمدتقی جعفری- حقوق جهانی بشر – از صفحه 337 تا 342

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد