بازگشت همه صفات به علم و قدرت خداوند

فارسی 503 نمایش |

توحید صفاتی یعنی صفات خداوند را عین ذات دانسته نه زائد بر ذات، منظم خود را بشناسد و متوجه باشد همه صفات خداوند به دو تا برمیگردد و آن علم و قدرت است. صفات ثبوتیه که: عالم و قادر وحی است و مرید و مدرک. هم سمیع است و بصیر متکلم صادق، و سایر اسماء و صفات که در قرآن مجید و ادعیه ذکر شده است عظیم و رحیم و قدیم و غیر ذلک همه به علم و قدرت برمیگردد. مثلا سمیع است یعنی علم به مسموعات دارد، بصیر است یعنی علم به مبصرات دارد، شنوا و بیناست یعنی عالم است. علم و قدرت زائد بر ذات نیست، دو تا نیست، نخست دوئیت آنرا در خودمان تصور کنیم؛ هریک از ما ذاتی هستیم و علم، ذاتی هستیم و قدی، علم و قدرت علاوه بر اینکه عین ما نیست و با ما دو تاست، ذاتی ما نیز نیست و عارض بر ذات ما است، عالم نبودیم و شدیم، توانا نبودیم و شدیم، بعدا هم قدرت گرفته میشود یا ممکنست علم گرفته شود لکن در خدایتعالی غیر از علم؛ ذاتی جداگانه نیست که علم بر آن عارض شده  باشد. ذات بسیط و صرف وجودی است که تمام امور از او صادر میشود، تمام قدرتها و دانشها از اوست. اجمالا این معنی را باید به نور عقل فهمید. در صفات سلبیه که گویند «معانی ندارد» همین است یعنی صفات زائد بر ذات ندارد چون اگر صفات عارض و زائد بر ذاتش باشد، تعد دو ترکیب لازم میآید و اگر این صفات را قدیم و مستقل بدانیم که تعداد قدما لازم میآید و اشکالهای متعدد پیش میآید. هستی واجب که هستیش واجبست، صفتش نیز واجبست بدون اینکه صفت و ذاتش دو تا باشد. در نهج البلاغه هم که میفرماید «و  کمال توحیده نفی الصفات عنه»، صفات عارضی است که باید از خداوند نفی کرد. صفت و موصوفی به حسب تحقق نیست بلکه وجود بسیطی است که عین علم و قدرت است.

در مورد صفات باید دانست همانطوریکه خداوند از حیث ذات شریک ندارد، در صفات نیز شریک ندارد. علم و قدرت که صفات خداست (و تعبیر به صفت نیز از باب ضیق عبارت است و گرنه همانطوریکه اشاره گردید صفت و موصوفی نیست و جز ذات بحث بسیط، نیست) علم خدا، قدرت خدا، شریک ندارد. هر یک مخلوقی همانطور که اصل وجودش از خودش نیست، علم و قدرتی هم که دارد، از خودش نیست. وجود هر موجودی را از خدا می بینیم همانطور هم باید دانش و توانائیش را از خدا بدانیم، فرع زائد بر اصل که نمیشود، جائیکه اصل وجودش از خودش نیست، صفاتش به طریق اولی از خودش نیست. باید موحد مطمئن  شود که هرچه قدرت در عالم است از خداست، به تعبیر دیگر معنی جمله مبارکه «لا حول و لا قوة إلا بالله» را بفهمد. «لا» در اینجا نفی جنس و حقیقت است. هیچگونه نیرو و توانائی نیست جز حول و قوه خدا. در روایت  شریفی میفرماید کلمه «لا حول و لا قوة إلا بالله مفتاح الجنه»، کلید بهشت این جمله شریف است، معنی آن اینست که اگر کسی توحید صفات را شناخت و دانست هر قدرتی است مال خداست؛ درب بهشت برایش باز است زیرا از غیر خدا نمی ترسد و به غیر خدا امیدار نیست، کسی که دانست «اگر خدا ز یانی به کسی برساند کسی جلوگیرش نیست و اگر بخواهد خیری به کسی برساند بازدارنده ای از افضل او نیست»، به مقام رضا می رسد، می فهمد هیچ موجودی قدرتی بالاستقلال ندارد و هر چه ظهور قدرتست موقوف به اذن و مشیت خداست. اگر خدا بخواهد همین قدرت که به موجود عطا شده کار میکند وگرنه از کار می افتد، همه اش به اذن خداست، دیگر از هیچ مخلوقی نمی ترسد، اگر ترس دارد، از گناه و مخالفت امر خدایش هست، ترسش از اینست که از نظر لطف خدا بیفتد، مورد سخط او قرار گیرد. پس کسی که به حوقله «کلمه لا حول و لا قوة إلا بالله» متحقق شد و راستی برایش شهود این معنی حاصل شد، توکلش حتما بر خداست. «اگر ایمان دارید پس باید بر خدا توکل کنید». اگر برایتان مشهود شد هر چه قدرت و عزت است مال خدا و به دست خداست، دیگر به مخلوق کار ندارید.

منـابـع

شهید آیت الله عبدالحسین دستغیب – توحید – از صفحه 106 تا 108

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها