ضرورت استماع وعظ در احادیث و روایات
فارسی 554 نمایش |یکی از راههای بسیار موثر و ثمربخش، در رفع و علاج بیماری غفلت همانگونه که اطبا معالج روح و مربیان نفس ارائه نموده اند استماع مواعظ بالغه از زبان آن پاکدلان، و مطالعه حالات و مقالات از زندگی آن نیک خصلتان است که متأسفانه از یک سو وجود آن عزیزان در هر زمان بسیار نادر است و کمیاب؛ و از دیگر سو دستیابی به آن نوادر انگشت شماری نیز که هستند بسیار صعب است و دشوار! ولی به هر حال، احتیاج انسان به آنان، مانند نیاز یک بیمار مشرف به هلاکت است به دارو و درمان؛ که: «هلک من لیس له حکیم یرشده»، «هلاک و تباه شد آنکس که راهنمای حکیمی ندارد» (امام سجاد (ع) .
از امام صادق علیه السلام منقول است: «و اطلب مواخاه الا تقیاء، و لو فی ظلمات الارض. و ان افنیت عمرک فی طلبهم، فان الله عزو جل لم یخلق علی وجه الارض افضل منهم بعد النبیین. و ما انعم الله علی العبد بمثل ما انعم به من التوفیق لصحبتهم. قال الله تعالی: الا خلاء یومئذ بعضهم لبعض عدو الا المتقین»، به جستجوی صالحان متقی بپرداز، و شرف مصاحبت با آنان را بدست آر، هر چند در اعماق ظلمات زمین باشند، و هر چند تمام عمرت در راه این طلب به پایان رسد! چه آنکه خداوند در روی زمین بعد از پیامبران بشری برتر از آنان نیافریده، و نعمتی چون نعمت توفیق مصاحبت با آنان به کسی عطا نفرموده است!
در قرآن کریم آمده که: «الاخلاء یومئذ بعضهم لبعض عدو الا المتقین» (زخرف/ آیه 67)، دوستان در آن روز (روز قیامت) به دشمنی با یکدیگر برمی خیزند، مگر تقوی داران (که رشته ارتباطشان در بهشت ابدی نیز برای همیشه باقی است).
و نیز وصایائی که از آن امام بزرگ علیه الصلوة و السلام به عنوان عبدالله بن جندب، شرف صدور یافته، آمده است: «آه آه علی قلوب حشیت نورا، و انما کانت الدنیا عندهم بمنزله الشجاع الارقم و العدو الا عجم؛ انسوا بالله، و استرحشوا مما به استانس المترفون. أولئک اولیائی حقا، و بهم تکشف کل فتنه، و ترفع کل بلیه»، «چه تأسف بار و غم انگیز است دور ماندن از صاحبدلانی که قلوبشان مملو از نور گردیده، و دنیا در نظرشان (بر اثر آن روشن نگری که دارند) مانند مار اقم و دشمن زبان نفهم آمده است! تنها با خدا مأنوسند و از هر چه که مایه انس و آسایش دنیاپرستان است گریزانند! آنانند که به حقیقت، دوستان منند، و به برکت وجود آنها است که هر فتنه ای برطرف می گردد، و هر بلائی (از بین مردم) برداشته می شود».
و باز در طی همان وصیت است که می فرماید: «طوبی لعبد لم یغبط الخاطئین علی ما اوتوا من نعیم الدب نیا و زهرتها! طوبی لعبد طلب الآخره و سعی لها! طوبی لمن لم تلهه الامانی الکاذبه!»، «خوشا حال آن بنده ای که (بر اثر شناختی که از ماهیت دنیا و زوال و فناء آن داشته است) غبطه به حال دنیاداران خطا کار نبرده، و آرزوی رسیدن به زندگی پر زرق و برق آنان را به دل راه نداده است! خوشا به حال بنده ای که طالب آخرت بوده، و در راه نیل به آن در سعی و تلاش است! خوشا حال کسی که آرزوهای کاذب و دلخوشیهای بی اساس، سرگرمش نساخته است».
آنگاه حضرتش به دنبال همان سخن می فرماید: «رحم الله قوما کانوا سراجا و منارا؛ کانوا دعاه الینا باعمالهم و مجهود طاقتهم»، «مشمول رحمت خدا باشند آن گروهی که چراغند (و روشنگر راه مردمند) و منارند (و راهنمای گم گشتگان وادی جهل و ضلالتند) که به وسیله اعمالشان و نهایت سعی و تلاششان (مردم را) به سوی ما می خوانند.
براستی، هستند انسانهای منوری که دیدن آنها و شنیدن گفتار آنها، موجب زنده شدن دلها و بیداری جانها می گردد، و استعدادهای خیر و صلاح نهفته در قلوب آدمیان بر اثر دیدن و شنیدن، به اهتزاز آمده، و در صحنه اخلاق و اعمالشان بارز می شود؛ آنچنانکه بذرهای خفته در دل زمین، با ریزش باران بهاری به حرکت درآمده، و زینت بخش چهره تیره خاک می گردد: «و تری الارض هامده فاذا انزلنا علیها الماء اهتزت و ربت و انبتت من کل زوج بهیج» (حج/ آیه 5)، «زمین را (در فصل زمستان) افسرده و خشک می بینی؛ و چون (به فصل بهار) آب (باران) بر آن فرو می فرستیم، به نشاط و جنبش درآمده و رو به نمو و جهش می گذارد، و انواع گیاهان زیبا می رویاند».
آن نورافکن های الهی کسانی هستند که به سبب اتصال رشته جانشان به منبع نور - «الله نور السموات و الارض»- آنچنان شده اند که چون در مقام سخن قرار گیرند، ابواب افاضات خداوندی به فضای قلبشان باز می شود، و انواع معانی الهام بخش از قلبشان به زبانشان جاری می گردد. چنانکه از رسول مکرم صلی الله علیه وآله وسلم منقول است: «من اخلص لله اربعین یوما، فجر الله ینابیع الحکمه من قلبه علی لسانه»، «هر که چهل روز اعمال خود را خالصا برای خدا انجام دهد، خداوند چشمه های حکمت از قلبش می جوشاند، و بر زبانش جاری می سازد».
و همینانند که سزاوار تصدی مقام شامخ «وعظ» می باشند، و عنوان بسیار بلند و پر محتوای «واعظ» نیز، به حقیقت معنای کلمه اش، در مورد آنان صدق بجا و انطباق بحق دارد. و سفارش امام جعفر صادق علیه السلام نیز در مورد همین دسته از زنده دلان است که می فرماید: «فاذا لقیت من فیه... فاغتنم رویاه و لقاه و مجالسته، و لو کان ساعة؛ فان ذلک یوثرفی دینک و قلبک و عبادتک برکاته»، «هرگاه به دیدار کسی که واجد شرط صلاح و شایستگی هست دست یافتی، ملاقات و مجالستش را مغتنم بشمار، هر چند برهه اندکی از زمان باشد؛ که برکات همان دیدار و مجالست، در- تحکیم- دین و قلب و عبادتت تأثیر بسزا خواهد داشت».
منـابـع
سیدمحمد ضیاء آبادی –موعظه – از صفحه 25 تا 28
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها