آثار تکوینی بندگی خدا
فارسی 1491 نمایش |عبودیت و بندگی در نتیجه پیمودن صراط مستقیم دارای آثار شگرفی است، که با اتکای به آیات قرآن آنها را بیان می کنیم:
1. بندگی خدا نفس را مهار می کند
نخستین اثر عبودیت، تسلط انسان بر خواهش های نفسانی و هواها و هوس ها است، نفس اماره مهار شده و روح انسانی بر نفس ولایت پیدا می کند و فرد، از نظر کمال روحی به پایه ای می رسد که می تواند اختیار نفس اماره را به درست بگیرد. یک چنین فردی کنترل نفس و خواهش های آن را به دست می گیرد و از این حقیقت به جمله «ولایت برن فس» تعبیر می کنند. در آیات قرآن به این مرحله از ولایت اشاره شده است چنان که می فرماید: «نماز انسان را از بدی ها و منکرها باز می دارد.» (سوره عنکبوت/آیه 45)، یعنی نماز در انسان حالتی به وجود می آورد که در پرتو آن، فرد نمازگزار از گناه باز می ماند. «روزه را بر شما بسان پیشینیان واجب کردیم تا پرهیزگار شوید.» (سوره بقره/آیه 183). روزه یک نوع عبودیت و بندگی برای ذات اقدس الهی است که پدید آرنده تقوی و تمالک نفسانی و خویشتنداری از گناه است و نتیجه آن ولایت بر نفس و هواها و هوسها است.
2. بینش خاصی بر انسان می بخشد
از مزایای عبودیت این است که انسان در سایه صفا و روشنایی، بینش خاصی پیدا می کند، حق و باطل را به روشنی تشخیص می دهد، و هرگز گمراه نمی شود. چنانکه می فرماید: «هرگاه پرهیزگار باشید خدا برای شما نیروی می بخشد که با آن بین حق و باطل به خوبی تمیز می دهید»، (سوره انفال/ آیه 29). مقصود از «فرقان» همان بینش خاصی است که سبب می گردد که انسان حق و باطل را خوب بشناسد. در آیه دیگر می فرماید: «کسانی که در راه ما سعی و کوشش کنند آنان را به راه خویش رهبری می کنیم»، (سوره عنکبوت/ آیه 69)، و در آیه سوم می فرماید: «ای افراد با ایمان (از مخالفت خدا) بپرهیزید و به پیامبر او ایمان بیاورید، (خداوند) دو سهم از رحمت خویش را به شما می دهد، و برای شما نوری می دهد که با آن راه بروید»، (سوره حدید/ آیه 28). مفاد این آیه حاکی است که تقوا و ایمان، در زندگی همین جهان نور آفرین است و این نور او را به پاکی و طهارت رهبری می کند.
3. تسلط بر افکار پراکنده
یکی از آرزوهای انسان این است که در حال عبادت، قوای عقلانی او در نقطه ای متمرکز گردد، و به غیر از خدا توجهی پیدا نکند. کسانی که موقع عبادت، فاقد حضور قلب هستند، برای این است که بر اندیشه های پراکنده ای که زاییده قوه تخیل است، ولایت و تسلط ندارند، از این جهت یک نماز چهار رکعتی را با افکار بسیار پراکنده به پایان می رسانند و اسکلتی بی روح تحویل می دهند. در احادیث اسلامی می خوانیم که پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله وسلم فرموده است: «قلب انسان (مقصود قوای ادراکی است) بسان پری است که بر درختی آویزان باشد. و باد آن را به این سو آن سوی می برد و پشت و رو می کند.» پویندگان راه بندگی، روی تکامل و قدرتی که در سایه بندگی پیدا می کنند، بر تمام اندیشه های پراکنده خود تسلط پیدا می کنند، و بر قوه تخیل خویش که بسان گنجشکی از این شاخه به آن شاخه می پرد، مسلط می گردند، و اختیار آن را بدست می گیرند، و درحال عبادت آنچنان تمرکز فکری و حضور قلب پیدا می کنند که از غیر خدا غافل می شوند و غرق جمال و کمال او می گردند تا آنجا که در حال نماز، پیکان تیر، از پای آنان بیرون کشیده می شوند، به آن توجه پیدا نمی کنند، فرزندان از بلندی سقوط می کند و فریاد زن و بچه بلند می شود اما آنان متوجه حادثه نمی شوند و پس از فراغ از نماز به اطراف خود نگاه می کنند و از جر یان آگاه می گردند. شیخ الرئیس ابوعلی سینا می گوید: «عبادت یک نوع ورزش برای قوای فکری است که بر اثر تکرار و عادت به حضور در محضر خدا، فکر از توجه به مسایل مربوط فکری تسلیم باطن و فطرت خداجویی انسان می گردد و مطیع او می شود».
4. انسان خود را جدای از بدن مشاهده می کند
در جهان طبیعت روح و بدن به یکدیگر نیاز مبرم دارند. از آنجا که روح بر بدن علاقه تدبیری دارد، بدن را از فساد و خرابی باز می دارد، از طرف دیگر روح در فعالیت های خود به بدن نیازمند است و در پرتو اعضا و جوارح بدنی، می تواند بشنود و ببیند و... اما گاهی روح بر اثر کمال و قدرتی که از ناحیه عبادت و بندگی حق پیدا می کند، از استخدام بدن بی نیاز می شود و می تواند خود را ار آن خلع کند. برای افراد جوان و بالأخص کسانی که با دیده مادیگری به جهان طبیعت می نگرند، تصور این نوع مطالب همراه با دشواری است ولی بر پویندگان راه حق اینکار آنچنان آسان است که هر موقع بخواهند می توانند خود را خلع از بدن کنند. ما، در دوران زندگی خود شخصیت هایی را دیده ایم و می شناسیم و از آنها مطالبی را شنیده ایم که این کار برای آنان یک امر عادی در آمده بود، البته کسانی که دستورات اسلامی را جز یک رشته وظایف عملی که کوچکترین واقعیتی در روان انسان پدید نمی آورد، می پندارند، هرگز نمی توانند برای بندگان وارسته چنین مقاماتی را تصور کنند، و گاهی برای غلط اندازی و جلب افکار عوام، این نوع مطالب را یک نوع صوفی گری پنداشته از این راه به انکار آن برمی خیزند. در حالیکه حساب بندگان حقیقی خدا، از صوفیان قلابی که جز ظاهرسازی و عوام فریبی و تفرقه اندازی میان مسلمانان و تأسیس خانقاه در برابر مسجد و دعوت به یک مشت اوراد و اذکار غیرصحیح، هدف دیگری ندارند، جدا است. بی خبرانی که وجود چنین کمالات را انکار می کنند، بی خبرانی که نمی خواهند به کمال بشر خاکی که قبله و مسجود ملائکه گردید، اعتراف نمایند. لازمه گفتار این نوع افراد (که عبادت اسلامی را فقط یک نوع وظایف عملی می پندارند که روح و روان انسان کوچکترین اثر و کمالی نمی گذارد) این است که گرامیترین شخصیت جهان بشریت با شقی ترین آنان در برابر خدا از نظر کمال روحی و معنوی، از نظر قرب و نزدیکی یکسان باشند، جز این که یکی به وظایف خود عمل کرده و دیگری عمل نکرده است، اما از نظر روح و معنی یکسان و برابرند!
5. بدن تحت فرمان اراده قرار می گیرد
بندگی آنچنان خداوندگاری به انسان این نیرو را می بخشد که بدن تحت فرمان اراده انسان کامل قرار می گیرد و انسان در محیط بدن خود و یا درباره دیگران، کارهای خارق العاده انجام می دهد. امام صادق علیه السلام می فرماید: «هرگاه اراده انسان بر انجام عمل قوی گردید و حقیقتی مورد توجه و خواست او قرار گرفت هرگز بدن در انجام آن از خود ناتوانی نشان نمی دهد.»
6. طبیعت تحت نفوذ انسان قرار می گیرد
در پرتو عبادت و بندگی نه تنها حوزه بدن، تحت فرمان و محل نفوذ اراده انسان قرار می گیرد، بلکه جهان طبیعت مطیع انسان می گردد و به اذن پروردگار جهان در پرتو نیرو و قدرتی که از تقرب به خدا کسب کرده است در طبیعت تصرف کرده و مبدأ یک سلسله معجزات و کرامات می شود و در حقیقت قدرت بر تصرف و تسلط بر تکوین پیدا می کند. کلیه خوارق عادت اعم از معجزه و کرامت، یا سحر و ریاضت، همگی مربوط به آورنده آنهاست، اگر چه تاثیر آن منوط به اذن خدا است، و هیچ موجودی در این جهان بدون اذن وی، قادر به انجام کاری نمی گردد. از آنجا که نفوس پیامبران و اراده نافذ آنان، از مقام ربوبی تأیید می شوند و تکیه گاه آن نیروی غیبی است، در مقام مبارزه بر سحر و شعبده هر نوع خارق عادتی که تکیه گاه معنوی ندارد پیروز و غالب می گردند.
7. اجسام لطیف را مشاهده می کند
در جهان هستی اجسامی وجود دارد که از اجسام مادی لطیف تر است، و به این نوع اجسام در اصطلاح، جسم «برزخی» می گویند. این نوع اجسام، فاقد ماده جسمی است، اما خواص اجسام را از قبیل، شکل و رنگ و ابعاد دارا است. برای روشن شدن مطلب، خوب است صور و اشباح ذهنی را در نظر بگیرید، و یا آنچه را در عالم رویا مشاهده می کنید، مورد بررسی قرار دهید. شکی نیست که انسان در این دو موقف با یک سلسله اشباح و صور و اجسامی سرو کار دارد که همگی از آثار و خواص جسم برخوردارند، اما ماده جسمی ندارد. انسان در یک لحظه صورت شهر تهران را با تمام ابعاد و خصوصیاتش در ذهن خود مجسم می کند اما آنچه در محیط ذهن او وجود دارد، فاقد ماده است، اما صورت و شکل و رنگ و بعد اجسام را دارد، و همچنین است صوری که در عالم رویا مشاهده می کند. این دو مورد می تواند ما را با جهان برزخ آشنا سازند و در حقیقت انسان از این نمونه های کوچک به حقایق بزرگتر و جهانی و سیع تر و گسترده تر پی می برد که قرآن به آن در آیاتی اشاره می کند مانند: «سپاس خدای را که آفریننده آسمان ها و زمین است، قرار دهنده فرشتگان است، پیام رسانان که دارای بال های دو و سه و چهار گانه اند.» (سوره فاطر/ آیه 1). ظاهر آیه ها این است که در جهان هستی موجوداتی به نام فرشته است که با بال های متعدد، در فضای بیکران پرواز می کنند و اگر ما این موجودات لطیف را با دیدگان خود نمی بینیم گواه بر این نیست که صفحه هستی از چنین موجوداتی خالی است. از طرف دیگر ما حق نداریم بدون جهت ظاهر آیه را تأویل کنیم. همچنین نمی توان گفت حقیقت فرشته همین است و بس، بلکه بعید نیست که فرشتگان موجودات نیرومندی باشند که گاهی با وجود مثالی و برزخی و با بال های گوناگون، خود را نشان می دهند. به عبارت دیگر: به صورت انسان یا موجود دیگری که دارای بالند متمثل و مجسم می گردند. گواه این گفتار این است که فرشته ای به نام روح برای مریم به صورت انسانی متمثل گردید چنانکه می فرماید: «روح (مقصود جبرئیل و یا فرشته دیگر است) برای او به صورت انسان کامل مجسم گردید.» (سوره مریم/ آیه 17). در میان زنان بنی اسرائیل، تنها مریم قادر به دیدن فرشته می گردد و با او سخن می گوید و او به وی بشارت می دهد که به همین زودی داری فرزند می شود. همه این کمالات، نتیجه کمال روح است که او دارا بوده است.
منـابـع
جعفر سبحانی – اصالت روح از نظر قرآن – صفحه
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها